استقلال هم مثل سایر تیمهای حاضر در فصل نوزدهم لیگ برتر فوتبال کشور از برنامه دقیق خود در این مسابقات مطلع شد و فهمید که طی 30 هفته برگزاری این رقابتها، هر هفته با کدام تیم و در کدام محل بازی دارد اما آنچه این تیم بهدرستی و با دقت لازم از آن بیبهره و بیاطلاع است، روشهای دقیق کار آندرهآ استراماچونی است.
درست است که دو ماه تلاش گسترده و تمرینات هر روزه و در اغلب اوقات دو جلسه در هر روز آبیها را با مدلهای کاری این مربی 43 ساله اهل ایتالیا آشنا ساخته و آنها فهمیدهاند که وی بیشتر از کدام سیستمها تبعیت میکند اما مسأله مهم و دستاورد اصلی که هنوز حاصل نیامده، نحوه برخورد این مربی باگروههای فنی و پیچیدگیهای روحی در هر دیداری و چگونگی بازی کردن او با مهرههایی است که امسال در ترکیب استقلال حاضرند و اگر چه به تعداد کم نیستند اما بهلحاظ نبوغ فنی و رسیدن به سطوحی که بتوانند با غرایز فردی و تصمیمگیریهای لحظهایشان روند یک مسابقه را عوض کنند، فاصلهای محسوس با سطح آرمان و ایدهآل دارند.
نتایجی امید آفرین اما...
نتایج کار استقلال در دیدارهای دوستانهاش چه آنها که در تهران انجام داده و چه در مسابقاتش در یک اردوی تمرینی در خاک ترکیه اغلب مساعد و توأم با پیروزی و بهتبع آن امیدآفرین بوده ولی از یک سو حریفان استقلال در این مسابقات واقعاً «حریف» نبودهاند و از جانب دیگر نتایج دیدارهای تدارکاتی غیر رسمی گاهی گول زننده و ایجادکننده این باور بوده که تیمی فاقد نقایص و لنگیهای بزرگ است اما در اولین دیدارهای رسمی چیزی خلاف این به اثبات رسیده است. میزان توانایی استراماچونی و توفیق یا ناکامی او در مهرهچینی و سپس تغییر آن براساس اتفاقات هر مسابقه، چیزی است که فقط با برگزاری هفتههای اول لیگ و شاید انجام حداقل 10 دیدار حاصل میآید و امروز با چوب راندن آندرهآ فقط به سبب بعضی لغزشهای استقلال در مسابقات تدارکاتیاش یا برعکس تحسین او بابت گلهای پرشماری که آبیها در این بازیها به ثمر رساندهاند، عین بیتدبیری است.
اهمیت کار رفتهها و آمدهها
آنچه در این ارتباط اهمیت دارد و باید در برآورد کار استراماچونی و دستاوردهای او ملحوظ نظر قرار بگیرد، جداشدن حدود 15 بازیکن عمدتاً شاخص و «کارراهبینداز» از آبیها در ماههای اخیر و اضافهشدن نفراتی به جمع آنان است که هرچند خوباند اما در اکثر موارد با کلاس و سطح کار و مهارتهای افراد جدا شده برابری نمیکنند. این امر فقط کار استراماچونی را برای تکرار نتایج فصل گذشته این تیم سختتر میکند و با اینکه تصور میشود سوم شدن آبیها در فصل گذشته لیگ برتر کشور دستاورد اندکی بوده اما نیل به آن مقام در رقابت با «پرسپولیس برانکو» و «سپاهان قلعهنویی» یک ناکامی محض نبود و برعکس خبر از تلاش و جستوجوی دائمی آبیها برای رسیدن به سکوهای بالاتر میداد. چنین همتی اگر با ایستادگی استراماچونی بر سر اصول کاریاش و سختگیری و ممارستی که در شیوههای تمرینی او مشاهده میگردد، همراه شود، استقلال فصل سازندهای را پیشرو خواهد داشت که شاید رتبهای بالاتر از همان سومی را نصیبشان نکند اما میتواند یک سکوی پرتاب به سوی فصل بعدی و بهتر و گامهای نخست یک پیشرفت اساسی باشد.
نمونههای سازشکاری
اگر از لزوم اصولگرایی استراماچونی و ماندگاریاش روی اصول حرفهای میگوییم، منظورمان برخوردهایی از سر سازشکاری استراماچونی با مدیران باشگاه در هفتههای اخیر است. در حالی که گفته میشد سرمربی ناکام سابق اینترمیلان محسن کریمی را برای همیشه رد کرده است دخالت مدیران استقلال به سرکردگی امیرحسین فتحی سببساز بازگشت کریمی به تمرینات استقلال شده و مشابه این سناریو برای رضا آذری هم طی روزهای اخیر روی داده و «استرا» با قبول بازگشت وی پس از مداخله فتحی و درخواست این مقام از وی برای استفاده مجدد از این بازیکن عملاً نشان داده است که مهرهای سازشناپذیر نیست و اگر لازم باشد برای حفظ جایگاه شغلی و منافع مالیاش کوتاه میآید. اینگونه مسائل میتواند لغزشهای احتمالی استقلال را در فصل پیش رو بیش از آن سازد که قابل پذیرش باشد و معمولاً برای اولین فصل حضور یک مربی خارجی در کشوری دیگر منطقی جلوه میکند. تاریخ به ما میگوید مربیان سرسخت و اصولگرا هم در برخی فصول و در قالب تیمهای بزرگ برای نتیجهگیری مشکل داشتهاند و وای به وقتی که مربی بپذیرد همه موارد و ایراداتی که بر کار یکی دو بازیکن خود قائل شده و بر آن اساس عذرشان را خواسته قابل اغماض است و میتوان حکم قبلی را نقض و با آنها هم زندگیکرد.