کد خبر : ۳۷,۱۱۷
فرهاد مجیدی روی صندلی کناری من نشسته بود و اولین کارش تلفن زدن به مادربزرگوارش و التماس دعا برای خودش بود (البته بنده استراق سمع نمی کردم و فقط جمله مادر چطوری را شنیدم ) اما قصه فرهاد به همینجا ختم نشد چرا که کاپیتان انگار مامور سربه سر گذاشتن با فرزندان بازیکنان بود و به همه آنها محبت می کرد و هیچکس بدون محبت فرهاد از کنارش رد نمی شد!

 

*محمد سررشته داری

 

رختکن استقلال متفاوت بود ، متفاوت از همیشه...

آنجا در رختکن قهوه ای و مدرن ورزشگاه آزادی از ثانیه اول شرایط با همیشه فرق می کرد و خبری از حس مبارزه و جنگجویی و استرس نبود که نبود ،در واقع از همان لحظه اول متوجه شدم که امروز استقلال برنده از زمین بیرون نمی آید چرا که هر چه به لحظه جام گرفتن نزدیکتر می شدیم این حس جشن گرفتن و جام بالا بردن و خندیدن با یکصد هزار هوادار بیشتر و بیشتر می شدو به این ترتیب داماشی که هم نیم فصل اول ما را برده بود و هم چند روز قبل سپاهان را شکست داده بود کار سختی نداشت اما چه باک؟

با این توضیح به رختکن آزادی می رویم یعنی جایی که حریم و خانه فوتبالیستها و مربیان است و خبر از این محوطه بیرون بردن یعنی خیانت کردن!

با این حال اما اینبار می خواهم خیانت کنم به تیمی که سه سال اجازه ندادم خبرهایش از رختکن بیرون برود چرا که معتقدم تقسیم شادی بازیکنان و مربیان با مردم حالا لازم است ...

اولین جرقه نوشتن این مطلب را جباری به ذهنم آورد یعنی آقای خاص

کسی که خیلی ها به او لقب همفری بوگارت را داده اند و او را در خفا مرد یخی صدا می زنند با این مضمون که او هرگز نمی خندد!

خسرو در حال صحبت کردن درست وسط رختکن بود نمی دانم چه می گفت اما با همان صورت خندان و آرامش عجیبش در حال گفتگو بود که مجتبی جباری از پشت به او نزدیک شد و چنان نعره ای کشید که بنده خدا خسرو دو متر به هوا پرتاب شد ..

پس از این بود که همه متوجه شدند مجتبی در حال نواختن آهنگ قهرمانی استقلال بوده است!

صدای خنده اما پس از پرتاب خسرو به آسمان رختکن را منفجر کرد خود خسرو و مجتبی هم کم مانده بود از خنده روی زمین دراز بکشند خسرو تا چند ثانیه بعد هنوز گارد دعوا را روبروی مجتبی گرفته بود و به خودش نیامده بود اما می خندید و می خندید تا صورت مهربانش از همیشه جذاب تر شود!

جباری ول کن نبود حتی وقتی مربیان آخرین حلقه اتحاد را فریاد کردند مجتبی دست روی شانه های منتظری گذاشته بود و بپر بپر می کرد و هو هیبیب هیبیب سر می داد تا بقیه هم با او هم آوا شوند و حلقه اتحاد با تمامی اعضایش دچار زلزله و ویبره شود و صدای خنده های پسران آبی بلاانقطاع تا ثریا برود!

در این میان صدای خنده ها و شوخی های حنیف از همه بیشتر به گوش می رسید!

چند دقیقه قبل از حلقه اتحاد:

 تیم سوار بر اتوبوس شده بود و مهمترین نکته و تفاوت حضور فرزندان شیرین صادقی ،مهدی رحمتی، سیاوش اکبر پور ،میثم بائوو... بود در اتوبوس تیم!

این حرکت همه را به یاد تیم ملی اسپانیا انداخته بود که بچه هایشان را هم در جشن قهرمانی شرکت می دادند و چقدر هم زیبا و دلنشین بود

فرهاد مجیدی روی صندلی کناری من نشسته بود و اولین کارش تلفن زدن به مادربزرگوارش و التماس دعا برای خودش بود (البته بنده استراق سمع نمی کردم و فقط جمله مادر چطوری را شنیدم ) اما قصه فرهاد به همینجا ختم نشد چرا که کاپیتان انگار مامور سربه سر گذاشتن با فرزندان بازیکنان بود و به همه آنها محبت می کرد و هیچکس بدون محبت فرهاد از کنارش رد نمی شد!

