کد خبر : ۹,۸۹۸

1)در شرایطی که تا همین دیروز مسوولیت عزل و نصب عجیب و غیر منطقی علی دایی از سوی افکار عمومی به گردن محمد علی‌آبادی غایب انداخته می‌شد و همه بر سر این موضوع به توافق رسیده بودند که شهریار را آقای مهندس آورده و بعد هم برده، سخنان دیروز رییس سابق سازمان، همه معادلات را به هم ریخت و نشان داد که ابهامات این آمد و شد تاریخی، بسیار بیشتر از آن است که به نظر می‌رسد. «در آمدن دایی، پنج درصد نقش داشتم، اما در بردن او به همین اندازه هم سهیم نبودم.» این آخرین ادعای رییس کنونی کمیته ملی المپیک است که در گفت‌وگو با یک روزنامه ورزشی مطرح شده و بر مجهولات ماجرای عجیب انتخاب سرمربی برای تیم‌ملی دامن زده است. به دوستان توصیه می‌کنیم حتما برای ثبت این اتفاق در کتاب رکوردها، به مراجع ذیصلاح مراجعه کنند؛ ایران، احتمالا تنها کشوری است در جهان که هنوز معلوم نیست سرمربی سابق تیم ملی فوتبالش را چه کسی استخدام و چه کسی اخراج کرده است!
2) موضوع نباید چندان پیچیده باشد. اصولا ماموریت انتخاب سرمربی تیم‌ملی هر کشوری، برعهده فدراسیون فوتبال آن مملکت است. با این حال آنچه واکاوی، داستان عجیب حضور دایی در تیم‌ملی ما را سخت و دشوار می‌کند، عدم مسوولیت‌پذیری دوستان دست‌اندرکار است. وقتی بسیاری از متولیان این ورزش به جایگاهی که بر آن تکیه زده‌اند راضی نیستند و اختیاراتی فراتر از چارچوب کاری‌شان را می‌خواهند و البته وقتی در همین سیستم، کسان دیگری هم کار می‌کنند که حاضرند قید همه حقوق و تکالیف‌شان را بزنند و فقط به عشق میز و صندلی، تا آخرین نفس «بله قربان» بگویند، طبیعی است که همه چیز به هم می‌ریزد و تنها انبوهی از ابهامات باقی می‌ماند. چطور می‌توان پذیرفت رییس فدراسیون فوتبال کشوری در تلویزیون دولتی ظاهر شود و با صراحت هر چه تمامتر خودش را در استخدام و یا حتی برکناری سرمربی تیم‌ملی بی‌تاثیر بداند؟ چنین فاجعه‌ای رقم نمی‌خورد، مگر زمانی که حدود اختیارات و وظایف نهادهای گوناگون در هم ریخته باشد و اصولا نظارتی هم به عمل نیاید.
3) مهندس علی‌آبادی که امروز خودش را از ماجرای عزل و نصب دایی کنار می‌کشد، از جمله مدیرانی است که همواره متهم به قدرت‌‌طلبی و مطالبه اختیاراتی فراتر از چارچوب قانونی‌اش می‌شده است. کیست که فراموش کرده باشد همین دو سال پیش افشین قطبی با تلفن مستقیم آقای رییس به ایران برگشت تا سال مملو از ناکامی‌اش در پرسپولیس را آغاز کند؟ جالب اینجاست که علی‌آبادی گفت‌وگویش با دایی را تکذیب نمی‌کند و عقیده دارد اینگونه مذاکرات «عرف» کار او است و غیر از دایی با سایر مربیان تیم‌ملی هم مذاکره کرده است! این، دقیقا همان چیزی است که در فرهنگ ما به آن «عذر بدتر از گناه» اطلاق می‌شود؛ چگونه در شرایطی که فدراسیون فوتبال یک نهاد غیردولتی و مستقل است، رییس سازمان به خودش حق می‌دهد با مربیان منتخب این مجموعه مذاکره کند؟ آیا چنین اندیشه‌ای، مصداق بارز موازی کاری و دخالت در کار دیگران محسوب نمی‌شود؟
4) شانه خالی کردن رییس سابق سازمان تربیت بدنی از زیر بار مسوولیت استخدام و اخراج علی دایی، احتمالا می‌تواند موید این فرضیه باشد که نهادهای بالاتر غیر ورزشی در موضوع دخیل بوده‌اند. در غیر این صورت و اگر بپذیریم نه فدراسیون، نه سازمان و نه دیگران(!) در این اتفاق دخیل نبوده‌اند، پس احتمالا پای حکم آمدن و رفتن دایی را «خرزوخان» امضا کرده است؛ همان شخصیت خیالی سریال‌های طنز تلویزیون که ظاهرا در فوتبال ما هم نقش فعالی دارد! بزرگترین نکته اسفبار در این میان اما، همین است که نامشخص بودن چهره تصمیم‌سازان فوتبال ایران، باعث می‌شود کسی خودش را موظف به پاسخگویی در قبال این شاهکارها(!) نداند و حتی بازخواست کردن از مردم سلب شود. ما محکومیم به تماشا و فقط تماشا، هنوز عادت نکرده‌اید؟!

۱۱ خرداد ۱۳۸۹ ۰۸:۳۹
گل |

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید