کد خبر : ۱۷,۶۳۳

 میشائیل هنکه، مربی بزرگی است که به فوتبال ایران آمده و طبیعی است فردی که سال‌ها روی نیمکت تیمی مثل بایرن‌مونیخ نشسته، حرف‌هایش خواندنی باشد. بدون‌شک این مربی می‌تواند با مرور زمان تأثیرگذاری خود روی استقلال را نشان دهد و به توسعه فوتبال در ایران هم کمک کند. هنکه که طرفدار بارسلوناست و تیمش هم در سوپرجام اسپانیا موفق شد رقیب دیرینه را شکست دهد و جام را بالای سر ببرد، همراه با مسعود رضا مدیر برنامه‌های خود که زحمت هماهنگی این مصاحبه را هم برعهده داشت،  در یک گفت‌وگوی دو ساعته، درخصوص مسائل مختلفی از فوتبال آلمان و ایتالیا صحبت کرد.

*برای شروع، از بیوگرافی و سوابق کاری خودتان بگویید چون در این مدت صحبت‌های پراکنده‌ای در مورد سوابق شما مطرح شد.

من دستیار اول مربیانی مثل اوتمار هیتسفلد و نویر اسکای بوده‌ام. من از سال 1998 به مدت 6 سال در بایرن‌مونیخ مربی بودم. از 1989 هم در دورتموند دستیار اول شدم. در دورتموند و بایرن هم عناوینی مثل قهرمانی لیگ قهرمانان، جام‌حذفی، لیگ، جام قاره‌ای، 3 سوپرکاپ، قهرمانی در اپن و ... را در کارنامه‌ام دارم.

*هیتسفلد مگر یک مربی سوئیسی نیست؟ در کشور آلمان راحت او را پذیرفتند؟

او در قسمتی که مرز آلمان و سوئیس است، بزرگ شده و آلمانی محسوب می‌شود. خودش هم در اشتوتگارت بازی کرده. در سوئیس هم سابقه بازی دارد، هم مربی بوده اما آلمانی محسوب می‌شود.

*خودتان در چه تیم‌هایی بازی کردید؟

در «واتن شایر» که یک تیم در بوندس‌لیگای 2 بود.

*دورتموند تیم بسیار محبوبی در آلمان است. جدایی از این تیم و رفتن به بایرن، تصمیم سختی نبود و با اعتراض هواداران مواجه نشد؟

کاملاً درست است. دورتموند محبوبیت بالایی دارد اما اگر از دورتموند به شالکه بروید یا برعکس، این مسئله کاملاً به چشم می‌آید. مثل رفتن از استقلال به پرسپولیس یا پرسپولیس به استقلال است. هم دورتموند تیم بزرگ و محبوبی است، هم بایرن‌مونیخ اما چون حساب بایرن فرق می‌کند، حساسیت‌های انتقال از دورتموند به بایرن به اندازه رفتن به شالکه یا مونیخ 1860 نیست اما سختی‌های خاص خود را هم دارد.

*تیم‌های شالکه و دورتموند هم در ایران هوادار دارند اما به مراتب کمتر از بایرن‌مونیخ. زمانی که تیم‌ملی آلمان به تهران آمد، هواداران این تیم‌ها در تهران می‌گفتند رئیس فدراسیون فوتبال آلمان از بایرن‌مونیخ حمایت خاصی می‌کند و به اصطلاح هوای این تیم‌ را بیشتر از سایر تیم‌ها دارد.

می‌توانم بگویم حدود 50 درصد از هواداران فوتبال در آلمان طرفدار بایرن‌مونیخ هستند و 50درصد دیگر هم طرفدار تیم‌های شهرهایشان. نیمی عاشق بایرن هستند و نیمی هم مخالف آن که این مسئله بستگی دارد که در مورد کدام شهر هم صحبت می‌کنید. بایرن در همه شهرهای آلمان طرفدار دارد مثل استقلال و پرسپولیس که همه جای ایران طرفدار دارند اما برخی تیم‌ها در شهرهای خودشان محبوب‌تر از بایرن‌مونیخ هستند.