تیم به هر حال به رختکن رسید و شاید از سر ذوق روبرو شدن با هواداران بیست دقیقه زودتر از زمان قانونی برای گرم کردن وارد چمن شد تا ورزشگاه آزادی منفجر شود

بچه های تیم روی ابرها گرم می کردند انگار انگار در این دنیا نبودند به هر حال گیر دادن های ناظر بازی شروع شد:

آقای سررشته داری چرا اینقدر زود تیم برای گرم کردن آمد؟

چرا فرزندان بازیکنان در زمین هستند ؟

چند دقیقه ای فرار کردم اما دست آخر گیر افتادم به ویژه آنکه حرف ناظر بازی درست بود:

خطرناک است اگر یکی از این شوتها ....

حرفش را قطع کردم و گفتم چشم همین الان می روم

بچه ها با صدایی مشعوف از شادی دور سید مهدی پرسه می زدند آنها چنان فوتبالی با هم بازی می کردند که انگار در حیاط خانه اشان دنبال توپ می دوند و انگار نه انگار که اینجا ورزشگاه آزادی است و یک بازی رسمی

تا به سید برسم همینطور محو تماشای آنها بودم و با خودم فکر می کردم که کاش همه ما کودک می ماندیم .

فریادهای شادی آنها حتی فریادهای یکصد هزارتماشاگر را هم از ذهن ها پا ک می کرد به هر حال ماجرا را برای سید رحمتی توضیح دادم و او هم همکاری کرد تا بچه ها به پشت دروازه بروند و البته فکر کنم بچه ها از من متنفر شدند لااقل نگاهشان که این را می گفت!

به رختکن برگشتیم همه در حال شادی بودند که یکمرتبه صدای مهدی رحمتی بلند شد :چرا اینطوری می کنی، برو دیگه اههههههههه!

در میان آنهمه خنده این صوت عجیب بود در نتیجه همه ساکت شدند مهدی رحمتی هم از شدت عصبانیت سرخ شده بود و داشت به گوشه رختکن نگاه می کرد ،این نگاه همه را متوجه آن قسمت از رختکن کرد که حنیف عمران زاده رو به دیوار و مثل بچه های مظلوم داشت با دیوار ور می رفت!

امیر خان بلند صدا کرد:

چی شده آقا مهدی:

سید هم چغلی کرد:آقا این حنیف همه اش بچه های مارو اذیت می کنه فکر می کنه اگه بچه ها ازش بترسند بقیه هم خواهند ترسید

تازه همه متوجه شدند که ماجرا شوخی است اما امیر خان هم شوخی را به هم نریخت و ادامه داد:حنیف چیکار داری به بچه ها؟

چرا اذیتشان می کنی؟

رفتار امیر خان مثل آقا معلم ها شد و حنیف هم ماجرا را گرفت و مثل بچه مظلوم ها گفت:آقا به خدا ما کاری نکردیم!

رختکنی ها دیگر نتوانستند جلوی انفجار خنده را بگیرند

در عرض چند ثانیه و بدون هماهنگی، رحمتی ،حنیف و امیر خان به کلاس مدرسه و پشت میزها رفته بودند و در نقش معلم و شاگرد اذیت کن و شاگرد به ستوه آمده قرار گرفته بودند

اما ماجرا تمام نشد و علی رحمتی پسر سید هم وارد ماجرا شد او که قضیه رو جدی گرفته بود بلند فریاد زد :بله همش اذیتمون می کنه!و بعد پشت پدر مخفی شد

آنجا در رختکن استقلال خیلی ها از خنده مصدوم شدند و هیچکس نمی توانست آرام بگیرد سید رحمتی باز هم ادامه داد :این حنیف مثل شرک می مونه!

و باز هم خنده!

حنیف دوست داشتنی هم چانه اش را جلو داده بود و و با قیافه ای عجیب علی رحمتی را که داشت از لابه لای پاهای بلند و کشیده پدرش یواشکی به بچه غول نگاه می کرد نظر انداخته بود

امیر خان طاقت نیاورد و از شدت خنده بلند شد و به بیرون رختکن رفت و سریع برگشت و فریاد زد :

علی رحمتی بیا بیرون بچه ها دارن عکس می گیرند تو هم بیا با فرزندان دیگر عکس بگیر

علی اما چشم از حنیف بر نمی داشت و حاضر نبود یک سانتیمتر از پدرش دور شود امیر خان دوباره تکرار کرد :علی جان بیا من مراقبتم ،ای بابا حنیف برو اونطرف دیگه!

