طی دیروز و امروز برخی کسانی که خود را استقلالی معرفی کرده اند علیه استقلال مدیریت ،معاونان و مربیان این تیم حرفهایی بر زبان آوردند که برخی از آنها بیشتر به فحاشی شبیه بود تا مصاحبه!باشگاه استقلال در این رابطه واکنش رسمی از خود نشان نداد اما محمد سررشته داری در صفحه و پرتال شخصی خود مطلبی نوشت که برخی آن مطلب را کنایه ای غیر مستقیم به آن حرفها دانستند آن مطلب پیش چشم شماست:
!برخی حرفها از جنس اصوات نیستند ،بوی نا می دهند بوی گند!
به ریختشان که نگاه می کنی لزجند!قهوه ای هستند و باید مراقب باشی که با گوشه کتت برخورد نکنند کافی است این روزها چرخی در رسانه ها بزنی کاملا متوجه می شوی که چه حرفهایی از این جنس هستند!
حرفهایی که یک فصل با صدارت استقلال در گلو مانده بود و مثل آب راکد پر از لجن شده بود را می گویم!
آقایان یک تبریک خشک و خالی هم نگفتند
قهرمانی استقلال انگار از گلویشان پایین نمی رفت انگار تالاب درست کرده بود و بدون دست به آب کارشان راه نمی افتاد!
حالا لابد وقتشه وقت دست به آب شدن!
مدیری که حالا باید روی ابرها باشد جلوی جوانهای تیمش سرش را پایین انداخته ،سخت است باور کنید که سخت است با این سن و سال و آنهمه در آمد زایی در سال تحریم و کمبود بودجه به خاطر آنکه دیگران نتوانسته اند سهم خود را به این باشگاه بپردازندجلوی چند جوان نتوانی بایستی و حتی نتوانی در جشن صعود تیمت به هشت تیم برتر آسیا حاضر باشی !
بعد هم مصاحبه هایی ببینی از سوی اپوزوسیون با بوی گند حسادت و عناد و لج بازی !
مردم البته در حال مسخره کردن آنها هستند در کامنتها و در حرفهایشان اما آقایان انگار نمی فهمند این روزها خوشحال کردن مردم ولو به قدر ذره ای چقدر مهم است و با ارزش!
این یکی میگوید زمان من ....آن یکی میگوید همه اینها که هستند باید بروند!
رفتن در این روزها که یک قرانی را باید در باشگاه روی هوا بزنی البته چندان آرزوی بدی نیست اما منظور آن آقا اینست:آنها که کوشیدند و به هشت تای آسیا رسیدند و استقلال را قهرمان این مردم کردند بیخود کرده اند باید بروند تا ما بیاییم مایی که زیر هشت زندگی کردن را بلد نیستیم لابد!قدشان کوتاه است حتی محبوب شدن و پوپولار شدن را هم بلد نیستند و نمی فهمند که مردم امروز چقدر نگران تیمشان هستند و البته چقدر خوشحال که برق یک ستاره رامی بینند هر چند آنها طبق معمول از مسئولان جلوترند و می دانند که قهرمانی در قاره خواب است و رویا اما چه عیب دارد که رویا ها را از نزدیک ببینی و لمسش کنی؟
حرفهایشان مشمئز کننده است و نمی دانند نمی دانند این تیم به دندان کشیده شد تا به اینجا رسید نمی دانند لگد زدن یک پسر جوان به در یعنی چه!
نمی دانند که این روزها مردم چه فلاکتی را تحمل می کنند و حتی ذره ای شاد کردنشان صد برابر چند سال قبل سخت شده و حالا بند کرده اند به همان یک اپسیلون خوشحالی!و آن را برنمی تابندش!و می خواهند رادیکالی اش کنند!جذرش را بگیرند و به سمت صفر سوقش دهند
چرا؟
چون از قیافه فلانی خوششان نمی آید!چرا چون خودشان نقشی نداشته اند و یا اگر داشته اند نقش دیوار را بازی کردند!استقلال با سه گام دیگر به قله می رسد لابد حالا دیگر باید متفق شدباید علیه متحدین به قلب دشمن زد دشمنی خسته که هنوز ایستادگی می کند!جنگ جهانی است انگار متفقین علیه متحدین!شاید هم .....