..واستقلال قهرمان شد.درمورد چرایی وچگونگی قهرمانی استقلال در اهواز،یعنی یک هفته پیش از پایان لیگ برتر حرف های زیادی هست و خواهد بود که در رابطه با آن طی روزها و هفته های آتی خواهیم نوشت، اما شاید بهتر باشد امروز گزارشی کوتاه از پشت پرده اتفاقاتی که در اهواز رقم خورد را بنویسیم ، اتفاقات حاشیه ای که معمولا جذاب تر از متن هم هست.
در واقع به محض فرود هواپیمای استقلال در اهواز همه مسئولان و بازیکنان تیم متوجه شدند که آن جا در آبی ترین شهر ایران فضای خاصی طی سی الی چهل ساعت آینده در انتظارشان خواهد بود، چرا که فردگاه اهواز بسته شده بود و تلاش های ماموران زحمتکش نیروی انتظامی و حراست فرودگاه هم برای باز کردن معبری به منظور عبور کاروان استقلال به سرانجامی نمی رسید . تمام سالن ها و پارکینگ های فرودگاه اهواز توسط استقلالی ها پر شده بود. آن ها از همان لحظه که کاروان استقلال را دیدند سرود قهرمانی خواندند. در این میان بازیکنانی چون حنیف عمران زاده، علی حمودی و...با آن ها هم صدایی می کردند که این مساله با فریادهای هواداران استقلال توام شد. تلاش ها بالاخره به ثمر نشست و اتوبوس در کنار باند فرودگاه توانست استقلالی ها را سوار کند اما این آغاز ماجرا بود چرا که بیش از300 اتومبیل قصد همراهی کاروان استقلال را داشتند از فرودگاه تا هتل!
من (محمد سررشته داری ،مدیر رسانه ای باشگاه) و امیر قلعه نوعی باید به سرعت خودمان را به سالن کنفرانس خبری می رساندیم در نتیجه مثل فیلم های اکشن با اتومبیلی هماهنگ کردیم تا کنار اتوبوس حرکت کند وتقریبا در حال حرکت، از اتوبوس به اتومبیل مذکور شیرجه زدیم !چرا که ایستادن اتوبوس و پیاده شدن امیر اردشیر قلعه نوعی در میان آن همه هوادار تقریبا محال بود.وقتی به هتل برگشتیم متوجه شدیم که کل خیابان منتهی به هتل پارس بسته شده است. امیر قلعه نوعی اما به دلیل یک سال حضور در استقلال اهواز وزندگی در این هتل درب پشتی را از میان کوچه و پس کوچه ها بلد بود و به این ترتیب از درب پشتی وارد هتل شدیم و آن جا بود که متوجه شدیم حراست زحمتکش هتل ساعتهای بسیار سختی را درپیش خواهد داشت،چراکه همه هوادارانی که بیرون در تجمع کرده بودند قصد ورود به هتل را داشتند.
بازیکنان تقریبا در اتاق های هتل حبس شده بودند و حتی در راهروها هم نمی توانستند تردد کنند.تاخیر 2 ساعته پرواز همه برنامه ها را به هم ریخته بود و همه کارها با عجله و با تاخیر انجام می شد. خوردن نهار در میان انبوهی از جمعیت ،تازه شروع ماجرا بود وپس از آن استراحتی بسیار کوتاه ورفتن به ورزشگاه الغدیر برای آخرین تمرین. کوشش بسیاری شد که ورزشگاه محل تمرین لو نرود اما با این حال وقتی دو، سه نفر از اهوازی ها اتوبوس استقلال را دیدند در عرض یک ساعت 2،3هزار هوادار استقلال ،خودشان را به این ورزشگاه رساندند. در حالی که اسکورت استقلال تنها متشکل از7 یا8 پرسنل زحمتکش نیروی انتظامی بود واز اینجا پروژه فرار از الغدیر شکل گرفت! هر بازیکنی از یک نقطه فرار می کرد البته فراری سرشار از شادی و دلخوشی. جواد نکونام سوار بر موتور پلیس شد تا خود را به اتوبوس استقلال برساند . فرهاد مجیدی توسط15 لیدر استقلال اسکورت شد آن هم در حالی که استتار شده بود. بقیه بازیکنان هم می دویدند و در بین آن ها انبوهی از جمعیت فریاد می کشید. در بازگشت به هتل هم جمعیت آن قدر فشرده بود که موبایل میرشاد ماجدی، ساک علی حمودی و لباس ورزشی سیاوش اکبر پور گم شد.احتمالا دو ، سه بازیکن هم مصدوم شدند اما از ترس خروج از ترکیب اصلی باز ی با فولاد به روی مبارک نیاوردند !
شب، خیلی زود غذای هتل پارس(شام) تمام شد چرا که مردم خونگرم اهواز دوست داشتند شام را در کنار بازیکنان تیم محبوبشان صرف کنند.به گونه ای که من و میرشاد ماجدی که برای جلسه هماهنگی رفته بودیم با آشپزخانه خالی هتل مواجه شدیم.
جلوی درب هتل همه سراغ دکتر فتح اله زاده را می گرفتند و بنده را مجبور کردند تا با ایشان تماس گرفته و ساعت پروازشان را بپرسم.
آن شب تا نزدیکی های صبح در کنار کارون و هتل پارس ،اهوازی ها سرود قهرمانی می خواندند و شادی و پایکوبی می کردند.
بازیکنان هم که کاملا شگفت زده شده بودند شاید تا صبح در کنار پنجره ها اهوازی های آبی دل را به تماشا نسشته بودند.صبح اما روز دیگری بود...شهر به یکباره و به صورت معجزه آسایی خلوت شده بود .انگارهمه رفته بودند به ورزشگاه تختی.البته همچنان حدود1000هوادار در بیرون از هتل حضور داشتند و سعی می کردند شاخه های گل را به استقلالی ها برسانند.هماهنگی ها انجام شده بود و با یک اسکورت کامل به سمت ورزشگاه تختی حرکت کردیم./ش