*می‌توانید دورتموند و بایرن‌مونیخ را از لحاظ کلی برایمان مقایسه کنید؟

از نظر تاریخی، دورتموند و اطرافش یک شهر کارگری به حساب می‌آید و مردم آنجا نسبت به شهری مثل مونیخ پول و درآمد کمتری دارند اما خب مونیخ همواره خوب بوده. بایرن‌مونیخ قدیمی‌تر از دورتموند است و زمان بکن‌باوئر سه بار جام باشگاه‌های اروپا را بردند. بایرن در آلمان مثل منچستریونایتد در انگلیس است. تیم‌هایی مثل بایرن، منچستر، رئال و بارسلونا جنبه بین‌المللی دارند و همه جای دنیا محبوب هستند اما دورتموند شاید در همه جای دنیا نه، اما در آلمان تماشاگران بسیاری دارد و تماشاگرانش بی‌نظیر هستند.

*در مورد کلن هم صحبت کنید که بازیکنان بزرگی مثل لیت‌بارسکی و شوماخر را تحویل فوتبال آلمان داد. این تیم بیشتر یک تیم سازنده به حساب می‌آید و طرفداران زیادی دارد. نگاه مردم آلمان به این تیم چگونه است؟

از نظر مقایسه، درست است که کلن یک تیم قدیمی و سازنده به حساب می‌آید اما در بایرن شخصی مثل اولی هوینس حضور داشت که 30، 40 سال منیجر این باشگاه بود و از نظر اقتصادي این باشگاه را متحول کرد و به قدرت رساند. او توانست بایرن را سال به سال بالا بیاورد اما در کلن این اتفاق نیفتاد.

*آقای هنکه! شما این همه سال در سطح اول فوتبال آلمان و اروپا مربیگری کردید، سال‌ها روی نیمکت بایرن‌مونیخ نشستید و کنار آدم‌های بزرگی حضور داشتید، چطور یک مربی در سطح شما می‌پذیرد به ایران بیاید و در فوتبال ایران کار کند. در واقع می‌خواهیم بدانیم چطور برای این کار انگیزه داشتید؟

همانطور که گفتم، من سال‌ها در بایرن و دورتموند مربیگری کرده‌ام. با این تیم‌ها نیز برای شرکت در بازی‌های مختلف رسمی و دوستانه به کشورهای مختلف سفر کرده‌ام مثل چین، ژاپن، آمریکای جنوبی و... می‌توانم بگویم خیلی از کشورهای جهان را دیده‌ام و همواره این انگیزه برای من وجود داشته و دارد که مردم و فرهنگ‌های جدید را ببینم.

*یعنی در مورد فوتبال ایران هم این کنجکاوی وجود داشت؟

بله، من هرچه می‌خواستم در فوتبال به دست آوردم و حالا دنبال تجربیات جدید هستم.

*مسائل مالی نقشی در آمدن‌تان به ایران نداشت؟

نه، پول نبود چون دستمزدهایی که در بایرن می‌گرفتم، به مراتب بیشتر از این‌ها بود.

مسعود رضا: باید این را بگویم که اعتماد و دوستی چندین ساله میان من و آقای هنکه هم در آمدنش به ایران تأثیر زیادی داشت. من باعث رفتن آقایان دایی و باقری به فوتبال آلمان شدم و ارتباط دوستانه بسیار خوبی با آنها دارم و میان ما اعتماد زیادی وجود دارد.