حنیف:آقا به خدا من کاریش ندارم

علی کوچولو خیلی باتردید وقتی حمایت امیر خان را از خودش دید از پدرش فاصله گرفت وهر قدمی که بر می داشت با حساب و کتاب بود اما بالاخره دوید و بعد از دویدن بلند رو کرد به حنیف و گفت:شرک!!!!!!!!

دوباره رختکن مصدوم داد !

خنده ها قطع نمی شد انگار

چند دقیقه بعد:

بازی شروع شده بود و هواداران موج مکزیکی می زدند!

نکته اینجا بود که وقتی موج به پشت نیمکت استقلال می رسید مجتبی جبای و بقیه بازیکنان نیمکت نشین هم با مردم موج مکزیکی می زدند و از خنده روده بر شده بودند!

ساموئل و آرزه را که دیگر نگو اشک از چشمهایشان جاری شده بود

به هر حالشب خاطره انگیزی بود برای شما چطور؟

۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۲۰:۴۶

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 
دختر آبی
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
3
114

برای ما که از خونه میدیدم هم خوب بود. اما حضور تو ورزشگاه آرزوی دست نیافتنی من و امثال من هست :) (یه دختر ایرانی عاشق استقلال )

مهرگان دیرین
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
4

خیــــــــــــــــــــــــــلی باحال بود یه عالمه خندیدم خوشبحال بازیکن ها و همه تماشاچی هایی که اون شب استادیوم بودن☺☺☻

ss26
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

واقعا متن جالبی بود کلی خندیدم.ولی اقایون اروم تر نزدیک بود از دست بعضیا چند نفر سکته کننا.

امیر حسین
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
1
25

عاااااااااالی نوشتی

محمد سام
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
17

درود به همه ی استقلالی های عزیز امیدوارم فصل بعد همه بمونن تیم رو قهرمان آسیا کنن

سپیده
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
1
26

برای ما هم عالی بود .من که امتحان دانشگاهو نخوندم فقط تو فکر استقلال بودم ............یعنی اصلا خداییش وقتی پای استقلال وسط باشه درس کیلو چنده.......!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من که همیشه همه بازیارو دیدم و از پای همین تلویزیون برای موفقیتشون
دعا کردم.......خداروشکر که مزد زحماتتونو گرفتید .بهتون افتخار میکنم تیم محبوبم.........از اقای فتح الله زاده درخواستی دارم .:توروخدا یه کاری کنید خانماهم بتونند بیاند ورزشگاه ..ما که هیچ دلخوشی به جز استقلال نداریم .خواهش میکنم............با تشکرات فراوان
......استقلال قهرمان شده خدا میدونه که حقشه....................

محسن
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
10

عالی بود. چه قلمی. ولی میتونه بهتر از این هم باشه. ایشالله تمرین کنید توی قهرمانی آسیا.

علی عشق استقلال
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
5

قهرمانی مبارک همه ی استقلالی ها همهی ما شب خاطره انگیزی رو پشت سر گذاشتیم اونم با اون جشن صد هزار نفری

kimia nozari
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
8

امید وارم همیشه خنده بر لب ابی دلان نقش ببندد !در هر کجا که باشم اسمان من همیشه ابیست!!!

محمد مهدی
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
3

خدایا شکر بابت قهرمانی بازیکنا و مربیا واقعا ممنون

ebad
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

دم همتون گرم باشه که دل یه ملتو تو این اوضاع و احوال شاد کردید . زنده با استقلال زنده باد ایران

بهار
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
5

اول از همه تبریک میگم به خاطر قهرمانی... و بعدشم تشکر میکنم از آقای سررشته داری بابت این گزارش زیبا که قلم شیرینشون گزارش رو زیباتر هم کرده بود .. ممنون

سعید
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
1

دم همتون گرم خسته نباشید نیلوفران ابی.قهرمانیتون مبارک

مصطفی
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
7

واقعا قابل وصف نبود ، اگر برای شما از بعد از ظهر شروع شده بود و تا شب ادامه داشت برای ما عاشقان این شیرینی وصال از صبح پشت درهای بسته ی میعادگاهمان شروع شد و لحظه لحظه آن پر بود از شور و شعف در تمام سی سال عمرم اینقدر احساس سبکی نکرده بودم درود به غیرت
و جوانمردیتان که خاطره ای زیبا همچو رنگ آسمان برایمان به یادگار گذاشتید شبی که آسمان سیاه نبود آبی آبی بود

