پژمان منتظری سه سالی است که سکوت کرده بود، بازیکنی که در بطن فوتبال
ملی ایران از هر گونه رسانهای شدن پرهیز میکند، این بار لب به سخن گشود.
از آن دست شخصیتهای آرام و درونگرایی به نظر میرسد که سرشار از حرفهای
ناگفته است، از افرادی که خیلی حرف نمیزنند اما زمانی که بخواهند صحبت
کنند به هیچ وجه از امتداد واژههای آنها در گذر زمان خسته نمیشوید.
او
این بار هم تمایلی به صحبت نداشت اما با گرم شدن حنجرهاش ضربانش تندتر زد
و رگ گردنش باد کرد، برای فوتبال ایران، برای خطهاش خوزستان و برای
مردمی که دلخوشند به ...
در ادامه صحبتهای مدافع میانی تیم ملی فوتبال ایران که شب گذشته (سهشنبه) با او هم کلام شدیم را میخوانید.
*
دقیقا به یاد دارم بعد از اولین بازی استقلال در لیگ 87 – 86 بود که مرحوم
ناصر حجازی درباره شما به رسانهها اعلام کرد که "این بچه آینده فوتبال
ایران است". اکنون حجازی در میان ما نیست، اما میبینیم که دقیقا آنچه گفته
بود به ثمر نشست. تازه از فولاد خوزستان به استقلال آمده بودید و بازیکنی
کاملا آرام و محفوظ به حیا نشان میدادید و حتی با دعوت شدن به تیم ملی و
کسب شهرت همچنان ویژگیهای اخلاقی خاصتات را حفظ کردید و حالا چه در درون
زمین و چه در بیرون از زمین به عنوان یکی از متمایزترین فوتبالیستهای
ایران شناخته میشوید.
خدا ناصر خان را بیامرزد. بله، اولین
بازی در لیگ 87 – 86 بود که من روی نیمکت بودم. استقلال یک بر صفر عقب بود
که بین دو نیمه من و امید روانخواه به درون زمین رفتیم. اولین بازی بود که
در پست هافبک دفاعی به میدان رفتم و به نظر خودم فکر میکنم یکی از بهترین
بازیهای خود را در طول دوران فوتبالیام انجام دادهام. پس از این بازی
نیز در تمامی دیدارهای استقلال در آن لیگ به میدان رفتم.
خدا رحمت
کند حجازی را، اعتقاد خیلی خاصی به من داشت. شاید یکی از دلایلی که من به
استقلال آمدم مرحوم حجازی بود. صحبتهای ایشان قبل از انعقاد قراردادم با
استقلال بسیار دلچسب بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم به استقلال بیایم. این
دیدار یکی از بازیهای بود که همواره در ذهن من قرار دارد و هر زمانی که
میخواهم درباره استقلال صحبت کنم آن دیدار را مثال میزنم.
* مرحوم حجازی شناخت قبلی نسبت به شما داشت؟
این
صحبت را هیچ جا نکردهام، اما الان آن را میگویم. زمانی که با استقلال
قرارداد بستم، قصد و نیتم استقلال نبود. از فولاد جدا شدم و از سپاهان
پیشنهاد داشتم. سایپا نیز به دنبال جذبم بود. سپاهانیها قهرمان جام حذفی و
سایپا نیز قهرمان لیگ شده بود. بوناچیچ، سرمربی سپاهان و دایی، سرمربی
سایپا بود، استقلال مرا میخواست. گفتم برای یک شو آف هم که شده بروم و با
استقلال مذاکره کنم، اما نهایتا قصد داشتم بین سپاهان و سایپا تصمیمگیری
کنم. با سایپاییها و سپاهانیها جلسه گذاشتم و با استقلال نیز صحبت کردم.
خدا را شکر میکنم که بهترین اتفاق زندگیام دیدن ناصر خان بود. فکر میکنم
همین صحبتها بود که باعث شد بهترین اتفاق زندگیام رقم بخورد و با
استقلال قرارداد بستم.
