هنوز یکی دوهفتهای از بازی استقلال و صبا در ورزشگاه آزادی و
کریخوانیهای او با تماشاگران آبیپوش نگذشته که او اینبار در تبریز بخت
خود را برای رسیدن به تیتر یک رسانهها امتحان کردهاست. او که مقابل تیم
سابقش به میدان رفته بود از همان آغاز بازی با مصدومیتهای ساختگی و
وقتکشیهای بیدلیل جو را علیه خودش متشنج کرد. و درگیری لفظی کوتاه او با
فرزاد حاتمی هم تماشاگران تبریزی را نسبت به او حساستر کرد. جالب اینجاست
که او هردو بازی را باخته و از حاشیهسازیهایش هیچ سودی نبردهاست. اما
حامد لک انگار اصرار به درحاشیه بودن دارد. شاید هم حق دارد. او چندان در
متن فوتبال دیده نشده و مانند بسیاری از هم سن و سالهای ناموفق و کمتلاشش
در سطح جامعه که بیشتر از عمل کردن حرفمیزنند، برای دیدهشدن به کارهای
عجیب دستمیزند. لک که بارها علیکریمی را اسطوره خود معرفی کرده، شاید
تنها حاشیهسازیهای کریمی را دیده باشد. شاید نیاز باشد جدیتر به
اسطورهاش نگاه کند و رفتارهای دیگری را هم از کریمی بیاموزد. درحالحاضر
او شاگرد اول کلاس حاشیهسازان لیگبرتراست. کلاسی که بارها نشانداده
موفقیت درآن میتواند به قیمت از دسترفتن همهچیز تمام شود. متن و حاشیه،
فوتبال، زندگی.