*زمانی که ما چندین بازیکن در فوتبال آلمان داشتیم، مثل دایی، باقری، مهدوی‌کیا، هاشمیان و... عملکرد آنها را تعقیب می‌کردید؟ آنها را زیر نظر داشتید؟

در درجه اول برای من جالب بود که علی دایی به آرمینیا بیله‌فلد آمد. من متعلق به منطقه‌ای نزدیک به بیله‌فلد بودم و از آنجا که مربی بایرن نیز محسوب می‌شدم، طبیعی بود روی تیم منطقه خودم نیز دقت کنم. دیدم علی دایی در این تیم خیلی خوب گل زد و سال بعد از آن هم به بایرن آمد. من روی آمدن دایی به بایرن نظر داشتم و در نهایت اوتمار هیتسفلد و باشگاه هم برای جذب او رأی مثبت دادند. به اعتقاد من بازیکنان ایرانی تکنیک خوبی دارند و می‌توانند خودشان را نشان دهند. جدا از موضوع ملیت، اگر ایرانی‌ها خوب نبودند،‌ مطمئن باشید هرگز به بوندس‌لیگا و بایرن‌مونیخ نمی‌رسیدند و سال‌ها در این کشور دوام نمی‌آوردند. هر باشگاه آلمانی برای جذب بازیکنان موردنظرش، کسانی را دارد که نظر می‌دهند و بدون شک بازیکنان ایرانی هم لیاقت حضور در بوندس‌لیگا را داشتند که به آن رسیدند. مثلاً یادم می‌آید دایی در دیدار بیله‌فلد و کایزرس‌لاترن خیلی خوب کار کرد که من هم آن مسابقه را دیدم و بعد از آن حضور دایی در بایرن قطعی شد.

*می‌خواهم در مورد نحوه جذب بازیکن در تیم بزرگی مثل بایرن‌مونیخ سؤال کنم. آنجا برای امضای قرارداد با یک بازیکن چطور تصمیم می‌گیرند؟ شما انتخاب می‌کردید، هیتسفلد یا یک گروه؟

آن زمان منیجر باشگاه اولی هوینس بود و مدتی بعد هم رومینیگه اضافه شد و مشاوره می‌داد. گرفتن یک بازیکن به این صورت بود که اول من و هیتسفلد روی یک بازیکن نظر می‌دادیم و صحبت می‌کردیم. بعد اگر نظرمان در مجموع مثبت بود، این مسئله را به هوینس و رومینیگه می‌گفتیم و اگر جواب آنها نیز مثبت بود، در نهایت به بکن‌باوئر منتقل می‌کردیم. باید بگویم روی جذب یک بازیکن، یک گروه و پس از بررسی کامل نظر می‌دادیم و در واقع تصمیم جمعی بود.

*در همه تیم‌های اروپایی این شرایط حاکم است؟

نه، همه تیم‌ها این‌طور نیستند. در بایرن‌ این‌طور بود و این بستگی به سیستم هر باشگاه دارد. در بایرن‌، مربی‌ها و منیجر هر روز همدیگر را می‌بینند و در مورد مسائل مختلف نظر می‌دهند. مربیان و مدیر هر روز درخصوص مسائل مختلف باشگاه با یکدیگر صحبت می‌کنند و هماهنگ هستند اما رئیس باشگاه هر روز نیست و مسائل نقل‌وانتقالاتی هم بعد از ایجاد هماهنگی کامل میان مربیان و مدیر، به رئیس منتقل می‌شود.

*شما و باشگاه بایرن‌مونیخ از ایرانی‌هایی که به این باشگاه آمدند، راضی بودید؟

بله، ما راضی بودیم. البته حضور در بایرن‌مونیخ برای هر بازیکنی سخت و دشوار است زیرا رقابت بسیار زیادی میان بازیکنان وجود دارد و همه برای رسیدن به ترکیب اصلی تلاش می‌کنند و می‌خواهند خودشان را نشان دهند.

* شما با علی دایی کار کردید و مربی‌اش بودید. فکر می‌کنید او می‌تواند در مربیگری هم پیشرفت کند و مثل دوران بازیگری‌اش رشد کند؟

شک نکنید که همین‌طور می‌شود. من با دایی در بایرن‌مونیخ بوده‌ام و اطمینان دارم با همه سعی و تلاشی که در بازیگری داشته و دانسته‌هایی که از فوتبال روز دنیا جمع کرده، می‌تواند مربی تراز اولی هم بشود و حتی در آینده نزدیک در اروپا هم مربیگری کند. من فکر می‌کنم لیگ آلمان در حد لیگ‌های اسپانیا و انگلیس هست و تجربه حضور در این فوتبال کمک بزرگی برای دایی محسوب می‌شود.

