بعد از حضور ناگهانی علی شفیعیزاده در فوتبال ایران که تقریبا همزمان با حضور مالک روسی در چلسی شد و به همین خاطر مالک استقلال اهواز به آبراموویچ وطنی شهره شد، حالا نوبت به حسین هدایتی رسیده تا با تداوم حضورش در فوتبال ایرانی و جذب پرسر و صدای چند ستاره مطرح برای تیم خود یعنی استیلآذین روی دست آبراموویچ وطنی بلند شود.
هر چند در زمان حضور هدایتی در پرسپولیس از لقب عابربانک برای او استفاده شد ولی مطرح شدن او در فوتبال ایران مربوط به خردادماه سال 85 است، زمانی که امتیاز تیم اکباتان تهران را خریدو با تغییر دادن نامش به استیلآذین و آوردن مرد نامداری چون علی پروین سروصدای زیادی برپا کرد.
هر چند حسین هدایتی خود را یک عاشق فوتبال معرفی میکند که صادقانه و به خاطر علاقه خود به جوانان این مرز و بوم پول خرج میکند ولی جدا از پول خرج کردن، هدایتی در رفتار و گفتار خود آنقدر دوگانگی یا به عبارت بهتر پارادوکس دارد که مخاطب در زمینه صداقت مالک باشگاه استیلآذین دچار تردید میشود؛
1 -هنوز آنقدر گذر زمان خرداد ماه سال 85 را دور از دسترس نکرده که وقایع اولیه خرید باشگاه اکباتان و تولد استیلآذین را به یاد نیاوریم. آن اوایل حسین هدایتی تلاش بسیاری کرد تا نام خودش به عنوان مالک استیلآذین مطرح نشود و در همه جا علی پروین را همه کاره استیلآذین معرفی میکرد ولی با گذشت چند ماه رفتار او آنقدر تغییر کرد که این بار از هیچ فرصتی برای مطرح شدن و معروفتر شدن رویگردان نبود و به بهانه راه نیافتن استیلآذین به لیگ برتر (این تیم در مرحله پلی آف مغلوب سپاهان نوین شد) به همکاری با علی پروین هم خاتمه داد تا به عنوان همه کاره این باشگاه دسته اولی در همه جا مطرح شود.
2 - همزمان با سال دوم حضور استیلآذین در لیگ یک هدایتی از سوی محمد علیآبادی رییس سازمان تربیت بدنی و رییس وقت مجمع باشگاه پرسپولیس به عنوان عضو این هیات مدیره انتخاب شد. وقتی او مدعی شد که از بچگی عاشق پرسپولیس بوده و بیریا و بدون هیچ چشمداشتی به تیم محبوبش کمک مالی میکند. از سوی رسانهها لقب «عابربانک» پرسپولیس را گرفت. هنوز فراموش نکردهایم و آنهایی را هم که فراموش کردهاند، به آرشیو رسانهها در تابستان و پاییز سال 86 رجوع میدهیم که هدایتی به دفعات یادآوری کرد بابت کمکهایش به پرسپولیس هیچ چشمداشتی ندارد و روز واگذاری سهام باشگاه مثل یک خریدار عادی وارد گود خواهد شد ولی در زمستان سال 86 که پولهای خرج شدهاش از مرز دو میلیارد گذشته بود تغییر موضع داد و اعلام کرد اگر سهام باشگاه را به او نفروشند دیگر در پرسپولیس نمیماند و جالب این جا است که بابت هزینههایش هم از باشگاه چک گرفت.
