ضد قهرمان قصه ما یکی از مربیان لیگ برتری است که در یکی از تیمهای صاحب نام مربیگری میکند. اگر بخواهیم وارد جزییات شویم باید بگوییم او مربی یکی از تیمهای متمول است. این مربی به خاطر برخی مسائل خانوادگی با همسرش اختلاف پیدا کرده که تا اینجا موردی نیست، قصه از آنجا ناراحت کننده میشود که همسر این مربی شهیر از شدت جراحات وارده به بیمارستان منتقل شده است و خانواده همسر او به دادسرا نیز شکایت کردهاند. این مربی بزن بهادر به خاطر این ماجرا فعلا با اعصابی ناراحت سر تمرینات حاضر میشود و نزد برخی نزدیکان خود بابت این ماجرا حسابی ابراز ندامت کرده است. ماجرای ضرب و شتم این مربی با تماس مادرزن وی با یکی از روزنامههای سیاسی به مطبوعات کشیده شده است. او که از رفتارهای این مربی با دخترش حسابی به تنگ آمده بود بالاخره گوشی تلفن را برمیدارد و خبر را به سرویس حوادث یکی از روزنامهها اطلاع میدهد. با توجه به اینکه همسر این مربی گفته به هیج وجه گذشت نخواهد کرد باید شاهد دادگاه یکی دیگر از اهالی فوتبال باشیم. راستی این روزها چقدر دادگاه اهالی ورزش زیاد شده، نه؟