مهدی احمدی
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
4

انشاالله که همیشه شاد باشند ولی ماکه از تلوزیون تماشا کردیم چندان لذت نبردیم. تا اومدیم باختو فراموش کنیم و بریم تو فاز قهرمانی شنیدیم امیر خان نیست. چیدمان و دکور قهرمانی هم با تبلیغات پدیده قرمز شده بود و بچه ها با هم شادی نمیکردند. هرکسی برای خودش سازی
میزد. در اخر هم موسوی به تنهایی جام و برداشتو دور زد اونم نیمه راه منتظری ازش گرفت.

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

ممنون بسیارزیبا ودلنشین بود

ali jt
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
1

ایول خیلی خوب بود لذت بردم تبریییییییییییییییییییییییییییک

لیدا قویدل
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
4

سلام به سهم خودم اول از همه قهرمانی استقلال رو تبریک می گم خیلی خوشحالم از این قهرمانی و یه خدا قوت به همه بازیکنان و سرمربی و همه کسانی که تلاش کردند. امیدوارم ستاره سوم استقلال رو هم ببینیم. 27 سال طرفدار استقلال هستم یعنی ار 10 سالگی با اینکه یک بانوی
ایرانی هستم فوتبال رو خوب می شناسم و خیلی دوست دارم همدلی کل استقلالی ها مثل سال های قبل باشه تا به ستاره سوم برسیم. به امید آن روز.

میلاد7
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

خدا همه بچه های تیممون رو حفط کنه بچه ها دووووووووووووووووووووووووستتووووووووووووووون داررررررررررررررررررررررررررررم

reza
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

eival setarehaye abi

کیا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
2

عالی بود...ای کاش عکساشم بود

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

برای ما هم همین طور قهرمانی استقلال به همه چسبید

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

عالی بود مرسی اتفاقا ماهم دیروز استادیوم بودیم ولی کلی با تیممون حال کردیم دم همشون گرم

نسیم
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
5

واقعا شب زیبا وجشن قهرمانی قشنگی بود ولی کاش تمام بازیکنان بعدازاهدای جام با هم دیگه دور قهرمانی می زدند ان شا اله قهرمانی درآسیا

مهران از اصفهان
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
1

واسه ما هم عالی بو،دستشون درد نکنه. کاش من بودم و این صحنه ها رو از نزدیک بین بچه ها می دیدم

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

عاشق نوشته های شما هستم مرسی

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
14

حالم از مزدک میرزایی به هم میخوره وقتی رحمتی رفت روی تیر دروازه خوشحالی کنه گفت بازیکناان استقلال رم کردند.چقدر بهش فشار اومد که دیگه نتونست تحمل کنه

..
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
1

دم همتون گرم.. مرسی بخاطر شادی که دیشب بهمون هدیه دادید.. ممنون از همتون بچه ها

گلاره
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
6

بخدا برای ماهم که حتی تو ورزشگاه نبودیم عاااااالی بود عالی گزارشتون هم خیلی خوب بود خیلی اما کاش حداقل یه روز میگذشت بعد دلمون رو با این مصاحبه ها خون میکردن چی بگم والا معلوم نیست بعد بازی هامون با الشباب چی میخواد بشه...............ای خدا

جبارخان8
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
5

عالی بود. ای کاش میتونستیم همیشه از حال و هوای صمیمی رختکن باخبر بشیم

داشلی
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
2

لذت بردم. پسران آبی دوستتان داریم

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
8

زیدان و خنده؟!‏ حنیف که کلا بمب روحیس!‏ زورش به بچه رسیده!‏ عجب داداشایی بشن حنیف و علی!!‏

باران
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

بسیار عالی بود

ارفع
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
3

خیلی جالب شرایط را توصیف کردید دستتان درد نکنه اگر از اتفاقات دیروز تصویری دارید حتی بیکیفیت با موبایل لطفا در سایت بگذارید تا ما هواداران هم لذت ببریم.

hadi4444
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
3

واقعا مطالب آقای سررشته داری قشنگه و برای اس اس زحمت میکشه من که به عینه دیشب تو ورزشگاه دیدم

امیرحسین
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
3

خیلی قشنگ بود ممنون بازم از این چیزا بنویسید.

