خصوصاً مقابل ایران که مسائل سیاسى و عقیدتى نیز گاه بر روابط ورزشى ۲ کشور سایه مى افکند، آنچنان یکپارچه و متحد مى شوند که گویى بازى مرگ و زندگى است. حتماً بازى ایران- بحرین در مقدماتى جام جهانى و صحنه هاى آزاردهنده پس از آن را به خاطر دارید؛ جایى که ایران با یک تساوى مقابل بحرین صعود مى کرد و از آن سو، سرنوشت دیگر کشور عربى یعنى عربستان در گرو پیروزى بحرین مقابل ایران بود. بحرینى ها که هیچ امیدى به صعود نداشتند اما طورى بازى مى کردند که گویا بازى مرگ و زندگى را در پیش دارند و... بحرین، ایران را ۳ بر یک شکست داد و عربستان صعود کرد. <br> ۲- على کریمى ستاره بود و ستاره است. على دایى ستاره بود و امروز سرمربى تیم ملى است. نوع رفتار با ستاره ها حساسیت هاى خاصى دارد و «باید» به دلیل خاص بودنشان با آنان خاص برخورد کرد. همان طور که زمانى محمد مایلى کهن، دایى ستاره آن روزها را دعوت نمى کرد و تمامى رسانه هاى ورزشى که دایى امروز آنها را دشمن خود مى پندارد، از دایى حمایت کردند، امروز همین رفتار را در قبال کریمى ستاره «این روزها»ى تیم ملى در پیش گرفته اند. دایى اگر نقبى به خاطراتش بزند و آن روزها را به یاد بیاورد، متوجه مى شود که ذات رسانه بر این استوار است؛ نماینده افکار عمومى است، مدعى العموم است. شاید آن وقت انگاره هاى ذهنى اش را به کنارى نهد و کارى کند که به قول خودش هم قیمت او ۴ برابر شود، هم تیراژ ما بالاتر برود! و در نهایت موجبات خوشحالى ملتى را فراهم کند که بسیار به شادى محتاجند. در درست بودن مدعاى رسانه ها و مردم در مورد دعوت از کریمى هیچ شکى نداریم اما درست یا غلط ،باید به تصمیم «سرمربى تیم ملى کشورمان» احترام بگذاریم. او تیمش را بسته است! در حال حاضر هیچ کارى جز حمایت از دایى و تصمیماتش پیش روى ما نیست. <br> ۳- با تأسف باید بگوییم کسانى هستند که مى گویند:«کاش تیم ملى ببازه، تا این على دایى...!» اینکه حق با کدام گروه است و چه مقدار خود دایى در به راه افتادن این جو مقصر است،متعلق به دعواهاى درونى ماست. وقتى پاى ایران در میان است، دایى و مخالفان و موافقانش در رده بعدى اهمیت قرار مى گیرند. به گواه آرشیو، هرگاه على دایى از اصول و قواعد و حدود خودش خارج شده است، شدیدترین انتقادات را به او و عملکردش داشته ایم. امروز اما چه دوست داشته باشیم و چه نه، دایى فرمانده تیم ماست، حتى اگر به خاطر ارضاى حس ناسیونالیستى مان هم باشد، حمایت از دایى کمترین وظیفه ماست. <br> ۴- در بازى هاى مقدماتى جام جهانى ۲۰۰۶ آلمان که رابطه دایى و مهدوى کیا چندان تعریفى نداشت، در یکى از بازى ها که بازیکن تیم مقابل به دایى توهین کرد و او را هل داد، مهدوى کیا حدود ۸۰ متر را با سرعت طى کرد و به حمایت از کاپیتان و همتیمى اش چیزى نمانده بود که با بازیکن مقابل گلاویز شود! امروز ما محتاج این نوع نگاه هستیم، چه آنکه وقتى ۱۶ شهریور مقابل عربستان در ریاض به میدان رفتیم، با اینکه حجم انتقادات بسیار بیش از امروز بود، با شادى دایى شاد شدیم و بالا پریدیم. وقتى فریاد او بعد از گل مساوى نکونام را دیدیم، اشک در چشمانمان حلقه زد. به یاد آن روزهایى که بالاتر از همه مى پرید و با گل هایش غرور ملى مان را ارضا مى کرد! <br> ۵- بعضى وقت ها که خودمان را جاى دایى مى گذاریم، دلمان به حالش مى سوزد. هرچه باشد او هم یکى از ماست، با تمام خوبى ها و سایر ویژگى هایش ! به ابتداى مقاله برمى گردیم، بیایید این چند روزه را مثل عرب ها متحد و یکصدا باشیم. به هزاران دلیل مى توانیم موفقتر از آنها باشیم.«به پیش فرمانده، مثل همیشه سربلندمان کن.» <br>