3 - هنوز یادمان نرفته که هدایتی طی سالهای گذشته به دفعات استیلآذین را به عنوان تیم دوم پرسپولیس معرفی کرد و حتی در آخرین دیدارهای این تیم در لیگ دسته اول در روزنامههای ورزشی آگهی داد که همه قرمزهای پایتخت برای حمایت از استیلآذین به ورزشگاه تختی بیایند. حتی در زمان حضور این تیم در لیگ برتر هم در نیم فصل نخست هدایتی هیچ ابایی از نزدیکی با پرسپولیس نداشت ولی ناگهان در نیم فصل دوم وقتی با واکنش اهالی رسانهها و طرفداران پرسپولیس و شعار معروف «استیل کیک و ساندیس» مواجه شد، تغییر موضع داد و در عین تاکید بر عشق خود به پرسپولیس، استیلآذین را تیمی مستقل معرفی کرد که تیم دوم هیچ مجموعهای نیست. به عبارت بهتر وقتی با بیش از 15 چهره سرشناس پرسپولیس مثل کریمی، استیلی، مهدویکیا، عزیزیان، کاویانپور، اسدی، پیروانی، عابدزاده، شاهرودی، عابدیان، زادمهر و... برای خود هویت پیدا کرد، ناگهان تبدیل به تیمی مستقل شد. گویا ما هم آلزایمر داشتیم که فراموش کردهایم در جریان دیدار با استقلال و... از هواداران پرسپولیس دعوت میشد تا استیلآذین را تنها نگذارند.
4 - روز اول حضور علی کریمی در استیلآذین، هدایتی برای محبوبتر جلوه دادن خود و کسب جایگاه در قلب پرسپولیسیها به صراحت اعلام کرد که کریمی امانت پرسپولیس در استیلآذین است و هر وقت پرسپولیس بخواهد، کریمی بیهیچ قید و شرطی به این تیم بازگردانده خواهد شد ولی وقتی قبل از فرارسیدن نیم فصل لیگ نهم، حبیب کاشانی که به عنوان سرپرست موقت به باشگاه برگشته بود به صورت رسمی خواستار جذب مجدد علی کریمی شد، هزار و یک دلیل تراشیده شد و سرانجام حسین هدایتی عنوان کرد که به خاطر مخالفت هیات مدیره باشگاه، کریمی به پرسپولیس منتقل نمیشود. البته از همان اول هم منطقی به نظر نمیرسید که استیلآذین شاهمهره خود را به تیم دیگری واگذار کند ولی به هر حال این هم از تناقضهایی بود که در گفتار و رفتار هدایتی به چشم میخورد.
* * * * *
سرمایهگذاری در فوتبال ایران با توجه به زیانده بودن باشگاهداری در شرایط فعلی امری است که به لحاظ نگاه تجاری امری برخلاف عقل و منطق به نظر میرسد. البته در این میان جدا از علی شفیعیزاده، فرمان کریمی (شیرینفراز)، مرحوم درویش (مالک شموشک) و... هم بودهاند که به خاطر علاقه خود بخشی از پولهایشان را در فوتبال هزینه کردهاند ولی اکثر آنها با نرسیدن به مقاصد خود در شرایط فعلی مثل شفیعیزاده و کریمی در اوضاع بسیار بدی به سر میبرند و حال سوال اینجاست که سرمایهگذاری بیبازگشت حسین هدایتی در فوتبال، تا چه موقع ادامه خواهد یافت و چه هدفی در پشت پرده این سرمایهگذاری وجود دارد؟ اگر منظور هدایتی خریدن پرسپولیس و حضور در این باشگاه مردمی و پرطرفدار است که فعلا چشمانداز روشنی در آن دیده نمیشود و تمام رفت و آمدهای او به همراه یکی دیگر از اعضای سابق هیات مدیره پرسپولیس به سازمان تربیت بدنی هم تا به حال هیچ ثمری نداشته و در استیلآذین هم که به رغم تمام هیاهوها و تبلیغات تماشاگر قابل توجهی ندارد، سرمایهگذاری از لحاظ تجاری تماما ضرر است و هیچ بازگشت سرمایهای هم وجود ندارد که هدایتی بتواند در پی سود باشد. به راستی امثال هدایتی، کریمی، مهدی زمان و... که در حال حاضر در فوتبال ایرانی مخارج میلیاردی متحمل میشوند، دنبال چه هدفی هستند؟