محمد
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
3

ههههههه ایول باحال بود مخصوصا وقتی که علی به حنیف گفت شرک:دی

ریحانه استقلالی 10 آتیشه
۱۳۹۲/۰۲/۲۱
0
0
3

سلام من با خوندن این گزارش از شدت خنده روده بر شدم...من اصلا باورم نمیشه که زیدان آسیا شیطونی کنه! یکی از بزرگترین آرزوهام اینه که بتونم حداقل تمرینات استقلال رو از نزدیک ببینم... ای کاش میشد...

مهدی
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
2

اتفاقا باورتون بشه جریان رختکن،چون من اونجا بودم،کلی زحمت کشیدیم تا دختر میثم گریه نکنه از دست حنیف،خداییش خیلی بد میترسونه بچه هارو.

فاطمه
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

عالی بود آقای سررشته داری- بایت گزارش جالبتون هم ممنونیم- انشالله استقلال قهرمان آسیا بشه و از این خاطره ها زیاد بشنویم- لذت بردیم

عرفان
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
3

واقعا قهرمانی عالی بود ولی اقای قلعه نوعی میبایست گذشت داشته باشد 100 هزار تماشگر که وی را تشویق واز وی معذرت خواهی کردند ایا شایسته نبود در جشن شرکت کندو جشن را به کام هواداران تلخ کرد ولی بدان گذشت خصلت مردان است

همیشه برنده....
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

قهرمانی مبارک همه باشه اما کاش بازیکن ها میتونستند بر احساساتشون غلبه کنند و آخرین بازی جلوی صدهزار تماشاگر با برد همراه بشه ..... نمیدونم چرا استقلال عادت کرده به ورزگاه کم جمعیت ....!!!!

ناشناس
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

کاش منم اونجا بودم

محمود قاسم پور
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
1
1

با تشکر از آقای سررشته داری. بله برای ما هم به یاد ماندنی بود.دست شما و بقیه اعضای باشگاه درد نکنه که این همه مردم رو شاد کردین. خدا شـــــــــــــادی رو از آبیهــــــــــــــــــــــا نگیره...بگو آمین....

s.s تاج سر لنگیا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

واقعا می ارزید که من که اصلا خسته نشدم از ساعت 11 تو استادیوم تو جایگاه 9 بودیم که حتی ده دقیقه ام جایگاه های 9 و 10 و11 ساکت نشدن 9 ساعت تشویق ولی می ارزید

سارا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
2

عالی بود , به امید قهرمانی استقلال تو آسیا و دست نخوردن ترکیب اصلی استقلال , شبی زیبا و به یاد ماندنی بود و پابرجا موندن این همه صفا و صمیمیت , ایشالا ... آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم ...هوررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااا....

حسن تقی زاده
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
0

متن جالبی بود ...

KOR0SH
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
1

حاجی تورو خدا امیر خان و سیدو نگه دار بازم قهرمانییییییییییییییییییم

مهسا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ Iran
0
0
6

فوق العاده بــود . . . خوش به حال اون پسرای آبی دلی که استادیوم بودن و . . . ما که همیشه محکومیم به دیدن بازی از پشت شیشه ی جعبه ی جادویی . . . قهــرمــانی استقلالمون هم تبریک میگم به همه ی دوستان آبـــــــــی

تینا
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
3

خیلی خوب بود واقعا خوش به حال اون کسایی که ورزشگاه بودن!!!!!

مریم استقلالی
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
2

کاش ماهم استادیوم بودیم.....................کاش

محمد
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

ای کاش ما هم استادیوم بودیم.

رامین آبی
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

سلام . جای همتون تو استادیوم خالی بود . استادیوم عین همیشه نبود دقیق عین رختکن استقلالی ها یه حال و هوای دیگه داشت هوادارا با خیالی راحت بازی و نگاه میکردن و اکیپ که اومده بودن استادیوم قهقه میزدن .

پسرک ابی
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
4

سلام دوستان.من پسری از قم هستم. من ساعت 8.15 صبح ورزشگاه ازادی بودم برای اینکه بهترین جایگاه ورزشگاه بشینم.خلاصه جاتون خالی اولش که افتاب پوست صورتمونو سوزوند بهد نداشتن اب و........ ولی همه ی اینها به به ان لحظه ای که عقاب اسیا وارد زمین شد همش از ذهنم
رفت.نمیدونید وقتی شعار دادیم :جواد سید رو بردارو بیار ،جواد وسید هم دست در دست هم یه سمتمون اومدن نمی ارزید.انگار دنیا رو بهمون داده بودن انشالله 118 روز دیگه فینال جام باشگاه های اسیا خداروشکر امسال فینالم به صورت رفت وبرگشت هستش. مر30 پسرک ابی