*واقعاً لیگ آلمان در حد لیگ‌های اسپانیا و انگلیس هست؟

باید بگویم لیگ انگلیس را یک درجه بالاتر از لیگ آلمان می‌دانم زیرا در آنجا پول بسیاری هزینه می‌شود که در فوتبال آلمان نمی‌شود. در آلمان شرایطی وجود ندارد که یک نفر بیاید و یک باشگاه را مثل چلسی یا منچسترسیتی خریداری کند. تا چند سال قبل لیگ آلمان در اروپا پنجمین لیگ به حساب می‌آمد اما حالا از ایتالیا جلو زده و تا حدی مساوی با لیگ اسپانیا است. البته این را بگویم که وجود تیم‌هایی مثل رئال مادرید و بارسلونا در اسپانیا، این لیگ را تا حد زیادی متمایز می‌کند زیرا آنها واقعاً خوب و قدرتمند هستند.

*این ذهنیت وجود دارد که فوتبال آلمان تک‌قطبی است زیرا بیشترین قهرمانی‌ها به بایرن‌مونیخ رسیده و این تیم قوی‌ترین تیم بوندس‌لیگا محسوب می‌شود. این مسئله جذابیت‌های فوتبال آلمان را کم نمی‌کند؟

تا 10 سال قبل می‌شد این حرف را زد اما حالا نه. شما نگاه کنید، بایرن‌ در 5 سال اخیر فقط یک‌بار قهرمان شده اما منچستریونایتد در 10 سال اخیر،‌ 6 یا 7 بار به قهرمانی رسیده است. این خستگی و تک‌قطبی بودن در فوتبال آلمان دیگر وجود ندارد زیرا به عنوان مثال ماینس که از دسته دوم بالا آمده، چند سالی است بالای جدول حضور دارد یا همین‌طور هوفن‌هایم. آنها امکانات بایرن‌مونیخ را ندارند اما خوب فوتبال بازی می‌کنند و بوندس‌لیگا را از تک‌قطبی بودن خارج کرده‌اند.

*به همین دلیل است که مسابقات بوندس‌لیگا طی چند سال اخیر پرتماشاگر شده؟

یکی از دلایل اصلی افزایش تعداد هواداران، ساخت ورزشگاه‌های جدید برای بازی‌های جام‌جهانی 2006 است که هواداران را به ورزشگاه کشاند. در فوتبال آنها، فاصله مالی تیم‌ها به اندازه اسپانیا نیست و این‌گونه نیست که بایرن مثل رئال‌مادرید یا بارسلونا پول‌های بسیاری خرج کند. رقم‌های پرداختی در بوندس‌لیگا متعادل است و این تلاش وجود دارد که رقابت‌ سالم و متعادلی میان تیم‌ها وجود داشته باشد. شاید اولی هوینس دوست داشته باشد خیلی پول خرج کند و مثل فوتبال اسپانیا ارقام نجومی بپردازد اما از طرفی رقابت سالم را بیشتر در نظر می‌گیرد.

*می‌توانید بین ورزشگاه‌های ایران و آلمان مقایسه‌ای داشته باشید؟

حضور تماشاگران که تقریباً یکسان است. در ورزشگاه‌هایتان محیط خوبی دارید اما تفاوتی که وجود دارد، در پیست‌های کنار زمین چمن است. ورزشگاه‌های ایران مثل ورزشگاه‌های قدیمی آلمان در کنار زمین‌‌شان پیست دو‌ومیدانی داشتند اما برای جام‌جهانی 2006، همه این پیست‌ها را برداشتند تا فاصله تماشاگران به زمین نزدیک شود. این الگو را آلمانی‌ها از انگلیسی‌ها گرفتند زیرا نزدیکی تماشاگران به زمین چمن، جذابیت‌ها را افزایش می‌دهد و در آمدن هواداران به ورزشگاه‌ها تأثیرات بسیاری دارد.