در آن زمان خدا وکیلی 45 درصد سپاهان و 45
درصد سایپا شانس داشتند که به این تیمها بروم. شاید کمتر از 10 درصد
احتمال داشت با استقلال قرارداد ببندم. آن روزی که برای مذاکره با استقلال
از خانه بیرون رفتم فقط برای یک شو آف بود چرا که هم جوان بودم و هم احساس
میکردم هنوز زود است که به این تیم تهرانی بیایم، اما آنقدر اتفاقات خوبی
افتاد و افراد خوبی را در باشگاه استقلال دیدم که تصمیم گرفتم این تیم را
انتخاب کنم.
* درباره خصوصیات
فردیتان، این که معمولا جنوبیها و به ویژه خوزستانیها بسیار خونگرم
هستند، اما شما به نوعی کاملا آرام و خونسرد به نظر می رسی.
(میخندد)، من هم به خدا خونگرم هستم.
*
اما شما یکی از معدود فوتبالیستهایی هستید که در فوتبال ایران
درونگرا و بسیار آرام به نظر میرسد. شاید از نظر اخلاقی چه درون و بیرون
زمین از نظر اخلاقی یکی از خاصترین بازیکنان تیم ملی هستید.
شاید
من اوایل خیلی هم این گونه نبودم. دقیقا درون زمین و بیرون زمین کاملا
شرایطم فرق میکند. زمانی که بیرون زمین هستم چه در کنار خانواده و چه در
کنار دوستان بسیار فرد شوخ طبعی هستم، اما در درون زمین واقعا این گونه
نیست. از این اتفاق طی چند سال اول فوتبالم اصلا ضربه نخوردم حتی این
موضوع خیلی به من کمک کرد. به همین دلیل تصمیم گرفتم رویهای که انتخاب
کردهام را ادامه دهم. الان هم احساس میکنم این رویه درست بوده، با کسی
دشمنی ندارم و سعی میکنم دوستیها را حفظ کنم.
*
آنقدر کم صحبت می کنید که اطلاعات بسیار کمی از زندگی شخصیتان نیز وجود
دارد. حتی ما نمی دانیم که ازدواج کردهاید، بچه دارید یا نه!
(میخندد).
حدود سه سال است که ازدواج کردهام و 45 روز قبل خداوند یک دختر بسیار ناز
به نام ارغوان گیسو به من هدیه کرد. خانوادهی خیلی گرمی بودیم که با آمدن
دخترم گرمتر هم شده و طراوت خاصی پیدا کرده است. از زمانی که دخترم به
دنیا آمده دو روز بالای سرش بودم و پس از آن با الاهلی به اتریش رفتم و 30
روز نبودم. پس از آن یک روز به ایران آمدم و فرزندم را دیدم پس از آن نیز
به اردوی تیم ملی اضافه شدم، یعنی در 45 روز اخیر فقط دو بار دخترم را
دیدم. خدا را شکر الان که در اردو هستیم همسرم بعضی شبها زحمت میکشد و
دخترم را به هتل میآورد.
من هیچ صفحه اجتماعی نیز ندارم. بارها
گفتهام که نه در فیس بوک و نه در اینستاگرام عضو نیستم، خیلیها میگویند
که در صفحه فیس بوک و اینستاگرام برایت پیغام می گذاریم اما جواب نمی دهی.
اینجا دوباره می گویم که هیچ صفحهای در شبکههای اجتماعی ندارم.
