کد خبر : ۱۲,۸۶۹

سکوت سنگینش ادامه داشت. منتظر نظر علی دایی بود. خودش هم نمی‌داند دلیل این تصمیم چه بوده است. هر چند که در این چند روز حرف و حدیث‌های زیادی را شنیده و خبرهایی که باورشان به قول خودش برای او بسیار سخت است. از لطف تعدادی از همبازیانش! تا دوستانی که مقابل او دم از عاشقی می‌زنند و در غیابش اخبار ریز و درشت را به برخی رسانه‌ها منتقل می‌کنند.
پنجشنبه شب بود که با شیث صحبت کردیم. تازه از مشهد برگشته بود. سفری چند ساعته داشت به این شهر برای زیارت آقا امام رضا (ع). حال و حوصله حرف زدن نداشت. هنوز هم می‌گفت وقت مصاحبه نیست. این که در این مدت با هیچ رسانه‌ای صحبت نکرده. اما حرف‌هایش رفته‌رفته به گفت‌وگویی تبدیل شد که خبر از نیت واقعی و درونی شیث دارد. پسری که دیگر آن شورشی سابق نیست و به بازیکنی آرام تبدیل شده است.
* سکوت اختیار کردی یا حرفی برای گفتن نداری؟
نمی‌دانم چی بگم. به هر حال این تصمیمی است که سرمربی تیم گرفته و من را به کمیته انضباطی باشگاه سپرده است، من هم منتظرم تا جلسه کمیته انضباطی برگزار شود. منتظرم تا با برگزاری این جلسه مشخص شود چه تصمیمی گرفته‌اند. به هر حال فکر می‌کنم حرف زدن یا حرف نزدنم دردی را دوا نمی‌کند. چون ممکن است هر حرف یا جمله من با برداشت‌های متفاوتی روبرو شود. البته در این مدت یکی، دو بار با حبیب کاشانی صحبت کردم. تصمیم دارم هر حرفی باشد با باشگاه در میان بگذارم تا مشکلی ایجاد نشود.
* طی چند روز اخیر یعنی از دربی به بعد حرف‌های زیادی مطرح شده و مسائل ریز و درشتی به تو منتسب شده است.
رفتم شمال و بعد به پابوس امام رضا (ع) تا از این حرف و حدیث‌ها دور باشم. هر چند که خیلی از آنها توسط خود مردم به من منتقل شد. این چند روز فرصت خوبی بود تا فکر کنم و تمرکز کنم روی گذشته، زندگی ورزشی‌ام را مرور کردم. حالا که می‌بینم متوجه می‌شوم فرصت خوبی بود تا دوست و دشمنم را بشناسم. به این نتیجه رسیدم که این وسط عده‌ای هستند که فرصت خوبی برای تخریب من به دست آورده‌اند. از طرفی وقتی اعلام شد در اختیار باشگاه هستم، خیلی‌ها دنبال دلایل این تصمیم بودند. علی دایی به زوریخ رفت و باشگاه هم اظهار نظری نکرد و همه چیز را به جلسه کمیته انضباطی منوط کرد.به همین دلیل ماجرا مبهم بود و این ابهام به حدس و گمان‌ها و شنیده‌ها و شایعات دامن زد. طوری شد که بیش از 20 موضوع به عنوان دلیل این تصمیم مطرح شد. خیلی از آنها هم غیر منصفانه بود. اصلاً انتظار نداشتم برخی از رسانه‌ها این گونه برخورد کنند. البته نمی‌توان ایرادی هم گرفت. چون این تصمیم بسیار مبهم بود. هم برای رسانه‌ها، هم برای مردم و هم برای خود من.
* به همین دلیل تصمیم گرفتی حتی شکایت هم نکنی؟
بله، تصمیم گرفتم اما منصرف شدم. من با چند تا از بچه‌های روزنامه‌ای که این مطالب را علیه من نوشتند، ارتباط خوبی داشتم. با توصیه چند تا از بچه‌ها مطبوعاتی هم تصمیمم عوض شد. بهرحال نمی خواهم در این شرایط تصمیمی بگیرم که در آینده نتوانیم وقتی که چشم توی چشم شدیم به هم نگاه کنیم و از کنار هم مثل غریبه‌ها رد شویم.
*عنوان شد که شیث رضایی به دنبال تخریب علی دایی بوده تا او را در پرسپولیس دچار مشکل کند.
در مورد این چیزها دلیلی نمی‌بینم حرفی بزنم. چون بسیار ناجوانمردانه و غیر منصفانه است، این را همه می‌دانند. همین چیزها است که مرا آزار می‌دهد. موضوعی که مردم هم آن‌ها را باور نمی‌کنند. خود علی دایی می‌داند مشکلی با او نداشته‌ام و همیشه برایم قابل احترام بوده است. او بزرگ این فوتبال است و من شاگرد او بوده‌ام. همیشه هم دوستش داشتم. این را به خودش هم گفته‌ام. بزگترین درسی که از او گرفتم حس پیروزی‌طلبی و برتری‌جویی‌اش در هر میدان است. از بازی دوستانه والیبال گرفته تا مسابقات رسمی فوتبال.