*از نظر سطح بازی‌ها چطور؟ لیگ‌برتر ایران، چقدر شما را نسبت به لیگ آلمان ارضا کرد؟

الان برای قضاوت و جواب دادن کمی زود است اما تا جایی که دیده‌ام، بازیکنان ایرانی از تکنیک بالایی برخوردارند. از نظر تکنیک، ‌فوتبال ایران در سطح قابل قبولی وجود دارد اما سرعت بازی‌ها باید افزایش پیدا کند.

*از حضور در فوتبال ایران پشیمان نیستید؟

من برای فوتبال آمده‌ام. ما 4 بازی کرده‌ایم و 10 امتیاز گرفته‌ایم که آمار بسیار خوبی است و مدعی قهرمانی هم هستیم. از این بهتر و زیبا‌تر هم مگر می‌شود انتظار داشت؟ من از حضور در فوتبال ایران نه‌تنها پشیمان و ناراحت نیستم، بلکه خیلی هم خوشحالم.

*ارتباط شما با باشگاه و اعضای کادرفنی خوب است؟

خیلی خوب. اگر از بالا بخواهید حساب کنید، ارتباط من با فتح‌ا...‌زاده به عنوان مدیر باشگاه بسیار خوب است. آقایی مثل منصور پور‌حیدری، رابط بسیار خوبی میان باشگاه و کادرفنی برقرار کرده و مربیان هم تا الان خیلی خوب و صمیمی با من بوده‌اند. من خدا را شکر می‌کنم که الان در تیم بسیار خوبی هستم و به راحتی کارم را انجام می دهم. *در مورد بازیکنان استقلال هم صحبت کنیم. به نظر شما آنها تفکرات حرفه‌ای به نحوی که مد‌نظر شما است، دارند؟

من از روز اول رابطه بسیار خوبی با بازیکنان برقرار کردم. تعدادی از آنها پیش من آمدند و گفتند می‌خواهند چیز‌های جدید یاد بگیرند که این ذهنیت بسیار خوبی است. من هم حرف، نکته یا تذکری که داشته باشم، بازیکنان با رضایت آن را می‌پذیرند.

*خود پرویز مظلومی به عنوان سرمربی استقلال گفت خیلی از بازیکنان در ایران حرفه‌ای نیستند. در اروپا بازیکنان خیلی زود می‌خوابند اما در ایران چنین شرایطی وجود ندارد . شما چنین مسئله‌ای را در استقلال دیده‌اید؟ در مورد خواب، غذا و برنامه زندگی با بازیکنان صحبتی کرده‌اید؟

این را بگویم که در اروپا هم چنین شرایطی وجود دارد و همه بازیکنان زود نمی‌خوابند. بعضی‌ها خیلی حرفه‌ای هستند و بعضی‌ها نه. حتی در خود بایرن هم اینگونه نیست که همه بازیکنان ساعت 10 شب بخوابند، نمی‌شود گفت ایرانی‌ها دیر می‌خوابند و اروپایی‌ها زود. همه جای دنیا برخی بازیکنان زود می‌خوابند، استراحت کافی دارند و تغذیه‌‌شان مناسب است و برخی نفرات هم نه.