*
شاید در طول 12 سال دوران فوتبالیتان مجموعا پنج یا شش بار بیشتر
مصاحبه نکردهاید که چند بار آن نیز با رسانههای ایرانی نبوده است. چه
اتفاقی می افتد که پژمان منتظری برعکس بسیاری از فوتبالیستهای دیگر حاضر
به صحبت کردن نمیشود؟
از همان اوایل هم خیلی به مصاحبه
علاقهای نداشتم و چون در چند سال اول فوتبالم مصاحبه نمیکردم شرایط
همین گونه پیش رفت. زمانی که مصاحبه میکنم احساس خوبی ندارم، شاید علت این
موضوع صحبت نکردنم در سالهای اول فوتبالم باشد و احساس میکنم این
موضوع اتفاقی عجیب است.
* در فوتبال قطر نیز همین روال را پیش میبرید و صحبتی نمیکنید؟
در
فوتبال قطر اصلا این گونه نیست. در ایران خیلی روزنامه، خبرگزاری، سایت و
خبرنگار داریم. همه توقع دارند و حق همگی آنها نیز به جا است، چرا که برای
فوتبال زحمت میکشند و نیاز است تا چنین مصاحبههایی را داشته باشند،
اما در قطر دو الی سه سایت معتبر دارند که سالانه یک بار برای مصاحبه به
سراغ فوتبالیست میآیند و از کانالی درست نیز این کار را انجام میدهند.
به
طور مثال در کمپ یک ماهه اتریش با الاهلی یک بار شبکه بینالمللی beIN
Sports برای مصاحبه اقدام کرد. حتی همان جا نیز عنوان کردم قصد مصاحبه
ندارم، اما باشگاه اعلام کرد که شما جزو بازیکنان حرفهای تیم هستید و
باید این مصاحبه انجام شود. من نیز مجبور شدم قبول کنم. یک بار هم با سایت
الکاس صحبت کردم که شبکه تلویزیونی نیز دارند. آنها چنین هزینههایی برای
مصاحبه میکنند و به کمپ می آیند تا در مورد اردو صحبت کنند.
* حتی در سه سال اخیر هیچ گفتوگویی با رسانههای ایرانی نداشتهاید.
بله، اصلا در سه سال اخیر مصاحبهای نداشتم.
*
زمانی که از فوتبال ایران به قطر رفتید یک بار با فولاد خوزستان و دو
بار با استقلال قهرمان لیگ برتر و دو مرتبه دیگر با استقلال قهرمان جام
حذفی شدید. فوتبالیستی بودید که با کوله باری از تجربه و عناوین مختلف
لیگ ایران را ترک کردید. چرا با آن کیفیت از بازی که نشان میدادید در
نهایت به لیگ قطر رفتید؟
برخی مسائل در فوتبال دنیا قانون
است. برای ترانسفر شدن باید سن پایینی داشته باشی. از 18 سال و حداکثر 24
سال. زمانی که 24 سالگی را پشت سر گذاشتی ترانسفر شدن بسیار سخت میشود.
علاوه بر سن مساله دیگری که در ترانسفر شدن تاثیر بسیار زیادی دارد موضوع
بازیهای ملی است. من تا سن 25 سالگی هر چند به تیم ملی دعوت میشدم، اما
بازی آن چنانی نداشتم. فوتبالیستی که در دیدارهای ملی به میدان نمیرود
شاید یک درصد شانس ترانسفر شدن به اروپا را داشته باشد. طبعا من نیز به
دلیل نداشتن بازیهای ملی شانس رفتن به اروپا را از دست دادم. زمانی نیز که
با تیم ملی به جام جهانی رفتم 29 ساله شدم. در 29 سالگی هیچ تیم
اروپایی به دنبال شما نمیآید، چرا که نمیتواند سرمایهگذاری لازم را
انجام دهد حتی اگر چنین اتفاقی نیز بیفتد مبلغ قرارداد بسیار پایین خواهد
بود.
در 27، 26 سالگی چند پیشنهاد خیلی خوب از قطر داشتم. آن زمان
برهه ای بود که تصمیم گرفتم نروم، حس میکردم کماکان زمان دارم و میتوانم
با استقلال ادامه دهم و پس از آن که 30 سالگیام را رد کردم از فوتبال
ایران میروم. دقیقا این اتفاق نیز افتاد. قصد داشتم هم تجربه متفاوتی را
داشته باشم و هم این که از نظر مالی به خودم و آیندهام کمک کنم.
