هرچند انتقاداتی هم به سبک فوتبال تیم ملی ایران وارد است و
کارشناسان فن، نقدهای بجا و صحیحی در مورد کی روش و نحوه بازی تیم ملی عنوان می
کنند اما در مجموع با توجه به داده ها و ورودی هایی که ما در فوتبالمان داریم،
خروجی کارِ کی روش بدون شک یک خروجی قابل دفاع و مثبت است و نمی توان بیشتر از
اینها از او بعنوان یک مربی انتظار داشت.
شاید اگر بخواهیم ارزیابی دقیقی از عملکرد کارلوس کی روش ارائه
کنیم باید اینکار را با تقسیم عملکرد او به دو آیتم درون زمین و بیرون زمین انجام
بدهیم. در قسمت درون زمین، توجه به تغییر ساختارِ فوتبال ایران و انسجام تیمی ما
که نهایتاً به دو صعود متوالی ایران به جام جهانی منجر شده، همراه با شکست ناپذیری
تیم ملی در مسابقات انتخابی جام جهانی و همچنین ارائه بازی های با کیفیت و پا به
پا در برابر تیم های بزرگی همچون آرژانتین، اسپانیا و پرتغال، سبب می شود که
بگوییم عملکرد کی روش کاملا مثبت و قابل قبول است آنچنان که تیم ایران، بازیکنان و
حتی خود کی روش در جام جهانی اخیر بارها بعنوان برترین های دور مقدماتی از سوی
کارشناسان، شبکه ها و مجلات مختلف ورزشی مورد تقدیر قرار گرفته اند.
اما در بعد بیرونی و خارج از زمین، کی روش آنطور که باید و
شاید توفیق چندانی نداشته و درگیری های پیاپی او با مربیان و بازیکنان داخلی همچون
برانکو، کریمی و همچنین اعضای سابق کادر فنی مثل امید نمازی و یا سایر دستیارانش
در تیم ملی، باعث شده دودستگی خاصی میان هواداران فوتبال در برخورد با او اتفاق
بیفتد. دودستگی ناخوشایندی که به زعم نگارنده، حاصل بی تدبیری، بی قانونی ، عدم
برنامه ریزی و ضعف تشکیلاتی فدراسیون فوتبال کشورمان است.
البته برخی معتقدند سپردن زمام کلیه امور به دست کی روش در
برنامه ریزی کلان برای تیم ملی و یا فوتبال ما درست نیست و فدراسیون بعنوان متولی
امر باید اختیارات مربی تیم ملی را محدودتر کند و اجازه ندهد او تصمیم گیرنده
نهایی باشد. از طرف دیگر دخالتها و عدم تفاهم مربیان داخلی و ایجاد تداخل در
برنامه های تیم ملی هم سبب شده بخش بیرون زمین یا بعبارتی همان حاشیه های فوتبالی
ما بیشتر از متن باشند و فدراسیون برای راضی نگه داشتن کی روش دایره اختیارات وی
را بیشتر از پیش کند تا بهانه ای برای ادامه کار با او نداشته باشد.
همه اینها سبب شده هنوز هم بعد از هفت سال، نقد مربی تیم ملی
یکی از آرزوهای منتقدین و همچنین یکدلی و اتحاد هواداران فوتبال و عدم تحریک آنها
برای تخریب مربی تیم یکی از آرزوهای فوتبالی ها از جمله مربی تیم ملی باشد. مسئله
مهمی که سالهاست حل نشده و بدون بررسی باقی مانده و هر روز هم بر ابعاد و پیچیدگی
هایش اضافه می شود و تیم ملی را تحت الشعاع قرار میدهد و سبب می شود اولین مصاحبه
مربی تیم ملی بعد از بازی های جام جهانی بجای ابراز امیدواری و برنامه ریزی برای
آینده، تقابل با کارشکنی های مربیان داخلی باشد که به زعم او چوب لای چرخ تیم ملی
گذاشته اند و اجازه نداده اند اردوهای تیم ملی آنطور که باید و شاید برگزار شود و
تیم، مسیر آماده سازی را با کیفیتی که وی می خواسته طی کند.
در مجموع هدف از این نوشتار تخریب کی روش ، نقد تیم ملی و یا
تمجید از عملکرد هفت ساله مربی تیم ملی نبوده و نیست چرا که کی روش فارغ از خوب،
بد یا زشت بودن چهره ای که از خود در طول این سالها به جای گذاشته عملکرد قابل
قبولی در بالابردن سطح فوتبال ایران در آسیا و جهان داشته اما نگارنده معتقد است
ضعف ساختاری و تشکیلاتی فوتبال ما آنقدر کفه ترازوی قدرت و تصمیم گیری را به سمت
کی روش چرخانده که این مسئله موجب تقابل او با دیگران شده است و از آنجایی که
فوتبال ما متولی قدرتمند و تصمیم سازی ندارد، توالی مشکلات و درگیری هایی که مشمول
زمان شده، لایه ای از نارضایتی و جبهه گیری را در مقابل تیم ملی و بخصوص شخص کی
روش بوجود آورده که سبب شده شیرینی مسابقات جام جهانی به تلخی کشیده شود و
اتفاقاتی رقم بخورد که احساس کنیم فوتبال برای ما مثل سایر نقاط دنیا ابزاری برای شادی،
نشاط و غرور نیست و بیشتر جایی برای تقابل و تسویه حسابهای شخصی است.