میخواستیم همان روز که از هتل المپیک خبر رسید فرهاد مجیدی – کاپیتان استقلال – و ستاره این روزهای استقلال با یکی از عکاسان ورزشی درگیر شد، شروع کنیم این چند خط را برایش بنویسیم اما صبر کردیم تا او از امارات برگردد تا شاید خودش هم این چند خط را بخواند. آن روز پای پرواز استقلال به امارات به ذهنمان رسید، به فرهاد مجیدی بگوییم غافلگیرمان کردی آقا! آن روز میخواستیم به آقا فرهاد بگوییم دست شما درد نکند؛ عجب آبروداری کردید. هرجا صحبت از تو میشد میگفتند کاپیتان استقلال، کاپیتانی واقعی است؛ مردی که وارد حاشیهها نمیشود و هرگز از متن فاصله نمیگیرد اما امروز چه میتوانیم بگوییم؟ چگونه مدافع تو باشیم. تو را مورد ستایش قرار بدهیم و مایه فخر و افتخار باشگاه بنامیمات؟ وقتی با آن بازوبند زردرنگ وارد ورزشگاه آزادی میشدی و زودتر از همه بازیکنان گامهایت را روی چمن ورزشگاه میگذاشتی میگفتند آقای بیحاشیه آمد اما امروز دیگر نمیتوانیم تو را بیحاشیه بنامیم. آیا میتوان؟ همان روز که پایت را از ایران بیرون گذاشتی آنها که چشم دیدن موفقیت تو را ندارند از مسالهای که در هتل المپیک پیش آمد کیف کردند و دستهایشان را به نشانه خوشحالی به هم کوبیدند. امروز کمترین تردیدی نداریم که عدهای باز هم به دنبال حاشیهای از جانب تو میگردند تا دوباره وجههات را خراب کنند و البته از این میترسیم که کاپیتان استقلال دوباره بیتجربگی کند و ناخواسته وارد حاشیهها شود. گیریم که فرشاد عباسی، عکاس خوش ذوق ما آن روز آن عکس را به دست روزنامهها داد، آیا در شأن کاپیتان استقلال بود که اینگونه برخورد کند و بهانه دست مخالفانش بدهد؟ آن روز آقا فرهاد کجا بود تا سرش را پایین بیندازد و روی صندلی اتوبوس بنشیند و دم نزند؟ امروز به این فکر میکنیم که اگر فرهاد مجیدی بهترین گلزن ایران در لیگ قهرمانان آسیا است، اگر فرهاد دوباره مورد توجه افشین قطبی قرار گرفته و چند روز دیگر به تیم ملی دعوت میشود، یا او تأثیرگذارترین چهره آسیایی کشورمان محسوب میشود، همه و همه به خاطر آن است که مدتها تمرین کرد و کمترین توجهی به حاشیهها نداشت. با شما حرف میزنیم آقای کاپیتان! سرت را پایین بینداز و مثل آن روزها که میخواستی اوج بگیری و سرت در لاک خودت فرو رفته بود، همانطوری باش! این فرهاد باب میل هیچ کس نیست. هواداران استقلال باز هم در جست و جوی کاپیتانی هستند که از حاشیهها گریزان است و حرفش را در میدان بازی میزند. پس چیزی نگو و هر آنچه میبینی و میشنوی را نادیده و نشنیده بگیر!