شاید اگر کمی دقت کنیم فوتبال برای همین هواداران قداست دارد و تا جائی پای آن می ایستند که جانشان را پای آتن می گذارند اما به دست اندر کاران و مسئولان و عملکرد آنها که دقت می کنیم توجه میشویم آنها نه تنها فوتبال را جدی نگرفته اند بلکه آن را دستاویزی برای سلیقه های شخصی خود کرده اند تا بوسیله آن کسانی را که دوست دارند راضی و آنهائی را که نمی پسندند آزار دهند .
مرگ پایان همه چیز نیست و سرنوشت انسان را خداوند مقدر می کند و به هیچ وجه مرگ این عزیزان را به هیچ کس نسبت نمی دهیم ،یکی از هیجان سکته می کند ،یکی در ازدحام جان می دهد ،دیگری در راه استادیوم در سانحه رانندگی جان می دهد ....
همه و همه اینها آیا تلنگری به مسئولان بر اهمیت فوتبال برای قشر جوان و علاقمند نیست ؟
اینها را گفتیم تا در ادامه برنامه ریزی فوتبال باز هم شاهد اعمال سلیقه های شخصی باشیم فوتبال را جدی بگیریم خودمان را در قبال این هواداران که تا پای جانشان ایستاده اند مسئول بدانیم .
تغییر برنامه لیگ برتر به دلیل درخواست یک تیم ،تعطیلی مسابقات بنا به درخواست یک مربی دیگر ،تنبیه ها و تشویق ها بنا بر شرایط موجود و افراد مورد نظر همه و همه دستاویزی شد تا این چند خط را بنویسیم .
آْقایان این هواداران از جانشان می گذرند شما چطور ؟
این هواداران از مال شان می گذرند شما چطور ؟
این هواداران سرما و گرما نمیشناسند شما چطور؟
این هواداران زمینی و هوائی نمی شناسند شما چطور؟
این هواداران شبها هم درب استادیوم ها می خوابند شما چطور؟
از بازیکن و مربی گرفته تا مدیر عامل و مسئولان فوتبال که حتی گاهی از کوچکترین خواسته هایشان نمی گذرند از اتوبوس سواری امتناع می کنند ،یک ریال پول قرار دادشان کم شود آسمان را به زمین می دوزند ،
سرما گرمایشان شود دلشان می گیرد آنوقت خوب بازی نمی کنند
لباسشان ،خودرو هایشان ،از بازیکن و مسئول خواب شبهای همین هواداران است.
دلمان می گیرد وقتی این همه عشق را می بینیم و آن همه بی تفاوتی را
دلمان می گیرد که یکی جان میدهد یکی کم فروشی میکند
دلمان می گیرد که یکی پای پیاده به عشق فوتبال می آید یکی با خوروی آنچنانی پایش را روی پدال گاز فشار نمی دهد تا دیر تر به تمرین برسد
دلمان می گیرد از این فوتبال چه کنیم
کجای این فوتبال که زیباترین جذابترین وبهترین سرگرمی نسل جوان است این قوانین را نوشته ؟
فرهنگ ایرانی ،تعصب و غیرت ایرانی وشئونات مذهبی ما با این بی برنامگی ،این کم فروشی ،این تجمل گرائی و این رابطه بازی متناقض است .
جان دادن یک جوان و جوان های دیگر به عشق فوتبال به هیچ کس ربطی ندارد اما تفاوت ها در عوامل جذابیت فوتبال در نوع تفکر آن و نوع نگرش آن بین ماهیت فوتبال ،عوامل اجرائی،هواداران و بازیکنان ما را برآن داشت تا عقده از این فوتبال لعنتی و زیبا ،جذاب و به درد نخور،عشق و نفرت را به روی کاغذ بیاوریم خداوند روح آن ها را که جانشان را صادقانه پای فوتبال دادند قرین رحمت کند و وجدان آنها که فوتبال را پیشه و کسب و کار شان می دانند و در آن کم فروشی میکنند،بیدار کند./ش