عشق فرهاد
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

ایول اینگار خیلی خوب نوشته بودی ما که 20 نفری تو خونه یه چشن گرفته بودیم جاتون خالی انشااله داش فرهاد جام رو تو آسیا دست بگیره و سومین ستاره بیاد روی پیرهنمون تا بازم این لنگی ها دق کنن

سعید
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
3

سلام بر همه آبی ها.ب فوق العاده ای بود.من از شهر بادرود راه افتادم اومدم تهران.ساعت 9 تو ورزشگاه بودم.با اینکه تیمم باخت ولی برام فوق العاده بود.دیروزم میان ترم داشتم چیزی نخونده بودم صفر گرفتم ولی فدای تار موی داش فرهاد.فدای سر همه آبی ها به خصوص امیرخان.فوق
العاده بود.

شایگان
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

جای همه اونایی که تو استادیوم نبودن خالی. یه فصل تمام بازی های اس اس رو رفتم استادیوم که در آخر خدا کمک کرد این بازی آخر جشن گرفتیم. من دقیقا پشت نیمکت استقلال نشسته بودم موج مکزیکی بازیکنا خیلی باحال بود. فقط تنها ضد حالی که خوردیم این بود که امــــــــــــیر
خان هیچ توجهی به تشویق هوادارا نکرد. در کل شب قشنگی بود کلی حال کردیم البته بعد از استادیوم هم تو عظیمیه کرج تو خیابون با همه استقلالیا جشن گرفتیم.

امیر
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

تو استادیوم واقعا چسبید....

بهزاد
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
0

من تو استادیوم بودم تو این 10 11 سالی که استادیوم رفتم تا حالا انقدر خوش نگذشته بود عالی بود وقتی فرهاد جامو برد بالا اشکم در اومد چون امسال تمام بازیهای خونگی رو استادیوم بودم خستگیم در رفت. فرهاد مجیدی عاشقتم

hamide7
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
0

خیلی عالی بود.......راستش به ما هم چسپید ولی تو خونه بودیم وحسرت اونایی که تو ورزشگاه بودن میخوردیم.....آقای قلعه نویی کی ضدحال نمیزد ولش کنین بی خیال....مهم وجود جام تو دستای فرهاد خان بود که به آرزوم رسیدم........ای کاش آندو-فریدون-میلاد-اسماعیل ومهدی هم بودن........دلم براشون تنگ شده....

یاس آبی
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
0

یکی از آرزوهام اینکه یه روزی استقلالو از نزدیک ببینم نه از قاب tv و تو خواب و رویا... یعنی میشه؟!

میعاد
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
0

متن بسیار زیبا و خاطره انگیزی بود ،کاش میشد بیشتر از حال و هوای داخل رختکن خبر دار می شدیم و لذت می بردیم .ای کاش بیرون هم اینگونه بود !!! یک سوال از شما هواداران آبی پوش : آیا واقعا امیر در روز قهرمانی همان ژنرال همیشگی بود ؟ آیا ممکن است رفتار مردی همچون قلعه نویی در رختکن اینگونه باشد ولی در 90 دقیقه زمان بازی کوچک ترین اعتنایی به حمایت ها ،تشویق ها و عذرخواهی های 100.000 تماشاگر نداشته باشد ؟؟؟!!! آیا آن لحظات قهرمانی زمان مناسبی برای بیان دلخوری ها بود ؟؟؟!!! آیا نمی شد با بلند کردن یک دست یا تعظیمی کوچک به ابراز احساسات این همه تماشاگر پاسخ داد ؟؟؟!!! ولی با تمام این اوصاف ،ما باز هم تشکر و حمایت می کنیم ولی دیگر عذرخواهی نمی کنیم !!!!!!!! دعا میکنم که در بازی برگشت مقابل الشباب شرایط و برخورد سرمربی با تماشاگران به گونه ای دیگر باشد و در نهایت ما آبی ها جزو 8 تیم برتر آسیا باشیم .

ابیدل5
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
0

حنیفه دیگه چه میشه کرد؟

آبی استقلالی
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ Iran
0
0
1

هههههههههههههههههه خیلی جالب بود مرسی فک کن حنیف ادا بچه مظلوم ها رو در بیاره (اقا ما کاریش نداریم ) علی با اون شیرین زبونیش بگه (شرک ) ویییییییییی چه تیم با حالی داریم


تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید