بیش از هر چیز دیگری، رفتار خاص حمید استیلی در این چند ماه مورد بحث بوده و دلیلی تا هر روز بشنویم «او به درد سرمربیگری پرسپولیس نمیخورد». پررنگترین انتقاد هم همیشه این بوده که استیلی برای راضی نگه داشتن همه از خودش، خیلی اتفاقها را ساده از سر میگذراند. او اما همین که صاحب یک شخصیت تدافعی خوانده شد به یکباره تغییر چهره داد و شد همانی که پرسپولیس از اول فصل به آن احساس نیاز میکرد و پیش از این ندیده بودیمش. شاید هم آن پیروزی دیرهنگام سهشنبه شب بود که او را از این رو به آن رو کرد. هر چه هست حمید استیلی دیگر نقشی از آن مربی چند روز پیش پرسپولیس ندارد. نقابی به چهره زده برای پوشاندن رفاقتها و ملایمتهای بیش از حد و اینگونه رفت به دیدار شاگردانش. در روزی که پیروزی برابر مس رفسنجان پرسپولیسیها را حسابی سر ذوق آورده بود استیلی جدیتر از همه روزهایش، خود را رساند به محل تمرین. همانجا زیر باران، سرخها را دور خودش جمع کرد تا حالا که موقعش رسیده اولتیماتومی هم به آنها بدهد: «از این به بعد در تمرین شوخی و مسخرهبازی نداریم. بیانضباطی نداریم. الان دیگر مشکلی نمانده. هواداران هم که حمایت کردند و سکوها آرام شده، پس نوبت شما است که خودتان را ثابت کنید.» این اما تنها شروعی بود برای حمید استیلی در نقش تازهاش و بعد با همان جدیتی که کمکم به عصبانیت میزد، شیث و فشنگچی را فراخواند. آنها بعد از بازی با مس رفسنجان در رختکن باهم درگیر شده بودند و سرمربی میخواست به قول معروف گوششان را بپیچاند. حرفهایش را زد اما سکوت را به شیث و فشنگچی حکم کرد وقتی که دنبال توجیه بودند: «اگر جای من بودید و این همه فشار روی دوشتان بود چه اتفاقی میافتاد؟ من همه این فشارها و سختیها را به جان خریدم تا شما راحت در پرسپولیس کار کنید.» آخر این حرفها رسیدیم به آشتی دو سرخپوش ناراضی که حتی حاضر نشدند با هم دست بدهند. ترکش بعدی هم سهم ابراهیم شکوری بود که بعد از شروع تمرین خودش را رساند. وقتی شکوری با 20 دقیقه تاخیر قصد ورود به زمین و همراهی همتیمیهایش را داشت سرمربی بر سرش فریاد زد که «حالا که دیر آمدهای بهتر است اصلا نیایی داخل زمین.» شکوری البته قصد توجیه داشت اما وقتی کاپیتان هم به حمایت از استیلی، حرف او را تایید کرد چارهای ندید جز نشستن کنار زمین و تماشای تمرین. همین که تمرین تمام شد حمید استیلی او را فراخواند و گفت که باید نیم ساعت دور زمین بدود. داد و فریادهای استیلی پررنگ ترین اتفاق تمرین دیروز بود که در درگیری با مهرداد اولادی به اوج رسید. اولادی دلخور از اینکه روز آخر از لیست بازی با مس خط خورده، بعد از تنها چند دقیقه تمرین در تیم ذخیرهها مچ پایش را گرفت و گفت که درد دارد و دیگر نمیتواند ادامه بدهد. «مگر چقدر تمرین کردهای که پایت درد گرفته؟» واکنش سرمربی به ادعای اولادی بود وقتی او گفت «نمیتوانم تمرین کنم» و اینطور ادامهاش داد: «اگر نمیتوانی برو بیرون زمین بنشین». حتی پا در میانی پزشک تیم هم که سعی داشت استیلی را مجاب کند به مصدومیت اولادی، نتیجه نداد و این بازیکن سرآخر با دلخوری گوشهای به تماشا نشست. دوباره فریادهای استیلی بود که میشنیدیم و این بار هیچ بازیکنی از آن بینصیب نماند. فریادی که مخاطب اصلیاش سرخپوشانی بودند که یک روز قبل برابر مس رفسنجان فیکس بازی کرده و قرار بود فقط نیم ساعت ریکاوری کنند اما همین که آنها تصمیم به ترک ورزشگاه گرفتند حمید استیلی با فریادی بلند اعلام کرد که هیچ بازیکنی حق ندارد ورزشگاه را ترک کند. همه باید تا آخر تمرین همین جا بمانند. همه این رفتارها کافی است تا باور کنیم حمید استیلی تغییر کرده؛ تغییری مثبت به سوی آنچه از اولین روز سرمربیگری او در انتظارش بودیم و شاید این تغییر، بهانهای باشد برای دگرگونی پرسپولیس.