به گزارش اسکای اسپورتس و به نقل از طرفداری سرمربی موفق منچسترسیتی از بهترین و بدترین بخشهای کار مربی گری میگوید.
گواردیولای 48 ساله یکی از پرافتخارترین شخصیتهایی است که تاریخ فوتبال به خودش دیده است. او در زمان بازیگری کار با افسانهای چون کرایوف را تجربه کرد و چندین جام داخلی و یک قهرمانی اروپا را کسب کرد. بلافاصله کار مربیگری را با الهام گیری از استاد هلندیاش شروع کرد و به پرافتخارترین مربی تاریخ بارسلونا تبدیل شد و یکی از بهترین تیمهایی که تاریخ فوتبال به خودش دیده را شکل داد. او در ادامه به بایرن مونیخ و حالا منچسترسیتی رفت و در این دو تیم نیز افتخارات فراوانی کسب کرده است.
به گزارش اسکای اسپرت، پپ درباره مربی گری میگوید:
بهترین بخش مربی گری آنجاست که شما تصمیم میگیرید تیمتان به یک سبک مشخص بازی کند و همین طور میشود و نتیجه هم میدهد. البته جامها و عناوین هم مهم هستند ولی اینها پیامد سبک بازی تیم هستند ولی لذت بخش ترین لحظات وقتی است که دقیقا همان تصوری که شما از بازی و بازیکنانتان دارید، در زمین تکرار میشود. این چیزی است که مربی را به نهایت خوشحالی و لذت میرساند و دقیقا به همین خاطر است که مربی شدم. [پیش خودتان تصور میکنید] حریف این گونه بازی میکند؛ ما هم با این سبک بازی خواهیم کرد و با وجود بازیکنانی که دارم، این اتفاق فوق العاده است [که دقیقا همان تصورات در زمین پیاده میشود].
دلیل موفقیتهای من؟ تیمهای خوب. تیمهای خوب. از شما بابت تمجیدی که از من کردید، تشکر میکنم. همیشه تلاش میکنم بهترین کاری که از دستم برمیآید را انجام بدهم و البته من مربی خوبی هستم ولی [ دلیل موفقیتهایم ] تیمهای خوب داشتن است. بارسلونا، بایرن مونیخ و منچسترسیتی هر سه باشگاههایی معرکه و سازمان یافته هستند و بازیکنان فوق العادهای دارند. من بازی نمیکنم! میتوانم چند توصیه به بازیکنان داشته باشم؛ میتوانم سبک تمرین را مشخص کنم؛ تلاش کنم فضای خوبی بر رختکن تیم ایجاد کنم و بازیکنان را متقاعد کنم که این بهترین سبک برای فوتبال بازی کردن است ولی من بازی نمیکنم!
وقتی 25-26 ساله بودم، [ تصمیم گرفتم مربی شوم ]. یوهان کرایوف به من کمک کرد تا از بازی لذت ببرم و فوتبال را بهتر درک کنم. من شغلم را دوست دارم و از کارم لذت میبرم. زمانی که بازی میکردم، طبعا سعی میکردم بهترین عملکردم را داشته باشم ولی قبل از بازیها سعی میکردم این طور فرض کنم که اگر مربی تیم بودم، چه کار میکردم.
بدترین بخش مربی گری؟ بدترین روز کاری بااختلاف زمانی است که شما نمیتوانید به یک یا چند نفر از بازیکنانتان بازی بدهید. این اتفاق واقعا وحشتناک است. افتضاح است. مرا میکشد و از آنجایی که راه حلی برای حل این مشکل پیدا نمیکنم، از سیستم چرخشی استفاده میکنم. بازیکنان بسیار بسیار زیادی هستند که لیاقت بازی کردن دارند و من نمیتوانم به آنها فرصت بازی بدهم. این دشوارترین بخش شغل من است.
بازیگری را ترجیح میدهم یا مربی گری را؟ بازی کردن را. بی تردید. بازی کن و به خانه برو! وظیفه بازیکن فقط همین است. اینجا [مربیگری] کار پایانی ندارد ولی در حال حاضر از شغلم لذت میبرم. وقتی بازی میکنید، در زمین هستید، گل میزنید، هم تیمیهایتان را در آغوش میکشید و در لحظات بد هم هیچ چیزی با یک فوتبالیست بودن قابل مقایسه نیست. درست مثل وقتی که مربی هستید و بعد از آن کارشناس تلویزیونی میشوید. بنابراین بهتر است مربی باشید! آیا کارشناس تلویزیونی خواهم شد؟ نه اصلا. اصلا. این کار را نمیکنم چون احترام زیادی برای دیگر مربیان قائل هستم و نمیخواهم با نظراتم به آنها توهین شود. [پس از بازنشستگی] بازیها را تماشا میکنم ولی بیشتر گلف بازی میکنم تا نقاط ضعفم را کمتر از قبل کنم.