ابتدا
از چین پیشنهاد داشتم، یک روز قبل از رفتنم به چین پیشنهاد قطر ارائه شد.
در این انتخاب خیلی ریسک کردم اما خدا را شکر جواب داد و انتخاب خیلی خوبی
بود.
* نظر کلی شما درباره لیگ قطر چیست؟
شاید
نتوان هیچ وقت لیگ قطر را با لیگهای اروپایی مقایسه کرد، اما آنها برای
فوتبال بسیار هزینه میکنند چرا که میدانند با فوتبال میتوانند
کشورشان را معرفی کنند. متاسفانه در ایران اصلا به این مسائل اهمیتی
نمیدهند فقط این که تصور میکنیم تماشاگر داریم، بازیکن نیز همین طور.
میگویند دور هم یک فوتبالی را برگزار میکنیم و واقعا همه چیز دور همی
است. هر بار هر کسی میآید و تصمیمی میگیرد، پس از آن که میرود نیز شخص
دیگری میآید و تصمیم دیگری میگیرد. تصمیمی که تصمیم قبلی را وتو میکند و
هیچ وقت تصمیم جدید اتخاذ شده به فوتبال ایران کمکی نمیکند. از زمانی
که به قطر رفتهام میفهمم یک کشور کوچک برای ارتقای فوتبالش و معرفی آن
به دنیا چه هزینههایی میکند. لیگ ایران نیز پول دارد، هر کسی که میگوید
لیگ ایران پول ندارد، دروغ میگوید. لیگ ایران سه شاخصه اصلی را که باید
داشته باشد در اختیار دارد.
پول، تماشاگر و استعداد اما هر سه این
شاخصها را در فوتبال ایران میبینیم. استعدادهایمان مثل آب خوردن هرز
میروند و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار آنها است، تماشاگرانمان خسته
شدهاند و کم کم تعدادشان کمتر و کمتر میشود. چه مسئولی میتواند اعلام
کند کاری کرده که 10 نفر به تماشاگران ورزشگاهها در ایران اضافه شده است؟
در 10 سال اخیر یک نفر بیاید و بگوید کاری کرده که به تعداد تماشاگران در
ورزشگاه اضافه شده است، هیچ چیزی به فوتبال ایران اضافه نشده است.
برای
کسی سوء تفاهمی پیش نیاید که من مدام لیگ قطر را مثال می زنم، تنها لیگی
که در آنجا بازی کردهام لیگ قطر است و به همین دلیل در قیاس با لیگ
فوتبال ایران آن را مثال میزنم. فقط میخواهم بگویم که آنها برای
فوتبال دست به چه کارهایی میزنند و ما چه کار میکنیم. زمانی که بین دو
تیم متوسط آنها یک دیدار برگزار میشود، شما نمیدانید که برای این دیدار
چه تبلیغاتی که نمیکنند. حتی خود من که میدانم این بازی اتفاق خاصی را
نخواهد داشت اما مشتاق میشوم که به ورزشگاه بروم و بازی را از نزدیک
ببینم. در فوتبال ایران کسی به این مسائل اهمیتی نمیدهد. در فوتبال
ایران به دنبال قانونهای سخت، عقب راندن تماشاگر و چنین مسایلی هستیم.
آنقدر سخت میگیرند تا فوتبال را سخت ببینیم و آن را سخت احساس کنیم. این
اتفاقات باعث میشود فوتبال ایران را از دست بدهیم، فوتبالی که هیچ
تبلیغی در آن نداریم و به آن همچون اتفاقی که فقط در حال انجام است نگاه
میشود.