*پس دلیل این تصمیم چه بود؟
به خدای احد و واحد خودم هم نمی‌دانم. در این مدت که تیم نتیجه نگرفت خیلی‌ها سعی کردند مرا مورد سبل انتقاد قرار دهند. به‌هرحال هر بازیکنی یک خصلت‌‌هایی دارد. من خیلی توی چشم بودم. یک سری اتفاقاتی هم افتاد که کاملاً به ضرر من رقم خورد. در بازی با ملوان برروی یک اشتباه، داور پنالتی گرفت. پرسپولیس هم شکست خورد. بعد مشخص شد که اصلاً در آن صحنه پنالتی رخ نداده است اما دیگر کسی نگفت داور اشتباه کرده، گفتند شیث اشتباه کرد. دقیقه 90 بازی با استقلال هم آن اتفاق افتاد. شکی نیست که یک مدافع باید آن‌قدر قوی باشد که فرصتی به مهاجمان حریف ندهد اما در آن صحنه اشتباهات دیگری هم رخ داد. اشتباهاتی که دست به دست هم داد تا توپ تبدیل به گل شد. البته فکر کنم خود دایی هم گفته که این موضوع ربطی به دیدار دربی نداشت.
*بله، همین طور است.

من همیشه بهترین بازی‌هایم را مقابل استقلال انجام داده‌ام، خوشحال کردن هواداران و شناختن حساسیت‌های خاصشان همیشه انگیزه خاصی به من داده است، این را دیگر همه می‌دانند و موضوعی نیست که بتوان آن را کتمان کرد. در 2 بازی فصل قبل هم همین طور. فیلم بازی‌ها موجود است. عملکرد من به گونه‌ای بود که از سوی اکثر کارشناسان، هواداران و حتی برخی از منتقدانم عنوان بهترین بازیکن زمین را کسب کردم. اما در این مسابقه به رغم این که مستحق پیروزی بودیم، شکست خوردیم. گل محمد نوری را نگرفتند. در نیمه دوم هم کاملاً سوار بازی بودیم اما توپ‌هایمان توی گل نرفت. به هیچ وجه مستحق این شکست نبودیم. خدا می‌‌داند که از این شکست چقدر ناراحتم. اما نمی‌خواهم حرفی بزنم نمک به زخم هوادار بپاشم. پرسپولیس نیاز به آرامش دارد. اگر هرگونه حرفی بزنم که از سوی من کوچکترین خدشه‌ای به آرامش تیم وارد کند، گناهی مرتکب می‌‌شوم که نمی‌توانم خودم را ببخشم. باید همه تلاش کنیم تا پرسپولیس بازی مقابل ذوب‌آهن را ببرد. هم بچه‌ها، هم هواداران و هم من که این روزها با تصمیم علی دایی بیرون گود هستم. پرسپولیس، حبیب کاشانی و علی دایی نیاز به این برد دارند.
*یعنی واقعاً تو هیچ مشکلی با علی دایی نداشتی؟
به مکه‌ای که رفتم قسم می‌‌خورم که هیچ مشکلی با او نداشتم. خود او هم می‌‌داند که چقدر دوستش دارم. بحث این حرف‌ها نیست. او بزرگتر از من است و نمی‌توانم با او مشکلی داشته باشم. خیلی‌ها زیر سایه علی دایی خنک می‌‌شوند، خیلی‌ها. من با دایی مشکلی ندارم.
*اما خیلی‌ها پیش‌بینی می‌‌کردند علی دایی با حضورش در پرسپولیس بازهم باتو به مشکل برمی‌خورد.
