«وقتی جباری مصدوم شد و از میدان بیرون آمد تاکتیکهایم به هم ریخت.»
این جملهای است که در لابهلای مصاحبه پرویز مظلومی به چشم میخورد. بهانه شکست در آبادان جور شده است؛ تعویض اجباری جباری! چگونه میتوان باور داشت؟ ساختار تیمی استقلال باید پس از یک تعویض این چنین در هم ریخته جلوه کند؟ جباری که در همه سالهای اخیر وقت خود را به ترمیم نقاط آسیبدیده گذرانده چگونه میتواند تاکتیک اصلی تیمش لقب بگیرد؟ لااقل در تیمی که ایمان مبعلی، فرزاد آشوبی و حتی آلوز دسوزا حضور دارند نباید اینگونه باشد. پرویز مظلومی روی بازیکنی حساب باز کرده که از همان ابتدای فصل هم در بهبودیاش تردید بود. آیا نباید این جمله را بهانهای برای توجیه شکست در آبادان دانست؟
***
پس از برتری در دربی همگان داور را مقصر باخت پرسپولیس دانستند و در پاسخ آبیها گفتند: «داور نیز جزیی از دایره بازی است.» اما پس از باخت به صنعت نفت آبادان تحلیلها تغییر کرده است. مظلومی میگوید: «فشارهای اخیر در نحوه قضاوت داوران تأثیرگذار بوده است.» شاید هم اینگونه باشد. به خصوص در گل دوم صنعت نفت آبادان اما سوال این است که حالا چرا داوران جزیی از دایره بازی نیستند؟ تفاوتی هست میان بازی با حریف سنتی و بازی با صنعت نفت آبادان؟ چه تفاوتی میتوان قایل شد میان آن بازی و این بازی؟ ظاهراً دومین بهانه مظلومی هم جور شده است؛ داور!
***
شکست در آبادان مظلومی را در تنگنای فکری قرار داده است. او میخواهد از هر ابزاری بهره بگیرد تا این شکست را توجیه کند. میگوید: «این شکست لازم بود. هفتهها نباخته بودیم. مغرور شده بودیم و...»
استقلال مظلومی میتوانست در آبادان هم شکستناپذیر بماند و چنانچه تصور کنیم غرور وجود بازیکنان را احاطه کرده بود باز هم میتوان مظلومی را مقصر دانست. چگونه مظلومی اجازه میدهد بازیکنانش مغرور شوند؟ آیا او در حین تمرینها، حین بازی و حتی محیط کاری بیرون رفتارهای بازیکنانش را زیر نظر ندارد؟ آیا تمرینی برای زدودن غرور از چهره بازیکنان وجود ندارد؟
***
کلام آخر: پرویز مظلومی پس از باخت در آبادان از همه کس یاد کرد و همه چیز را در باخت تیمش مؤثر دانست جز خودش و همکارانش. جباری، داور، برهانی، غرور و... عواملی هستند که از دیدگاه مظلومی در باخت تیمش تأثیرگذار بودند اما در این میان نامی از مظلومی و همکارانش دیده نمیشود. آیا مظلومی نباید خود را هم در دایره مقصران قرار میداد؟