* شاید با صحبتهای شما این شائبه قدرت بگیرد که نمیخواهند فوتبال ایران پیشرفت کند.
دقیقا
نمیخواهند، من خیلی راجع به این مساله فکر میکنم و با افرادی که احساس
میکنم مسایلی را در این رابطه می دانند صحبت میکنم، در نهایت هم به
نتیجه خاصی نمی رسم که دلیل این کارها چیست؟ چرا به فوتبال اهمیت
نمیدهند؟ شاید از زمانی که به فوتبال پول آمد همه چیز تحت الشعاع قرار
گرفت. با خود گفتند که بازیکنان پولشان را میگیرند و همین مساله کافی است.
شاید به خاطر همین پول است که فوتبال را میزنند، شاید قصدشان پایین
بردن مبلغ قرارداد فوتبالیستها است! واقعا این مساله اشتباه است و
آقایان اشتباه میکنند.
به تازگی با مجتبی جباری که صحبت میکردم او
نیز معتقد بود با توجه به پتانسیلی که فوتبال ایران دارد میتوانیم
تمام شهرهای ایران را آباد کنیم اما ما یک درصد از پتانسیل فوتبال در
ایران استفاده نمیکنیم.
* این یعنی ما تنها زشتیهای فوتبال را به نمایش میگذاریم؟
بله،
دقیقا ما تنها در حال نشان دادن زشتیهای فوتبال هستیم. بارها شده زمانی
که در قطر هستم منتظر برگزاری یکی از دیدارهای لیگ فوتبال ایران باشم.
این که زود تمرینم را تمام کنم و به خانه برسم تا این دیدار را از
کانالهای تلویزیونی ببینم. دقیقه 30 و 35 از بازی خسته میشوم. کیفیت بد
زمین، کیفیت بد تصویربرداری و در مجموع پایین بودن کیفیتها و استانداردها
بیننده را خسته میکند حتی خستهتر می شوم از این که میبینم مدتی طولانی
منتظر تماشای چنین دیداری بودم.
اما بر عکس دو تیم اماراتی یا قطری
که به مصاف یکدیگر میروند آنقدر کیفیتهای نمایش بازی بالا است که مخاطب
حتی اگر آن دیدار چیزی برای ارائه نداشته باشد تا دقیقه 70 ، 60 بازی را
میبیند. زمین بسیار سبز بازی، کیفیت بالای تصویربرداری، بلیت فروشی
فوقالعاده همه چیز آنقدر خوب است که شما را جذب میکند و این در حالی است
که دو، سه هزار تماشاگر نیز به ورزشگاه نمیرود.
چرا دیدارهای
فوتبال ایران نباید با دوربینهای HD فیلمبرداری شود؟ به خدا در فوتبال
ایران پول هست. من یک سوال دارم چرا قانونی گذاشتهاند و برای
فوتبالیستها سقف قرارداد تعیین کردهاند؟ چرا نمیآیند و قانونی را اجرا
نمیکنند که هر تیمی در لیگ ایران زمین چمن استاندارد نداشته باشد پس از
سه سال نتواند در لیگ شرکت کند؟ چرا این قانون را پیگیری نمیکنند؟
چقدر
به دنبال کم کردن قرارداد بازیکنان بودند و این اتفاق را عملی کردند. در
ارتباط با زمین نیز این کار را انجام بدهند. میخواهم بدانم چه کسی این
قانون مسخره که بازیکنان دو ساله قرارداد ببندد را به فوتبال ایران آورده
است. من یک سوال از کسی که این قانون را تدوین کرده است دارم. من با هر
تیمی که دوست داشته باشم میتوانم هر قراردادی امضا کنم حتی قرارداد 10
ساله اما میخواهم بدانم این قانون از کجا درست شده است؟ در فوتبال ایران
همه چیز به ضرر بازیکنان شده و هیچ کس از بازیکنان حمایت نمیکند. به طور
مثال یک بازیکنی با یک تیم قرارداد دو ساله امضا میکند، پس از یک سال
اتفاقی میافتد که باشگاه تمایلی به ادامه کار با این بازیکن ندارد و در
حالی که 50 درصد قرارداد فصل اول بازیکن را نداده است به او میگوید که
باشگاه را ترک کن و اگر این کار را نکنی در سال دوم به تو بازی نمی رسد،
بازیکن نیز مجبور میشود باشگاه را ترک کند. این قانون خندهدار را چه کسی
تدوین کرده است؟
* با طرح مساله
"فساد در فوتبال" بسیاری از علاقمندان نسبت به این رشته بدبین شدهاند.