*یعنی در فوتبال روز اروپا هم بازیکنانی داریم که تا نیمه‌شب بیدار باشند؟ مهمانی بروند و پای اینترنت و روزنامه بنشینند؟
بله، همه جا این شرایط هست اما فرقی که وجود دارد، این است که بازیکن کاملاً کنترل می‌شود، بازیکنان مرتب وزن می‌شوند و اگر بعد از مدتی تعطیلی وزن‌شان از حد نرمال بالاتر برود، یا در تمرین مشخص شود که خواب و استراحت کافی نداشته‌اند، باشگاه خیلی سریع و قاطع برخورد می‌کند. باید بگویم مدیر باشگاه استقلال به من نشان داد زمین اختصاصی این تیم به زودی آماده می‌شود که امکانات خوبی هم دارد و اگر این زمین مهیا شود و خوابگاه و سایر امکانات آن قابل استفاده باشد، بازیکنان می‌توانند در طول روز در اختیار باشگاه باشند و بیشتر تحت نظر قرار بگیرند . اینکه بازیکنان در طول روز در اختیار باشگاه باشند، طبق شرایط تیم‌های بزرگ اروپایی است.

*سال 1381 رولند کخ آلمانی سرمربی استقلال بود. آن سال هم استقلال مثل حالا تیم بسیار پرمهره‌ای بود. او همان زمان هم در گفت‌وگو با خبرورزشی با این سؤال روبه‌رو شد که آیا پرمهره‌ بودن استقلال، باعث دردسر نمی‌شود، که پاسخ داد این مسئله خیلی هم خوب است. البته کخ در نهایت بنابر دلایلی از جمله زمین ورزشگاه تختی نتیجه نگرفت. عموم مربیان آلمانی تا به حال در ایران ناموفق بوده‌اند و آیا شما قبل از حضور در ایران، عملکرد مربیان آلمانی قبل را بررسی و مطالعه کردید؟

جالب است که بدانید من با بعضی مربیان آلمانی که به ایران آمده بودند، صحبت هم کردم. بیشتر آنها در مورد ایران خیلی مثبت صحبت کردند و با وجود اینکه از نظر ورزشی شاید موفق نبودند و نتیجه نگرفتند اما با این حال هرکس باید طبق شرایط خودش تصمیم‌گیری کند. مربیانی که من با آنها صحبت کردم. در مورد ایران، تهران، مردم و فوتبال شما خیلی خوب و مثبت حرف زدند. البته این را هم بگویم که شاید زمان حضور کخ در ایران، امکانات به اندازه الان نبوده که همین مسئله می‌تواند دلیل مهمی در نتیجه نگرفتن مربیان آلمانی باشد. الان امکانات و بازیکنان خوب و مطلوب هستند و تلاش من این است که بتوانم به مجموعه کاری خودم چیز جدیدی اضافه کنم. یکی از دلایل عدم موفقیت همکاران آلمانی من، می‌تواند نیاز آنها به زمان باشد. زیرا کسی که از یک کشور دیگر می‌آید، احتیاج به زمان کافی دارد تا با فرهنگ، زبان و اخلاق مردم آشنا شود. این مسائل برای نتیجه گرفتن یک مربی بسیار مهم است. مسئله‌ای که می‌توانم در مورد فوتبال آلمان به شما بگویم، این است که آنجا خیلی به جوان‌ها اهمیت‌ دادند و روی تیم‌های پایه‌ای خیلی سرمایه‌گذاری کردند. نتیجه‌اش هم مطرح شدن جوانانی مثل شواین اشتایگر بود که از جوانان دوم رئال بالا آمد. فیلیپ لام و مسعود اوزیل هم که در شالکه رشد کرد و بعد به برمن رفت نیز حاصل همین جوانگرایی هستند. در آلمان از 10 سال قبل روی جوان‌ها سرمایه‌گذاری کردند و فدراسیون فوتبال آلمان به همین دلیل، حالا دارد از این جوان‌ها در بالاترین سطح در تیم‌ملی استفاده می‌کند.

*چندی پیش این مسئله مطرح شد که شما می‌خواستید تمرینات استقلال را به صبح زود منتقل کنید اما مظلومی گفت باید با آقای هنکه صحبت کنم تا آرام آرام استقلال را به سمت حرفه‌ای شدن پیش ببرد نه ناگهانی!

