فرهاد مجیدی نه به خاطر آنکه پیراهن شماره (7) در باشگاه استقلال تقدس ویژهای دارد، اینچنین پرانگیزه در میدان ظاهر میشود. او به دلیل ارزش و اعتباری که برای پیراهن آبی استقلال قایل است در میدان پرانگیزهتر از دیگر بازیکنان چهره میکند. گو اینکه کاپیتان استقلال همین امسال است به پیراهن استقلال رسیده! اگر کسی نداند که فرهاد سالها پیش به مجموعه استقلال ورود کرد، تصور میکند او برای اثبات شایستگیها و تواناییهای نهفتهاش اینچنین در میدان ظاهر میشود. فرهاد اگر چه مقابل ابومسلم چند فرصت ایدهآل را از کف داد و چند صحنه هم اجازه نداد دیگر مهاجمان دروازه حریف را باز کنند! اما بار دیگر در قامت بازیکنی فوق ستاره در استقلال چهره کرد. اوج نبوغ و اشتیاق فرهاد همان لحظهای بود که دروازه ابومسلم را برای بار دوم باز کرد. او لحظهای ناامید نشد و در حالی که مرفاوی میرفت تا او را از میدان بیرون بیاورد دروازه حریف را گشود تا صمد هم بازیکن دیگری را از میدان بیرون آورده تا فرهاد همچنان در خط حمله استقلال ایفای نقش کند. فرهاد در سالهای منتهی به پایان دوران بازیگریاش تولد دوبارهای در فوتبال یافته است. شاید خیلیها تصور میکردند آمادگی فرهاد که چند وقت پیش باعث دعوت شدنش به تیم ملی شد مقطعی است اما او لحظهای پا پس نگذاشت و با شتاب و انرژی بیشتری به جلو حرکت کرد. فرهاد مجیدی امروز نمونهای است برای بازیکنانی که در سالهای اخیر وارد محیط استقلال شدند و بیآنکه بدانند پیراهن چه تیمی را به دست آوردهاند چند صباحی در این تیم بازی کرده و بعد از آن محو شدهاند. امروز در فوتبال ما فرهاد مجیدی میتواند یک نمونه عینی باشد برای بازیکنانی که به سادگی پیراهن استقلال را به دست میآورند و ساده هم از کف میدهند. شاید تماشای بازی فرهاد و میل و اشتیاقی که او از خود بروز میدهد بتواند به خوبی حق مطلب را در قبال کاپیتان استقلال ادا کند. فرهاد مجیدی این روزها سراسر میل و انگیزه است. او حتی همچون دوران جوانی وقتی میبیند در آستانه تعویض شدن قرار دارد کاری میکند تا سرمربی از تعویضاش منصرف شده و بازیکن دیگری را از میدان بیرون بیاورد. شاید فرهاد میخواست گل بزند و پس از آن میدان را ترک کند؟!
این راز ماندگاری او است...