استقلال بد روزی باخت. یعنی برایش این بازی دو سر باخت بود. هم قهرمانی
را از دست داد و هم به قلعه نویی باخت. اما چرا باخت؟ برایش دنیایی از
دلایل فنی می توان ردیف کرد ، می توان مثل مجید صالح به خبرنگاران گفت
فرارتر از حد انتظار بازی کرده اند و قربانی روی بد فوتبال شده اند.
استقلال اما در این بازی بزرگترین ضربه را از نقطه اتکایش خورد ، از مهدی
رحمتی. او که انگار فقط آمده بود به سبک دعواهای چاله میدانی ، هر طور هست
با مربی رقیب تسویه حساب کند ، تمام وقت و انرژی و تمرکزش را روی این حاشیه
ها گذاشت و حاصلش برای تیمش چیزی نبود جز شکستی که قهرمانی را دوباره از
مشت شان در آورد و در بدترین حالت ممکن به رقیب سنتی شان تعارف زد.رحمتی از
همان ابتدای بازی وقتی رو به قلعه نویی رفت و داد و بیداد کرد ، به جای
تهییج تماشاگران و ایجاد حس مبارزه طلبی ، استرس را روی دوش خود و تیمش
ریخت. او داشت از درون زمین با کسی می جنگید که بیرون میدان بود. خولیو
ولاسکو مربی موفق والیبال ایران در سال هایی که هدایت تیم ملی را برعهده
داشت می گفت نصف کارش در کنار زمین این است که یار هدف تیم رقیب را با
رفتارهایش روی توپ ، درگیر خود کند و تمرکزش را به هم بریزد.
رحمتی هم در این بازی ، بی آنکه کسی بخواهد سبب شود از کوره در برود ،
وارد بازی شده بود. خودش تمرکزش را به هم ریخت. وارد دعوا شد و گل اولی که
خورد بی شک یکی از بدترین گل های تاریخ فوتبالش بود. این بار توپ از دستش
ول شد و افتاد جلوی یار حریف. حالا اگر تا آخر دنیا هم بگوید رویش خطا شده ،
فایده ای ندارد و کسی حق را به او نمی دهد. مهدی پیشتر در دربی هم بر سر
دعوای بی دلیلش با محسن مسلمان ، این قدر عصبی شد و گل های بدی خورد که کسی
نمی تواند برایش توجیهی بیاورد. اینکه چرا او اینچنین عصبی برخورد کرد
شاید گره خورده باشد با بازی استقلال و پیکان پارسال که خودش دور از تیم
بود و قلعه نویی مربی استقلال. او شاید می خواست فشار تماشاگران را روی
مربی حریف بگذارد و با این فشار بتوانند نتیجه بگیرند اما استراتژی اش اثر
عکس گذاشت تا دو نکته ثابت شود.اول اینکه رحمتی با همه قابلیت های فنی و
توانایی هایش باید انتخاب کند که قرار است نق دروازه بان را برای تیمش ایفا
کند یا سوپرمنی که می خواهد در هر دعوا و بلوایی نقش و رلی داشته باشد.
در ثانی رفتارهای ناشایست مهدی در درگیری کلامی حین و انتهای بازی و
نتیجه مسابقه نشان می دهد او هنو به بلوغ کامل برای لیدری جایی به بزرگی
استقلال ندارد و او هنوز آن شخصیت برجسته را برای تبدیل شدن به بزرگ تیم
ندارد و اگرچه همه پشت سرش به زمین می آیند ، مهدی هنوز نمی تواند لیدر
اصلی تیمش باشدو البته شاید مهدی که مدام می کوشد خود را چهره ای منضبط
اخلاقی نشان دهد ، بارها و بارها تصاویر بدی را که در پایان بازی رقم زد ،
در ذهنش مرور کند و با خود بگوید چه الگویی برای بچه هایی بوده که این
صحنه ها را دیدند.