این‌را بگویم که از وقتی من آمده‌ام استقلال، رابطه بسیار خوبی با پرویز مظلومی دارم. من سعی می‌کنم تجربیاتی که در باشگاه‌های مختلف داشته‌ام را انتقال دهم و تجربه هم کسب کنم. من دوست دارم شخصیت، فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای مختلف را فرا بگیرم و با مردم ارتباط داشته باشم و فرهنگ کشور خودم را هم با آنها آشنا کنم. به‌عنوان مثال شرایط ماه رمضان در ایران را می‌دانم و مسائل مربوط به آن‌ را در نظر می‌گیرم اما چنین چیزی نبوده که بخواهم تمرینات را به صبح منتقل کنم.

* تمرینات تیم‌ها در ایران، تا چه اندازه با جدیت و حرفه‌ای بودن تمرینات در آلمان فاصله دارد؟ در واقع چطور می‌شود این فاصله را کم کرد با حضور شما؟

من 2 هفته قبل از شروع لیگ به ایران آمدم و معمولاً یک مربی باید حداقل 6 هفته پیش از شروع بازی‌ها در تیمش حاضر باشد. همان‌طور که می‌دانید، فاصله بازی‌ها در لیگ ایران کم است و من هنوز به آن شرایطی که مدنظرم بوده نرسیده‌ام زیرا هر 3، 4 روز یک‌بار بازی داریم و فرصت برای تمرینات و کارهای تاکتیکی کم است. برای قضاوت در مورد تمرینات استقلال و ویژگی‌های بازیکنان هنوز زود است و باید کمی زمان بگذرد، بعد به این سؤال جواب دهم. ضمن این‌که خیلی از بازیکنان ما هم به دلیل حضور در اردوی تیم‌ملی و مصدومیت در اختیار کادرفنی نبودند. نفرات خارجی‌مان هم که یا دیر آمدند یا هنوز نیامده‌اند. اما گذشته از همه این‌ها، 10 امتیازی که از 4 بازی گرفته‌ایم، باعث شده تیم شرایط بسیار خوبی داشته باشد و اعتماد به نفس بازیکنان بالا برود. باید بگویم شما هنوز استقلال واقعی را ندیده‌اید و ما احتیاج به زمان داریم تا بتوانیم قدرت و توان کامل‌مان را نشان دهیم.

* این زمان که می‌گویید، چقدر است؟

نمی‌توانم بگویم مثلاً 3 هفته یا 4 هفته. هر هفته ما سعی می‌کنیم بهتر شویم اما با توجه به دیر آمدن ملی‌پوشان و نبود مصدومان، کارمان برای بهتر شدن کمی عقب افتاد.

* صراحتاً بگویید نقش شما در برنامه‌های تاکتیکی استقلال چقدر است؟

من آمده‌ام استقلال تا همه بازی‌هایمان را ببریم. این مسئله را به همه بازیکنان هم گفته‌ام و باید این ذهنیت وجود داشته باشد که استقلال در همه بازی‌هایش می‌تواند برنده شود. ما نباید به این فکر کنیم که حتی مقابل یک تیم قدرتمند در خانه‌اش مساوی کنیم زیرا همیشه برنده بودن سخت است اما دور از دسترس نیست. هدف ما کسب 3 امتیاز از هر مسابقه است. ما هر روز برای برآورده شدن این هدف کار می‌کنیم اما مسایلی مثل مصدومیت پژمان منتظری که جایگزین ندارد را نیز باید در نظر گرفت. من با پرویز مظلومی تبادل‌ فکری دارم و مطمئن باشید استقلال همان تیمی می‌شود که لیاقتش را دارد.

* در دوره قبل مدیریت فتح‌ا...زاده، تعدادی از بازیکنان استقلال راهی فوتبال آلمان شدند اما زیاد موفق نبودند. فکر می‌کنید از تیم فعلی استقلال کسی می‌تواند به بوندس‌لیگا برود؟

بله، در گذشته بازیکنان بزرگی مثل دایی و باقری به آلمان آمدند و من روی آنها شناخت دارم اما این‌که سایر نفراتی که می‌گویید، به چه دلیل ناموفق بوده‌اند، نمی‌توانم نظری بدهم زیرا با آنها ارتباطی نداشتم اما از تیم فعلی استقلال چند نفر می‌توانند به لیگ آلمان بروند.

