شاید مرفاوی هم خودش میداند چه روزهای دشواری در انتظارش است. صمد به روزهای سختی رسیده است. مصدومیتها، محرومیتها، اشتباههای داوری، دو دستگیهای روی سکوها و البته اشکالهای تاکتیکی که خود او باعثاش بود. صمد حالا روزها را به سختی پشت سر میگذارد هر چند که او همچون همیشه امیدوار است. او امیدوارانه به آینده نگاه میکند و با همه وجود قصد دارد سیل انتقادها را پشتسر بگذارد. جملاتی که او در تمرین استقلال به زبان آورده گویای واقعیتهای بسیاری است. او از طرح نام مولر چندان احساس خطر نمیکند. او میداند که با همین تیم در تهران توانست سپاهان را مغلوب کند. پس به چه دلیل باید ناامیدانه به آینده نگاه کند. او در وصف حال و روز کنونیاش حرفهایی زده است. حرفهایی که بیشتر نقل قولی است از مرفاوی: «بچهها نگران نباشید، اگر قرار باشد کسی قربانی شود آن شخص من هستم.»
صمد دوست دارد شاگردانش با همه وجود مقابل سپاهان حاضر شوند. حتی اگر پس از آن بازی به قول خودش قربانی شود و وداعی تلخ و دراماتیک با استقلال داشته باشد. صمد بار دیگر میخواهد نفس بکشد. او در تمرینهای استقلال میخندد. با بازیکنان شوخی میکند و سرشار از انگیزه است. او حتی تعامل خود با اریش روته مولر این مرد آرام آلمانی را هم بیشتر کرده است. او میداند زندگی هنوز ادامه دارد. یاد آن روزهایی میافتد که با همه وجود تمرین میکرد! همان روزها که مدام میگفت: «کار، کار و باز هم کار!» آیا مرفاوی میتواند خود را از این چالش نجات بدهد؟ شاید ناکامیها پس از بازی با سپاهان به پایان برسد. صمد در فصل ششم هم توانسته بود سپاهان را مغلوب کند.