على کریمى یک بازیکن خاص است. بازیکنى عجیب که شاید مشابه او کمتر در فوتبال ما پیدا شود. مردى که دوست نداشت حتى یک بازى دستگرمى و تمرینى را در تمرینات تیم ملى به على دایى ببازد، حالا مى گوید نه بازوبند پرسپولیس را مى خواهم و نه شماره ۸ را. او حتى با کمترین مبلغ به این تیم برگشته و مى گوید: «شاید من ارزانترین بازیکن لیگ باشم اما دنبال مسائل مالى نیستم و فقط دوست دارم به پرسپولیس کمک کنم.»چنین بازیکنى قاعدتاً یک بازیکن عادى نیست. همه مى دانند که اگر على کریمى آماده باشد به تنهایى یک تیم است اما او قلق خاص خود را دارد و مربى باید بداند که چگونه با او برخورد کند و چگونه از کریمى بازى بگیرد. قطبى فصل گذشته نشان داد که روانشناس بزرگى نیست وگرنه آن همه با نیکبخت مشکل پیدا نمى کرد. البته ما نمى گوییم نیکبخت هیچ ایرادى نداشت. او هم شیطنت مى کرد و بعضاً حرف هایى مى زد که نباید مى زد اما قطبى اگر مى دانست که چگونه باید با یک ستاره برخورد کند مسلماً دچار مشکل نمى شد. پارسال اگر کاشانى نبود مسلماً نیکبخت به سرنوشت شیث رضایى دچار مى شد اما مدیرعامل وقت پرسپولیس با کدخدامنشى و مدیریتى که داشت به هرحال قضیه را جمع کرد و اجازه نداد نیکبخت بیش از حد مقابل قطبى قرار بگیرد و شماره ۱۰ پرسپولیس هم تا پایان فصل براى این تیم بازى کرد.
•••
امسال هم قطبى باید مراقب امثال نیکبخت و کریمى باشد. در اینکه آنها بازیکنان بزرگى هستند شکى نیست اما بازیکن بزرگ دردسرهاى بزرگى هم دارد. همین مجتبى جبارى را نگاه کنید. با اینکه ذاتاً اهل حاشیه نیست اما گاهى اوقات یک مصاحبه اش همه چیز را بر هم مى زند. مثلاً او بعد از بازى با سپاهان (یک بر یک) گفته بود بازى هوایى استقلال باعث شد من از جریان بازى خارج شوم و وظیفه ام را در زمین ندانم. کسانى که فوتبال را به صورت جدى تر دنبال مى کنند مى دانند که همین یک حرف کافى است تا سرمربى تیم و تاکتیک هاى او زیر سؤال برود. پس مى بینید که بازیکن بزرگ حتى اگر به اندازه نیکبخت حاشیه نداشته باشد دردسرهاى خاص خود را دارد و قطبى هم اگر نداند با بزرگان و ستاره هاى تیمش درست رفتار کند مسلماً به مشکل خواهد خورد. البته درست برخورد کردن به معناى باج دادن به یک ستاره نیست و طبعاً امثال کریمى و نیکبخت هم نباید خود را تافته جدا بافته بدانند و فرامین مربى را پشت گوش بیندازند اما قطبى باید راه کنترل آنها را بداند.
•••
على کریمى با اینکه هیچ مشکلى با برانکو نداشت اما به خاطر یک تعویض زودهنگام در جام جهانى و مقابل چشم میلیون ها بیننده ساک پزشک تیم ملى را به نشانه اعتراض شوت کرد و صدها دوربین تلویزیونى آن صحنه را ثبت کردند. چنین حرکاتى تحت هر شرایطى مذموم است اما اگر برانکو مدیریت و جذبه بیشترى داشت چه بسا کریمى به خود اجازه نمى داد که آن حرکت را انجام دهد. قطبى هم براى جلوگیرى از چنین حوادثى باید بداند که چه کار کند. او باید راه کار کردن با کریمى را بلد باشد و با او دوست و رفیق شود.(کارى که با نیکبخت انجام نداد) البته این مسأله ظرافت خاص خود را دارد. بازیکنان یک تیم نباید احساس کنند که یک مربى به چند نفر خاص علاقه ویژه اى دارد و به همین خاطر است که مى گویند یک مربى باید روانشناس خوبى هم باشد.على کریمى بازیکنى است که اگر انگیزه داشته باشد حتى براى تیم بدون مربى هم بهترین بازى ها را انجام مى دهد اما این قطبى است که باید راه بازى گرفتن به او را بداند و از این استعداد بزرگ فوتبال ایران به بهترین شکل استفاده کند.