مشکلی نبود. حرف من هم این است که مشکلی نبود. من چند سال قبل در بازی پرسپولیس و سایپا به عنوان یار مستقیم در چند صحنه با او درگیر شدم، بخاطر پرسپولیس بود اما شاید کمی هم جوانی کردم، سن و سالی نداشتم. همه گفتند که دایی هیچوقت شیث را نمی‌بخشد. اما دایی دقیقاً در مقطعی مرا به تیم‌ملی دعوت کرد که خودم هم انتظار نداشتم، تا بحال این را هیچ جا نگفتم، اما این تصمیم دایی باعث شد تا مرا مدیون خودش کند. تصمیم گرفتم هر طور شده برایش جبران کنم. تا اینکه او به پرسپولیس آمد. در همان مقطع هم از 100 نفر، 95 نفر گفتند که دایی با شیث به مشکل می‌‌خورید. اما تمام فکر و ذکر من این بود که دینم را به او ادا کنم. من فصل قبل و حتی این فصل در بدترین شرایط برای او و پرسپولیس بازی کردم.دماغم شکسته بود. تنها یک هفته بعد از عمل جراحی وقتی که تمام دکترها می‌‌گفتند ممکن است با هر ضربه‌ای، بینی‌ام بترکد، به او گفتم که می‌‌خواهم کمک کرده و بازی کنم. با دوقلوی پاره بازی کردم. منتی هم ندارم. برای پرسپولیس کردم و برای اینکه دینم را به او ادا کنم. در تمام این مدت هم البته بجز چند هفته اخیر و بخصوص فصل قبل ارتباط صمیمانه‌ای با او داشتم. دایی بیشتر از هر بازیکنی با من شوخی می‌‌کرد و سر به سرم می‌‌گذاشت. طوری که اعتماد به نفس فوق‌العاده‌ای پیدا کردم. همه هم دیدند که فصل قبل با آمدن دایی، چطور بازی می‌‌کردم. اما...!
*اما چی؟ همه دنبال همین اما هستند. از شدت علاقه‌ات کم شد؟ دایی ارتباطش را با تو کم کرد؟ در تمرینات تحقیرت کرد؟ چه شد؟ تو او را اذیت کردی؟ بالاخره باید یک چیزی این وسط اتفاق افتاده باشد!
خدا می‌‌داند که دوستش دارم. چند بار این را گفتم و دیگر هم نمی‌گویم. چون می‌‌دانم طور دیگری برداشت می‌‌کنند. نمی‌دانم چه شد اما هرچه هست او صلاح دانسته و تصمیم گرفته که من نباشم. اگر هم حرفی دارم تصمیم گرفته‌ام با خودش حرف بزنم. اگر گلایه‌ای هست، تصمیم دارم به خودش بگویم. اگر سئوالی هست دوست دارم از خودش بپرسم نه اینکه در رسانه‌ها مطرح کنم.پس هیچ حرفی نخواهم زد. نباید حرفی بزنم که باعث برهم خوردن آرامش پرسپولیس و ناراحتی هوادار شود و خدای ناکرده من را مقابل دایی قرار دهد.
*به علی دایی بابت این تصمیم حق می‌‌دهی؟ حتی یک درصد؟
خدا شاهده من از دلیل این تصمیم بی‌خبرم که بگویم به او حق می‌‌دهم یا نه. بعد از بازی با استقلال و در رختکن هم حرفی زده نشد. حتی فردای بازی و در تمرین هم مشکلی نبود و دایی از بچه‌ها بخاطر بازی خویشان تشکر کرد اما به یکباره ساعت 30/3 از سایت باشگاه این موضوع اعلام شد. خواب بودم، وقتی بلند شدم دیدم نزدیک 100 تا missedcall دارم. بعد گفتند که دایی این تصمیم را گرفته و ...
*دایی اعلام کرد که بعد از بازی با ملوان تصمیم داشت چنین تصمیمی بگیرد.
نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم اما می‌‌توانم بگویم در این چند وقت اخیر تمام تلاشم را کرده‌ام. وقتی تیمی 5 بازی را نمی‌برد، نمی‌شود فقط یک نفر مشکل داشته باشد. وقتی تیمی می‌‌برد همه در آن سهیم‌ هستند و وقتی هم که می‌‌بازد، همه در آن شریک‌. خیلی از بچه‌ها از این نتایج راضی نیستند. طبیعی هم هست. کتمان نمی‌کنم. یک سری دلخوری‌هایی هم ایجاد شده که باید در خانواده خودمان حل شود. چه کسی گفته شیث رضایی بی‌عیب است؟ اما شیث رضایی این افتخار را دارد که سال‌ها برای پرسپولیس بازی کرده و به همین دلیل هم این شهامت را دارم که اگر اشتباهی کرده باشم عذرخواهی کنم.
*اما قبول کن خیلی‌ها تو را هنوز هم به‌عنوان بازیکن حاشیه‌ای می‌‌شناسند.
چه کنم؟ این هم از شانس من است. در این مدت و در تمام این سال‌ها کوچکترین حرف‌ها و مسائلم را زیر ذره‌بین برده‌اند. از راه رفتنم و حتی نگاه کردنم به اسکوربورد ورزشگاه هم سوژه ساختند. هزار حرف و حدیث برایم ایجاد کردند، محال است کوچکترین حرکتی بکنم و سوژه نشود، ممکن است اشتباه‌ات هم کرده باشم. مثل تمام مردم. اما وقتی همه رویت زوم می‌‌کنند، خواه ناخواه تمرکزت به هم می‌‌ریزد.