* می‌توانید اسم بیاورید؟

نه، اسم نمی‌شود آورد و شما نمی‌توانید از یک مربی انتظار داشته باشید که در مورد بازیکنانش چنین نظری بدهد اما من معتقدم هستند کسانی که در ترکیب استقلال پتانسیل رفتن به آلمان را دارند. یکی از اهداف من این است که به فوتبال ایران کمک کنم تا اگر در آینده شرایطی مهیا شد، بازیکنان صاحب شرایط را با خودم به آلمان ببرم.

* می‌خواهیم نظر شما را در مورد لقب کهکشانی‌ که به استقلال داده‌اند بدانیم. این مسئله به کادرفنی کمک می‌کند یا می‌تواند اثر معکوس داشته باشد؟

به نظر من به کادرفنی کمک می‌کند. در بایرن‌مونیخ هم چنین شرایطی داشتیم و در هر پست 2 بازیکن بزرگ در اختیار مربیان بودند. به نظر من کاری که فتح‌ا...زاده کرد و تیم را خیلی خوب بست، قابل تقدیر است و باید از این شرایط بهترین استفاده را برد.

* این استقلال می‌تواند قهرمان شود؟

تا جایی که من مطالعه کرده‌ام، استقلال تیم بسیار بزرگی است و هر سال باید برای قهرمانی بجنگد. یکی از دلایل حضور من در استقلال، همین قهرمانی است زیرا من در تیم‌هایی که بوده‌ام، به اندازه کافی قهرمانی به دست آورده‌ام و همیشه تمایل دارم در تیمی باشم که قهرمانی به ارمغان می‌آورد. ما مقابل سپاهان و مس که تیم‌های خوبی هستند خیلی خوب بازی کردیم و اطمینان داشته باشید هر هفته بهتر هم می‌شویم.

* به‌عنوان یک مربی باتجربه و کسی که سال‌ها در سطح اول فوتبال اروپا حضور داشته، آمدن کارلوس کروش به تیم‌ملی ایران را چطور می‌بینید؟

من کروش را از زمانی که بایرن با منچستریونایتد بازی می‌کرد می‌شناسم اما برخورد نزدیک با او نداشته‌ام. او چهره شناخته‌شده و مربی بزرگی است و شما باید از حضورش در تیم‌ملی کشورتان خوشحال باشید زیرا می‌تواند خیلی به فوتبال‌تان کمک کند.

* مدیران و اهالی فوتبال باید چه کمکی به کروش بکنند تا در کارش موفق باشد؟

یادتان باشد که بازیکنان از باشگاه‌ها به تیم‌ملی می‌رسند و اگر در باشگاه‌ها خوب پرورش پیدا کنند و آماده شوند، در تیم‌ملی هم مهره‌های کارآمدی می‌شوند و کار مربی تیم‌ملی برای هماهنگ کردن آنها راحت‌تر می‌شود. به همین دلیل فکر می‌کنم باید شرایطی فراهم شود که لیگ در بالاترین سطح برگزار شود. ضمن این‌که خیلی خوب می‌شود اگر امکانی باشد تا مربیان لیگ بتوانند به کروش نزدیک شوند و با او ارتباط داشته باشند تا تبادل‌نظر کنند.

* در پایان در مورد قهرمانی تیم محبوبتان یعنی بارسلونا در سوپرجام باشگاه‌های اسپانیا هم صحبت کنید.

از این قهرمانی خوشحالم. بارسلونا فوتبال زیبا و دیدنی از خود نشان داد و در بازی برگشت هم گل‌های تماشایی زد و با ارایه فوتبالی برتر، قهرمانی را به‌دست آورد.

۲ شهریور ۱۳۹۰ ۱۱:۰۵

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید