حتماً
به یاد دارید که در دوران محمود احمدی نژاد آبی پوشان تهران با بردهای
پیاپی دربی، حضور در نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا، قهرمانی لیگ و جام حذفی
افتخارات زیادی به دست آوردند اما به محض تغییر دولت، همه چیز برای این
تیم برعکس شد و تمامی عناصری که در به دست آوردن افتخارات مذکور دخیل
بودند، به نوعی تخریب شدند تا جایی که هواداران استقلال به برخی از این
افراد و پیشکوستان قدیمی استقلال، توهین و فحاشی نیز می کنند.
سیاست
پشت پرده ای که در سالهای اخیر در این حوزه به چشم می خورد، اظهر من الشمس
است چرا که در طول چند سال گذشته همواره شرایط استقلال در نیم فصل اول
آنقدر بی ثبات بوده که تحول این تیم در نیم فصل دوم به کار این تیم برای
کسب موفقیت منجر نشده است.
*امیر قلعهنویی؛ ژنرالی که منفورش کردند
حتماً
به یاد دارید که روزگاری امیر قلعه نویی به عنوان یکی از مربیان محبوب
سکوهای آبی محسوب می شد و این ارج و قرب نیز به واسطه قهرمانی های این تیم و
باج ندادنش به رقیب سنتی یعنی پرسپولیس به دست آمده بود، اما حضور مجدد او
در دوران دولت روحانی، با شرایطی همراه شد که او مجبور به کار کردن با
بازیکنان بی کیفیتی همچون مجید غلام نژاد، هاشم بیک زاده، احمد جمشیدیان،
میلاد نوری و … شد و به نوعی با عدم خریدهای مد نظر قلعه نویی (کاوه رضایی،
محسن مسلمان، مسعود حسن زاده و …) دست او را برای موفقیت بستند و در
نهایت، هواداران استقلال او را با شعار حیا کن رها کن از استقلال دور
کردند و روی خوشی به او در بازیهای مستقیم استقلال با تیمهای تحت هدایت
امیر نشان ندادند تا یکی از سمبل های غرور آبی، اینگونه تخریب شود.
*پرویز مظلومی؛ سوبله چوبله ای که منفورش کردند
پس
از امیر قلعه نویی نوبت به پرویز مظلومی رسید که او نیز در دوران حضورش در
استقلال توانسته بود نماد ۴ را با ۴ برد پیاپی در دربی پایتخت برای
هواداران استقلال به ارمغان بیاورد که این مورد ویژه حسابی هواداران رقیب
سنتی را اذیت می کرد اما سیاستی که با هدف تخریب نمادهای افتخار استقلال در
جریان بود، با پشت پرده ای کثیف به یکباره در نیم فصل کذایی، زمینه جدایی
عجیب چند بازیکن کلیدی استقلال از جمله فرهاد مجیدی، پژمان منتظری و … را
فراهم کردند تا تیم نصفه و نیمه مظلومی در رسیدن به عنوان قهرمانی ناکام
بماند و از آن بدتر اینکه با ثبت شکست ۴ بر ۲ استقلال مقابل پرسپولیس و
ارائه بازیهای ضعیف ناشی از کوچ ستاره ها از استقلال، پرویز سوبله چوبله
نیز زیر تیغ هواداران آبی برود و تمام خاطرات خوش استقلال با او فراموش
شود.
ناگفته
نماند نام پرویز مظلومی نیز یک شبه و با لابی های پشت پرده به عنوان
سرمربی استقلال اعلام شد و تا پیش از این، قرار بود داریوش یزدانی هدایت
آبی پوشان را بر عهده بگیرد.
*منصوریان را سوزاندند؛ وعده کد دار تا ۱۴۰۰
پس از مظلومی نوبت به یکی دیگر از عناصر افتخار و محبوبیت استقلالی رسید.
علیرضا
منصوریان که در دوران بازی خود همواره محبوب سکوهای آبی بود، توانسته بود
با نمایش مقتدرانه خودش در تیم نفت تهران به عنوان سرمربی مانع از قهرمانی
پرسپولیس در لیگ برتر شود و عملکرد ضعیف مظلومی در استقلال، هواداران
استقلال را مجاب به انتخاب یک مربی خوب خارجی برای تیم خود کرد و کار به
جایی رسید که حتی اسکوچیچ، مربی موفق آن روزهای فولاد و ملوان، چمدانهای
خود برای حضور در تهران و تمرین استقلال را نیز بست اما به یکباره نام
علیرضا منصوریان به عنوان سرمربی استقلال اعلام شد تا بزرگترین ریسک محبوب
سکوهای آبی استارت خورده باشد.
منصوریان
که در جریان توطئه پشت پرده نبود، نمایش بسیار ضعیفی را در نیم فصل اول با
استقلال ارائه کرد که بسیاری از آن نتایج ضعیف به واسطه اشتباهات عجیب و
تامل برانگیز داوران بر علیه استقلال به دست آمد و محرومیت نقل و انتقالاتی
استقلال در نیم فصل، به نوعی توفیق اجباری برای این مربی شد تا او با
استفاده از جوانان استقلال در نیم فصل دوم، به کورس قهرمانی بازگردد و در
نهایت عنوان نایب قهرمانی برای استقلال به دست بیاید.
سیاست
تخریب منصوریان در آن فصل که با شکست مواجه شده بود در فصل بعد دنبال شد و
او تنها پس از ۶ هفته و باز هم به دلیل اشتباهات عجیب داوران در رقم زدن
نتایج استقلال، با خواست هواداران استقلال از کار برکنار شد تا یکی دیگر از
محبوب های استقلالی نیز وجهه و اعتبار خود را نزد هواداران آبی از دست
بدهد.
*خلع سلاح ؛ شفر با خیانت و ایجاد دودستگی
پس از منصوریان، وینفرد شفر به استقلال آمد و علی رغم یک نیم فصل نا امید
کننده، او در نیم فصل دوم با ستاره ای به نام تیام ، علی رغم تمام سنگ
اندازی ها در جذب او، به موفقیتهای بزرگی با استقلال رسید و پیروزی در دربی
و فتح جام حذفی او را به سمبل جدید استقلالی ها تبدیل کرد اما این موضوع
نیز دیری نپایید و کارشکنی های تکرای ابتدای فصل، بار دیگر کمر استقلال را
شکست و جذب بازیکنان ضعیف مثل الحاجی گرو، نیومایر و … دست او برای نتیجه
گیری را بست اما جذب طاقت فرسای بازیکنی به نام پاتوسی بار دیگر شفر و
استقلال را به اوج رساند و آنها را به مدعی شماره ۱ قهرمانی در نیم فصل دوم
تبدلی کرد اما این خطر بالقوه برای تیم محبوب آقایان نیز در نطفه خفه شد و
عوامل پشت پرده با ایجاد دودستگی در تیم، موجبات شکست این مربی مجرب را
فراهم آوردند تا شفر نیز به سبک محبوب های قبلی استقلال با عصبانیت شدید
هواداران این تیم، از جمع آبی پوشان جدا شود و نوبت به آخرین محبوب
استقلالی ها برسد.
اخراج
شفر در شرایطی که او هم دربی را باخته بود، هم لیگ را از دست داده و هم
تیمش جایی در جام حذفی ندارد و در آستانه حذف از لیگ قهرمانان آسیا قرار
داشت و درست در حالی که تنها ۵ بازی به انتهای فصل باقی مانده بود، جای هیچ
دفاعی را برای مدیران آبی برای این تصمیم شتابزده باقی نگذاشت چرا که به
سادگی می توانستند با زمان دادن به شفر برای اتمام فصل، بر طبق مفاد
قرارداد که در آن، شرایط ناکامی در فصل جاری نیز قید شده بود، به شکل
محترمانه و بدون هیچ مشکلی با او قطع همکاری کنند.
*فرهاد مجیدی؛ محکوم به شکست است
فرهاد
مجیدی آخرین محبوب استقلالی ها محسوب می شود که حضورش در استقلال بسیار
ناگهانی و بدون اطلاع صورت گرفت و انتخابش به عنوان جانشین وینفرد شفر نیز
بسیار ناگهانی و حتی بدون اطلاع مدیرعامل این تیم که در مشهد بود و با لابی
های سیاسی پشت پرده، صورت گرفت تا پروسه تخریب شروع کننده نماد ۴ از حالا
کلید خورده باشد.
ریسک
بزرگی که فرهاد مجیدی قبول کرده ، امکان از دست رفتن اعتبار و حیثیت حرفه
ای او را بالا برده و با توجه به جریان پشت پرده ای که در فوتبال سیاسی
ایران به چشم می خورد، او نیز مثل همکاران قبلی خود محکوم به خداحافظی با
شعار حیا کن رها کن از استقلال خواهد بود.
شاید
آن روزی که علیرضا منصوریان که این روزها قدرت مربیگری خود را در ذوب آهن
بار دیگر اثبات کرده مدعی شد تا سال ۱۴۰۰ یک استقلال رویایی را خواهید دید،
همه به او خندیدند اما سال ۱۴۰۰ در واقع سال پایان دوران حکومت دولت
روحانی و وزرای رنگی اش بر مملکت و به طور خاص فوتبال است و شاید در دولت
بعد، قدری از آلام دوستان از تخریب استقلال و تقویت تیم ۱۰۰ میلیاردی محبوب
خود به واسطه تحقیر ده ساله دوران قبل، کاسته شده باشد.
دولتی
که از مهار تورم شدید موجود در جامعه عاجز است، طبیعتاً روی به انحراف
اذهان عمومی از فاجعه مدیریتی در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و …
با مواردی همچون خوشحالی عمومی از قهرمانی پرطرفدارترین تیم ایران یعنی
پرسپولیس می آورد.
آنها
لزوماً هوادار پرسپولیس نیستند، بلکه با استفاده از پتانسیل حداکثری
هواداران این تیم در اقشار مختلف جامعه سعی در خشنود نگه داشتن آنها از
شرایط و جلوگیری از اعتراض نسبت به شرایط دارد.
پی
نوشت : وقتی مدیرعامل استقلال روز قبل از برکناری شفر در مشهد حضور دارد و
از هیچ چیز خبر ندارد و در بازگشت به تهران متوجه می شود، شفر برکنار شده،
عمق فاجعه بیشتر نمایان می شود که مدیران صوری، تنها مهره هستند و تصمیم
گیرندگان اصلی در جایی دیگر، تصمیمات اصلی را حتی بدون اطلاع از نظر مربی
یا مدیرعامل تیم می گیرند.
درست
مثل اتفاقی که در خصوص حضور فرهاد مجیدی رخ داد و او نیز به واسطه یک لابی
سیاسی و یک توصیه وارد بدنه استقلال شد و اکنون نیز به همان دلیل، سرمربی
استقلال است ولو موقت.