این قبول که فساد در فوتبال وجود دارد اما همان گونه که پیشتر هم درباره
آن صحبت شد به نوعی گویا قصد بر این است که فوتبال زده شود.
قسم
میخورم من تا به حال که فوتبال بازی کردهام هیچ چیزی در این رابطه
ندیدهام. مطمئن هستم که فساد در فوتبال 100 درصد از تمامی بخشهای دیگر
کمتر است، اما چون فوتبال است و میخواهند زشتیهای آن را به نمایش
بگذارند هر بار به دنبال یک مساله خاص هستند. یک مرتبه ستارههای فوتبال
را زشت جلوه میدهند، این که فلان ستاره این گونه است، این کار را انجام
میدهد و زشتیهای آن را به مخاطب نشان میدهند. پس از آن به دنبال فساد در
فوتبال میروند. بعد این مساله به دنبال داوران میروند، داوران که تمام
شد به دنبال سربازی فوتبالیستها میروند. بله تعدادی از فوتبالیستها
خطا کردهاند و هم اکنون نیز تاوان آن را پس میدهند. خیلیهای دیگر نیز
دست به چنین خطاهایی زدهاند چرا فقط بر سر فوتبال میزنند؟
فوتبال
تبدیل به بچه یتیمی شده که هر کسی میرسد به او یک پس گردنی میزنند. یکی
بیاید و دست فوتبال را بگیرد و بلندش کند. حیف این جوانان. از ما که
گذشت. هیچ کس دست ما را نگرفت اما واقعا این فوتبالیستها گناه دارند.
امیدوارم اتفاقات خوبی در فوتبال ایران رخ دهد تا جوانانی که هم اکنون به
آن وارد شدهاند سرنوشت خوبی داشته باشند. ما استعدادهای بسیار خوبی
داریم. در لیگ ایران چشمتان را ببندید میتوانید بازیکن پیدا کنید؛
بازیکنانی که سرشار از استعداد هستند اما درست رشد نمیکنند و از آنها به
خوبی مراقبت نمیشود. خود آنها نیز بعضا مقصر هستند. همه این مسائل دست به
دست هم داده تا فوتبال ایران به این حال و روز برسد.
*
مشکلات در فوتبال ایران به حدی است که حتی در تیم ملی نمیتوانیم
بهترین ابزار و خواستهها را فراهم کنیم؛ فوتبال ملی که تجلی ورزش یک
کشور است. ما در این رابطه نیز بسیار ضعیف عمل کردهایم و همواره با مشکل
روبهرو بودهایم.
خندهدارترین زمین چمن زیر 10 سالههای
کشور قطر از زمین چمن ورزشگاه آزادی بهتر است. چه اتفاقی می افتد که در آن
گرما چنین چمنی نگهداری میشود، چرا ما نمی توانیم الگوبرداری کنیم؟
اهواز
مهد فوتبال است و همین الان در کوچه و پس کوچههای آن میتوانید صدها
فوتبالیست پیدا کنید، اهواز، خرمشهر، آبادان و خوزستانی که هیچ کس به
آنها نمی رسد از طریق همین استعدادها میتوانند آباد شوند. با سرمایهگذاری
روی همین فوتبالیستها میتوانند خوزستان را آباد کنند، بدون نفت. نفت و
آب خوزستان که رفت. از همین فوتبالیستها و ترانسفر شدن آنها میتوانند
خوزستان را آباد کنند، فوتبال خوزستان سرشار از پتانسیل است اما هنوز
نتوانستهاند یک چمن خوب را برای بازیهای لیگ در خوزستان مهیا کنند. یک
نفر پیدا نمیشود برود و بپرسد چرا در خوزستان نتوانستهاند زمین چمنی که
از استاندارد کافی برخوردار است، درست کنند. اینها سوالاتی هستند که همواره
بی جواب میمانند و هر کس به گردن دیگری میاندازد و همه چیز تمام میشود و
خلاص.
خیلیها این صحبتها را میخوانند و فکر میکنند بهانه گیری
است اما به خدا زشت است، به خدا زشت است وقتی به کمپ تیمهای ملی فوتبال
وارد میشوید و آن زمین چمن را میبینید. ما وقتی به کمپ میرویم و زمین
چمن را میبینیم 50 درصد از انگیزهمان را از دست میدهیم؛ زمینی که تا پا
میگذاری فرو میرود. همه اینها اتفاقاتی است که فوتبال ایران را تضعیف
میکند. خیلیها به دنبال رسیدن به چنین مسایلی هستند. میگویند 10 سال پیش
چنین چمنی وجود نداشته و الان شرایط فرق میکند. من می گویم که 10 سال پیش
نیز به فوتبال ایران ظلم شده است. یک روزی باید تمام تیمهای فوتبال
ایران زمین چمن مناسب داشته باشند. تا زمانی که باشگاههای فوتبال ما زمین
چمن استاندارد و کمپ تمرین کامل نداشته باشند، از نظر تمرینی به
استانداردهای علم فوتبال دنیا نرسند، تیم ملی فوتبال ایران همیشه همین
چیزی که هست باقی خواهد ماند.
یک نفر مثل کیروش میآید و پس از
این همه دعوا میتواند 10 الی 15 درصد کیفیت بازیکنان را ارتقا دهد، ولی
این که فکر کنیم کیروش برای فوتبال ایران معجزه میکند یا یک مربی خارجی
بزرگ دیگر میتواند شرایط را تغییر دهد باید بگویم که این گونه نیست و
اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. تا تمام تیمهای باشگاهی فوتبال ایران به
استانداردها نرسند هیچ اتفاق خوبی برای تیم ملی رخ نخواهد داد. منظورم از
انتخاب خوب رفتن به جام جهانی یا بردن کره جنوبی نیست. این اتفاقات
همواره در چند سال گذشته رخ داده و اکنون نیز اتفاق می افتد. چهار سال به
جام جهانی میرویم و چهار سال هم خیر. منظورم از اتفاق خوب صعود به مرحله
حذفی جام جهانی است. این که بتوانیم پس از این همه سال در آسیا مقامی
کسب کنیم.
این مسائل خرج آن چنانی ندارد. تیمی که 30 میلیارد تومان
بودجه برایش در نظر گرفته میشود اگر قانونی وجود داشته باشد که پنج
میلیارد تومان آن خرج کمپ تمرینی شود طی سه سال پانزده میلیارد تومان جمع
شده و می توانید یک کمپ تمرینی خوب ایجاد کنید، ولی به این مسائل اهمیت
نمیدهند.
* با توجه به شرایط
سنیتان به نظر میرسد یک جام جهانی و یک جام ملتهای آسیا دیگر در کنار
تیم ملی باشید. چقدر به آینده این تیم امیدوارید؟
تیم ما
تیمی خیلی جوان است. اگر تدارکات خوبی داشته باشیم پتانسیل این را داریم
که به جام جهانی برویم اما اگر واقعا همین چیزی که در سه سال اخیر بوده
باز هم ادامه یابد کارمان بسیار برای رفتن به جام جهانی سخت است.
انشاءالله که بتوانیم به جام جهانی برویم چرا که مردم واقعا خوشحال
میشوند اما اتفاقاتی که من میبینم و مسایلی که پیرامون اردوهای تیم ملی
میافتد کار را بسیار سخت تصور میکنم.
در مورد خودم نیز باید بگویم
آروزی هر بازیکنی است که در جام جهانی بازی کند اما همه چیز بستگی به
خودم دارد که چقدر بتوانم در یکی، دو سال اخیر آمادگی خود را حفظ کنم. دوست
دارم که در کنار تیم ملی باشم اما دوست ندارم بازیکنی باشم که رویم اما و
اگر باشد. دوست دارم 90 درصد مردم بگویند که پژمان منتظری میتواند در
جام جهانی بازی کند و زمانی که در اردوی تیم ملی نبودم بپرسند که چرا من
در تیم ملی نیستم. این که بخواهم خودم را با چنگ و دندان در تیم ملی حفظ
کنم اصلا چنین چیزی نخواهد بود.
*
پژمان منتظری قصد دارد فوتبالش را چگونه تمام کند. آیا میخواهید همانند
مجتبی جباری در یک فضای آرام به فوتبال ادامه دهید یا به ایران باز
میگردید و در ایران فوتبالت را به پایان میرسانید؟
همه
چیز بستگی به آینده دارد، منتظر اتفاقاتی هستم که در آینده رخ خواهد داد.
خیلی از این اتفاقات به خودم بستگی دارد. این که کیفیت خودم را تا چه میزان
حفظ و کارم را دنبال کنم. من در حال حاضر از شرایطم خیلی راضی هستم و خدا
را شکر میکنم.
* به عنوان سوال
پایانی در ارتباط با دیدار تیم ملی مقابل گوام و هند نیز صحبت کنیم. برخی
معتقدند که تیم ملی دیدار آسانی پیشرو دارد و برخی نیز معتقدند ممکن است
اتفاق دیدار مقابل ترکمنستان باز هم رخ دهد.
در دیدار مقابل
ترکمنستان دو امتیاز خیلی بد را از دست دادیم. فکر میکنم بتوانیم از این
دو امتیاز استفاده کنیم و راحتتر صعود کنیم. از دست دادن این دو امتیاز
تلنگری به تیم ملی بود. روبهروی ترکمنستان و چنین تیمهایی هیچ گونه
فرصتی برای معذرتخواهی وجود ندارد. این که شما بخواهید امتیاز از دست دهید
و بهانهای وجود داشته باشد. هدف اصلی ما این شش امتیاز است و برای کسب
این شش امتیاز هر کاری خواهیم کرد. اجازه نخواهیم داد این شش امتیاز از دست
برود. هر اتفاقی غیر از این رخ دهد باید بگویم که هیچ بهانهای قابل قبول
نیست. هر چند کیفیت لجستیکی اردوی تیم ملی خیلی بالا نیست؛ منظورم از بالا
نبودن این کیفیت مربوط به بازیکنان و کادرفنی نمیشود، بلکه در ارتباط با
زمین تمرین و مدت زمان اردو این مطلب را عنوان میکنم. در نهایت هم هر چه
باشد ما ایرانیم و یک کادرفنی خیلی خوب داریم. بازیکنان با استعدادی داریم
که علیرغم تجربه کم آنها میتوانند در زمین خوب باشند. مردم نیز توقع کسب
شش امتیاز را دارند و ما نیز این مطلب را به خوبی میدانیم و آماده کسب شش
امتیاز هستیم. به آنها اطمینان میدهم هر کاری که از دستمان بر بیاید انجام
خواهیم داد و با آمادگی کامل به دیدارهای خود در مرحله انتخابی جام
جهانی 2018 روسیه می رویم و باید نشان دهیم سطحمان از سایر تیمها بالاتر
است.