حدود 2 ماه پیش بود که شایعه بازگشت دوباره علی فتحاللهزاده خویی، مدیرعامل (2 دوره) اسبق باشگاه استقلال به این تیم شنیده میشد. شایعاتی که با نتایج نه چندان خوب استقلال در لیگ ارتباط مستقیم داشت. نام علی فتحاللهزاده از همان روزها علم شد اما حاجی زودتر از آنچه تصور میکرد از دایره گزینههایی که احتمالاً فصل بعد جانشین واعظ آشتیانی خواهند بود، بیرون گذاشته شد. فتحاللهزاده که اکنون یکی از اعضای هیات رییسه فدراسیون فوتبال محسوب میشود در روزهایی از استقلال کنار رفت که این تیم اوضاع خوبی در لیگ نداشت و میرفت تا لیگ هشتم را هم با ناکامی به پایان برده و همچون لیگ هفتم سرانجام در رتبهای نازل قرار بگیرد. هفدهمی استقلال در آن روزها باعث شد تا فتحاللهزاده خیلی زود تغییر مسیر بدهد و ادامه کارش را در فدراسیون فوتبال دنبال کند و فقط برای استقلال هوادار باقی بماند. در عین حال او همواره جزو یکی از گزینههای احتمالی جانشینی واعظ آشتیانی است. احتمالی که اساساً روشن نیست براساس اطلاعات پشت پردهای در تغییرات احتمالی پس از پایان فصل بیان میشود یا فقط راهی است برای ضربه زدن به استقلال در هفتههای پایانی و در نهایت ناکامی در به دست آوردن سهمیه لیگ قهرمانان آسیا. پس از آنکه تب بازگشت حاجی به استقلال فروکش کرد و او در همه حال هیچ گاه شایعه بازگشت خود به استقلال را تکذیب نکرد! نام محمدحسین قریب مدیرعامل اسبق استقلال سر زبانها افتاد. محمدحسین قریب گزینه مناسبی برای به وجود آمدن برخی احتمالهای نزدیک به واقعیت به نظر میرسد. قهرمانی استقلال در زمان مدیریت دکتر قریب در حقیقت او را همواره به عنوان گزینهای مطمئن و قابل دسترس جلوه داده است اما قریب خود این شایعه را تکذیب میکند و با خندهای معنیدار از کنار این احتمالها میگذرد. در حقیقت نام او بهانهای است تا استقلال بیشتر در کانون حاشیه قرار بگیرد اما در عین حال هیچ کس به این مهم فکر نکرد که مدیریت باشگاه استقلال چرا باید تغییر کند؟ قریب نردبان حاشیهسازی چه کسانی شده؟ با کدام اهداف؟
***
اساساً تغییرات طی سالهای گذشته به چه دلیل رخ داده است؟ دو عامل اصلی در تغییرات مدیریت تیمها اثرگذار بوده است. یک: ناکامی باشگاه در به دست آوردن نتایج خوب و برجا گذاشتن کارنامهای غیرقابل دفاع. 2: تغییراتی در حوزه سیاست که همواره نقش پررنگی در این جابجاییها داشته است. وقتی این دو احتمال را به عنوان دو عامل اصلی در تغییر مدیریت تیمها مقابل خود قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که هیچ یک آینده کاری مدیرعامل باشگاه استقلال را به مخاطره نمیاندازد. واعظ سال گذشته با استقلال قهرمان لیگ شد و اکنون نیز در لیگ شانس بسیاری برای تصاحب رتبه دومی دارد. از جنبههای سیاسی هم این موضوع با پاسخهای روشنی روبرو خواهد شد. واعظ آشتیانی خود یکی از پایههای دولت کنونی هم در حوزه ورزش و سابقاً در حوزه صنعت به شمار میرود که نامهای حاضر در بدنه مدیریتی باشگاه استقلال نیز این مهم را تأیید میکند که بدنه اصلی باشگاه استقلال همچون باشگاه پرسپولیس از سیاسیون دولت کنونی تشکیل شده است. حال در این شرایط چرا بحث رفتن واعظ آشتیانی مطرح میشود جای سؤال دارد. شاید هم گزینه سومی وجود داشته باشد و واعظ آشتیانی بخواهد در حوزه دیگری از بدنه ورزش فعالیت کند که این احتمال با توجه به حرفهایی که او در جشن 64 سالگی باشگاه زد به حداقل میرسد.
***
چند روز پیش علی سعیدلو، رییس سازمان تربیت بدنی حمایت قاطع خود از واعظ آشتیانی را اعلام کرد. عقل و منطق عمومی هم با افکار رییس سازمان تربیت بدنی همراه است. واعظ به چه دلیل باید از بدنه مدیریتی باشگاه استقلال جدا شود؟ رتبه سیزدهمی استقلال در لیگ یا نداشتن سابقه قهرمانی با استقلال؟ بعد از علی فتحاللهزاده و محمدحسین قریب نوبت چه کسی است؟ آیا طرح تغییر در بدنه مدیریتی باشگاه استقلال در برهه کنونی تنها برای دور افتادن این تیم از کسب سهمیه آسیایی نیست؟