همانطوری که هر جامجهانی به نوعی بیانگر و نشاندهنده عملکرد فدراسیون کشورهای حاضر در آن و برآیند قدرتهای فوتبالی در آن مقطع زمانی خاص است، برگزاری هر داربی تهران هم، به نوعی نشاندهنده اوج قدرت و توان اجرایی مسوولان برگزاری مسابقات لیگ مربوطهاش است.
داربی تهران به عنوان حساسترین، جذابترین، مهمترین و نه زیباترین(!) بازی باشگاهی کشورمان در هر نیمفصل، دهها هزار تماشاگر متعصب را به استادیوم آزادی میکشاند. اگرچه این بازی معمولا زیبا از آب درنمیآید و حساسیتهای حاکم بر آن، اجازه هنرنمایی و عرض اندام را از بازیکنان دو تیم میگیرد، اما فارغ از هر نتیجهای که در پایان هر داربی رقم میخورد، بیتردید لازمه انجام شدن و برگزاری هر داربی، انسجام و هماهنگی بالا میان دستگاهها و نهادهای متفاوت بسیاری است که در آن دخیل هستند از آتش نشانی و پلیس گرفته تا شهرداری و اتوبوسرانی!
اگرچه برگزاری 66 داربی در طی سالهای گذشته در فوتبال ایران در حکم تجربهای است گرانبها برای مسوولانی که قرار است بار انجام شدن داربی 67 و داربیهای بعدی را به دوش بکشند، اما یکی از واقعیتهای تلخ جاری در فوتبال ایران، نحوه نازیبای برگزاری این مسابقه حساس است!
اگرچه علاقه مفرط و غیرقابل انکار جماعت فوتبالدوست به تیمهای سرخابی سببساز آن میشود که هواداران از شب قبل از مسابقه خودشان را به ورزشگاه آزادی برسانند و صحنههای زیبایی از عشق و علاقه خودشان به این دو تیم را رقم بزنند، اما در لوای همین زیباییهای دوست داشتنی و زیبا، واقعیتی ناخوشایند نهفته است. حقیقتی که بعد از تماشای چگونه برگزار شدن دیدارای حساسی نظیر داربی در کشورهای صاحب فوتبال (مثل الکلاسیکو یا همه دیدارهای جامجهانی و مسابقات باشگاهی حساس) بهمان یادآوری میکند که نحوه برگزاری صحیح یک مسابقه چنین نیست!
اگرچه این مشکلات فقط مختص داربی تهران نیست و در همه مسابقات پرتماشاگر رخ عیان میکند، اما وضوح آن در داربی به مراتب بیش از سایر بازیهای فوتبال کشورمان است. تماشاگران پرشوری که به عشق تماشای داربی به ورزشگاه میآیند و بلیتی که اتفاقا ناگهان قیمتی دو برابر بلیت سایر مسابقات پیدا کرده را در بازار سیاه به چندین برابر نرخ اعلام شده تهیه میکنند، نمیتوانند - مثل تمام کشورهای صاحب فوتبال - نیم یا حداکثر یک ساعت قبل از مسابقه راهی ورزشگاه بشوند، چون در آن زمان قطعا نه تنها تمام صندلیهای طبقه اول اشغال شده که شاید حتی در طبقه دوم هم دیگر جایی برای ایستادن (و نه نشستن!) وجود نداشته باشد! همین امر باعث میشود که تماشاگران مجبور شوند در ساعات اولیه صبح خودشان را به استادیوم برسانند، به امید پیدا کردن جایی بهتر برای تماشای بازی و این حضور زودهنگام پتانسیل بالایی برای ناآرامی ایجاد میکند. حضور زودهنگام تماشاگران در استادیوم، باعث میشود که آنها به ناچار ساعاتی را زیرتیغ تیز آفتاب - یا سوز زمستان - بدون سرگرمی بگذرانند و این برای خرد شدن اعصاب و پایین آمدن سطح آستانه تحریک عصبی آنها کافی است! اینگونه است که هر سوت اشتباه داور داربی، هرچقدر هم کوچک و بیاهمیت (یا کماهمیت) باشد، میتواند یک ورزشگاه پراز هوادار را به آتش بکشد و دیداری به حساسیت داربی را نیمهکاره بگذارد.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که مردم هنردوست ایرانی، سالهاست که با پدیدهای به نام سینما آشنا هستند و براساس همین آشنایی دیرینه، آموختهاند که چگونه باید براساس شماره درج شده روی بلیتشان، صندلی «مخصوص» به خود را پیدا کرده و جای دیگران را اشغال نکنند!
استادیوم آزادی به عنوان بزرگترین ورزشگاه فوتبال ایران، در سال 82 با صرف بودجهای بسیار کلان، نوسازی و به روز شد. اقدامات انجام شده روی زمین چمن این استادیوم آنقدر ریشهای و دوراندیشانه صورت گرفت که از آن زمان تاکنون (به دلیل استفاده و نگهداری صحیح از زمین) هیچ مشکلی برای چمن این زمین رخ نداده و این بهرغم بارش برف و باران، یخبندان و انواع و اقسام اتفاقاتی است که در این سالها رخ دادهاند!
اما آیا در همان زمان، امکان شمارهگذاری صندلیها (و حتی سکوهای طبقه دوم!) وجود نداشت تا ورزشگاه بزرگ کشورمان نظم و ترتیبی - حداقل در سطح یک سینما! - پیدا کند؟ هیچ تردیدی نیست که شمارهگذاری و منظم کردن صندلیهای تماشاگران، میتواند کمک شایانی به برقراری نظم در استادیوم و حتی راحتتر پیدا کردن عناصر اخلالگر و تماشاگرنماهای هتاک و بیادب بکند اما سیاستگذاران مرمت آزادی در آن زمان، علاقهای به این کار نداشتند و به همین سبب حتی بعد از صرف آن هزینههای کلان هم، اوضاع استادیوم آزادی همان است که بود!
داربی هنوز هم به سبک قدیم برگزار میشود و این مسلما خوشایند جماعت فوتبالدوست نیست، اما آیا زمان نو شدن روند برگزاری داربی به عمر ما قد خواهد داد؟!