*مثل همین تراشیدن موی سر؟
خدا وکیلی دیدید بخاطر این موضوع چقدر تهمت به من زدند، از کلانتری گرفته تا...! خدا می‌‌داند که این پیشنهاد یکی از دوستانم بود. من هم که خودم را مقصر بازی با ملوان می‌‌دیدم، این کار را کردم اما دیدید چقدر حرف و حدیث ساختند؟ به‌هرحال باید حواسم را بیشتر از این‌ها جمع کنم. چون خیلی‌ها دنبال این هستند که مرا مشکل‌دار جلوه بدهند. حالا هم تصمیم گرفته‌ام از این به بعد بیشتر سرم را توی لاکم بکنم.
*حالا اگر کمیته انضباطی تصمیم بگیرد که طبق اعلام نظر دایی تو را تا آخر فصل بیرون بگذارد چه می‌‌کنی؟
مطمئن هستم که واکنش بدی نخواهم داشت. فکر می‌‌کنم تابع نظر دایی و باشگاه باشم. یعنی باید این طور باشد. طی این چند روز خیلی فکر کردم که تصمیم اشتباهی نگیرم. همانطور که گفتم دوست ندارم آرامش پرسپولیس را برهم بزنم.
*از دایی انتظار داری که تو را برگرداند؟
تمام خواسته قلبی‌ام این است که بازی کنم. با پرسپولیس زندگی کرده‌ام و با هواداران عشق می‌‌کنم. این را دیگر فکر نمی‌کنم کسی منکر شود. از دربی به بعد روزها و ساعت‌های عذاب‌آوری را پشت‌سر گذاشته‌ام. مهم نتیجه گرفتن تیم است. چه با من، چه بی‌من. اما دور بودن از تیم را نمی‌توانم تحمل کنم. امیدوارم این مشکل حل شود.
*خیلی‌صادقانه بگو، درحال حاضر، در این ساعت و دقیقه که با ما حرف می‌‌زنی، چه احساسی نسبت به دایی داری؟
نمی‌دانم. حرفی هم نزنم بهتر است. نمی‌خواستم این را بگویم. اما بگذار هرکس هر فکری می‌‌خواهد بکند این را فقط به مادرم گفتم و یکی از دوستانم و البته حبیب کاشانی. همین حالا که با شما صحبت می‌‌کنم (عصر روز پنجشنبه) مشهد هستم و از حرم آقا امام رضا(ع) برمی‌گردم. به همان حرم قسم می‌‌خورم که یک گوسفند برای موفقیت دایی و پرسپولیس نذر کردم و 2 رکعت نماز برای پدر مرحومش خواندم. کاری که در مکه کردم و به خود دایی هم گفتم. دیگر چیزی نگویم بهتر است.
*مباحثی مطرح شده که اگر دایی تو را نخواهد، به تیم‌های دیگری خواهی رفت. جریان مذاکره‌ات با این تیم‌ها چیست؟
با هیچ تیمی مذاکره نکرده‌ام. چند تیم خواهان من هستند. چندتایی با من صحبت کردند و چندتایی هم با باشگاه. اما من هیچ پاسخی نداده‌ام. به‌هرحال وقتی یک بزرگتر با تو تماس می‌‌گیرد نمی‌توانی جوابش را ندهی. در همین تماس‌ها پیشنهادها ارائه شد اما در این مقطع اصلاً به ‌آنها فکر هم نمی‌کنم. هیچ حرفی هم ندارم. چون اگر می‌‌خواستم بروم به مسائل مالی فکر کنم، حالا جای دیگری بودم. پیشنهاد‌های فوق‌العاده‌ای داشته‌ام اما برای من پرسپولیس مهمتر از هر مبلغی است. این را دیگر فکر می‌‌کنم به هواداران ثابت کرده‌ام. پیراهن پرسپولیس برایم بی‌قیمت است. با افتخار آن را به تن کرده‌ام و هرچه دارم متعلق به این تیم است. لطفی که هواداران به من داشته‌اند با هیچ رقم و چک تضمین شده‌ای قابل قیاس نیست. در چنین شرایطی چطور می‌‌توانم به تیم دیگری فکر کنم؟!
*پس از پرسپولیس نمی‌روی؟
نه. حتی اگر بگویند به تیم «ب» برو حاضرم با تیم نوجوانان و نونهالان پرسپولیس تمرین کنم اما پیراهن هیچ تیم دیگری را نپوشم.
*حتی اگر دایی و باشگاه اعلام کنند که باید بروی.
آن وقت قضیه فرق می‌‌کند. به‌هرحال آنها صلاح پرسپولیس را می‌‌خواهند و اگر به صلاح پرسپولیس باشد، من چه کسی هستم که مخالفت کند.

۱ آبان ۱۳۸۹ ۰۸:۳۴
کلیدواژه ها: گل/ پارس فوتبال 

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید