پرویز مظلومی نگاهی دارد واقعبینانه به اتفاقهایی که استقلال در جریان مسابقههای لیگ آسیا و لیگ برتر با آنها درگیر شده است.
مظلومی بهانه نمیآورد، از اشکالات فرار نمیکند. احتمال اشتباه خود را می پذیرد،اما عقیده دارد:«عدهای فقط منتظر نشستهاند که لغزشی از سوی استقلال سر بزند. وقتی «نتیجه» مطلوب است، کسی برای تحلیل و تفسیر بازی استقلال پیشقدم نمیشود، وقتی یک بازی خوب بر اثر چند حادثه از دست میرود، ذرهبینها روی هر نکته «زوم» میشود.
مظلومی بیشتر مایل است راجعبه آینده صحبت شود. درباره بازی مهم و حساس استقلال-النصر. مسابقهای که باید با برتری استقلال به اتمام برسد. با این حال مظلومی پای خستگی تیم را وسط می کشد و می گوید:«فوتبال ما فرسایشی شده است. خستگیها شدت گرفتهاند. این خستگی و فرسودگی در تیمهای حاضر در لیگ آسیا کاملا نمایان است. کروش با همین تصمیم به ظاهر ساده، نشان میدهد که چقدر عاقلانه با واقعیتها برخورد میکند.»
مظلومی از پارهای فشارهای کلامی که تحت عنوان انتقاد مربیان را هدف قرار میدهد گله دارد.او می گوید:« در دقیقه 94 مهاجم پرسپولیس دروازه خالی تیم بنیاد کار را باز نمیکند، توپ به زمین پرسپولیس میرود و وارد دروازه این تیم میشود تا همه چیز علیه دایی جریان پیدا کند. اگر توپ پرسپولیس به گل نشسته بود درباره او چهها که نمیگفتند. ولی حالا همه او را جور دیگری ارزیابی میکنند. تقصیر دایی در آن «چند ثانیه» چه بود؟نظیر همین اتفاق در بازیهای استقلال رخ میدهد تا «زبانهای تلخ» ما را بگزد. در قطر ما دو گل میزنیم، هیچ دیده نمیشود، اما وقتی دو گل میخوریم همه «حرفشان میآید».
مظلومی اطمینان می دهد که استقلال روز چهارشنبه النصر را در ورزشگاه آزادی شکست می دهد.«باید بگویم که با حرفهای تلخ با نیش زدنها و زخم زبانها کنار میآییم. اما نیازی صددرصد داریم به حضور هواداران به ورزشگاهی که دل النصر را بلرزاند و دل استقلال را گرم کند.مردم که بیایند، بازی تمام عیارتری انجام خواهیم داد. نفس گرم مردم، ما را به جلو خواهد راند.»
مظلومی دو حرف دیگر هم دارد. یک حرف معلمانه درباره حنیف عمرانزاده:« او آمد و در تمرین شرکت کرد و شک نکنید از این پس، همیشه سرش به کار خودش خواهد بود. مثل همیشه که خوش رفتار بود.
یک «حرف دلی» هم از زبان مظلومی خارج میشود»و دیگری صحبت در مورد ناصر حجازی.آنجا که او می گوید:«جای ناصرخان روی تختخواب نیست. او اهل بستر نیست. حجازی یک جنگجوی مهربان و مقاوم است. او علیه بیماریاش هم مردانه جنگیده است. ناصرخان باید برخیزد. ما همه به او، به حرفها و راهنماییهایش نیاز داریم.»