بیوگرافی:
متولد ۱۰
شهریور سال ۱۳۶۴ است. دارای دو برادر به نامهای عمار و سعید است و یک
خواهر هم به نام سمیه دارد. حنیف بچه یکی مانده به آخر خانواده عمرانزاده
است و البته خیلی خاص. او در روستای جوربند مازندران به دنیا آمده است.
در یک خانواده فرهنگی
شاید
شیطنتها و شلوغ کایهای حنیف عمرانزاده اصلاً به اینکه او در یک خانواده
فرهنگی بزرگ شده نخورد، اما جالب است که بدانید حنیف در یک خانواده کاملاً
فرهنگی بزرگ شده. پدرش حتی استاد دانشگاه هم بوده و مادرش هم معلم. بقیه
اعضای خانوادهاش هم تحصیلکرد هستند و حنیف تنها فرد خانواده هست که
تحصیلاتش را ادامه نداده است.
آقای چند اسمی
حنیف
عمرانزاده یک اسم که نه ۳ اسم دارد. حنیف، سهیل و ثائر اسامی او هستند.
فوتبالیها او را حنیف صدا میزنند، بچههای محله سهیل و بعضی هم ثائر.
بچهغول هم که لقبش است تا در نهایت عمرانزاده به چند نام و نشان معروف
باشد.
شنا و بیلیارد
اوقات
فراغتش را بیشتر با بازی بیلیارد و شنا سپری میکند. او بیشتر با این دو
رشته ورزشی زمان فراغت خود را سپری میکند و شنیدیم که شنایش هم خیلی خوب
است و در بازی بیلیارد هم حریف میطلبد.
تیمملی
سال ۸۷ به
تیمملی بزرگسالان دعوت شد، اما به جایگاه ثابتی در تیمملی دست پیدا
نکرد. حنیف عمرانزاده بعد از گذراندن دوران محرومیتش دیگر نتوانست به
تیمملی دعوت شود. او اگر چه روزهای خوبی را در استقلال سپری کرد با این
حال همیشه از دید سرمربیان تیمملی پنهان ماند تا از تیمملی جا بماند.
باشگاهها
فوتبال
حرفهای خود را از باشگاه شاهین تهران آغاز کرد. پاس، ملوان از دیگر
باشگاههایی هستند که حنیف سابقه بازی در آنها را دارد. درخشش این بازیکن
در تیم پاس باعث شد تا صمد مرفاوی این بازیکن را در فهرست خود جا دهد. با
این حال بدو ورود حنیف با محرومیت این بازیکن همراه شد تا او چند ماه
نتواند برای استقلال بازی کند.
کوچولوی سنگین وزن ۵ کیلو
از همان
بچگی خودش یک بچهغول بود. وقتی به دنیا آمد ۵ کیلو وزن داشت تا همین وزن
بالایش خیلی زود در محله و فامیل بپیچد که خانواده عمرانزاده چه بچه بزرگ و
درشتی به دنیا آوردهاند. همان بچهغول کوچک حالا بچهغول بزرگ استقلال
است.
کشتی
قبل از
اینکه فوتبالیست شود کشتیگیر بود و در همین رشته هم به پیشرفتهایی دست
پیدا کرده بود. بعد که دید استعداد خوبی در این زمینه دارد رو به فوتبال
آورد و از همان نوجوانی استعداد خوب خود را در این زمینه نشان داد.
کُری با اهل فامیل
فک و
فامیل او همگی پرسپولیسی هستند و اینطور که کاشف به عمل آمده حنیف در
بچگی تعصب خاصی به استقلال نداشته و تحت تأثیر این جو قرار گرفته بوده است.
با این حال به محض حضور در استقلال میشود از آن دسته از آبیهای تیر و دو
آتیشهای که با کُریهایش حسابی اهل فامیل را عاصی کرده است.
آقای بخیه
تعصب حنیف
عمرانزاده آنقدر به استقلال زیاد است که تا به حال چند بار با سر بخیه
شده هم برای استقلال بازی کرده است. به همین دلیل این مدافع را آقای بخیه
استقلال هم مینامند. بازیکنی که به عشق استقلال دردهایش را در زمین از بین
میبرد و همین بخیهها را تحمل میکند.
من دیوانه هستم
اگر از
حنیف عمرانزاده بپرسی که یکی از خصوصیات مهم اخلاقیات را بگو، میگوید من
دیوانه هستم. بچه شوخطبع و شیطونی است و به همین دلیل هم به شوخی و خنده
خودش را دیوانه میخواند. خودش میگوید در تمرین دیوانهبازی زیاد در
میآورم و از همین شوخی و خندهها لذت میبرم.
با جنبه
یکی از با
جنبههای استقلال است. درست است که خودش در تیم زیاد شوخی میکند و گاهی
شوخیهای عجیب و غریبش تعجب بازیکنان تیم را هم به همراه دارد ولی با این
حال خودش هم نسبت به شوخی دیگران با جنبه نشان میدهد و خیلی سخت از این
بابت از کوره در میرود.
وقتی هیچکسی موفق نشد
خیلی از
بازیکنان استقلال مدعی این شدند که حنیف عمرانزاده را درست کنند و او را
یک پسر خیلی مؤدب و آرام کنند، اما فکر میکنید دست آخر چه شد؟ مهدی رحمتی،
وحید طالبلو… همه دستها را به نشانه تسلیم بالا آوردند و گفتند ما
نمیتوانیم و این حنیف عمرانزاده بود که برنده دوئل با آنها شد.
ماشین ندارد
حنیف در
حال حاضر ماشین ندارد و اصولاً با آژانس یا اتومبیلهای دوستانش به تمرین
میآید. البته او علاقه زیادی به ماشینهای شاسی بلند دارد و تا قبل از این
بیشتر اوقات از ماشینهای شاسی بلند استفاده میکرد. البته این ماشین
نداشتن حنیف ربطی به بیپولی و از این جور حرفها ندارد و بلکه او پولش را
برای سرمایهگذاری گذاشته است.
ساکن سعادتآباد
اوایل که
به استقلال آمده بود در محله ستارخان زندگی میکرد، اما بعد به سعادتآباد
رفت و الان نزدیک باشگاه اقامت دارد. به همین دلیل هم به باشگاه نزدیک است
و هم به محل تمرین که کمپ باشد.
محلیهای فوتبالیست
محله حنیف
یک محله فوتبالیست خیز است. به منطقه آنها رویان میگویند که بازیکنانی
مثل محسن یوسفی، شیث رضایی، محسن بنگر و… همه از هم محلیهای او هستند.
سردار رویانیان هم از دیگر هم محلیهای حنیف محسوب میشود.
رفیق رحمتی
از دوستان
صمیمی او در استقلال میتوان به سیدمهدی رحمتی اشاره کرد. با رحمتی رفاقت
صمیمی دارد. البته یک مدتی با هم دچار سوءتفاهم شده بودند که این مسئله هم
حل شد تا همچنان از رفقای صمیمی هم باقی بمانند. این دو همیشه در اردوها هم
اتاق هستند.
پسر بینظم استقلال
بچههای
استقلال معتقدند حنیف یکی از بینظمترین بازیکنان تیم است تا جایی که این
بینظمی هماتاقیهایش را در اردو هم کلافه کند. مثلاً در اردوی استقلال
سیدمهدی رحمتی همیشه از اینکه حنیف بعد از خروجش از اتاق در را نمیبندد
حرص میخورد یا اینکه وسایل را هیچ وقت سر جای خودش نمیگذارد. در برابر
این حرص و جوشهای رحمتی فکر میکنید واکنش حنیف چه باشد؟ خیلی ریلکس و با
یک بلخند از کنار رحمتی میگذرد.
به جان…
تکیه کلام
حنیف قسم خوردن است. او عادت دارد به جان عزیزانش مدام قسم بخورد. مخصوصا
وقتی میخواهد یکی حرف او را باور کند یا اینکه قولی به کسی بدهد میگوید
به جان… حتماً میآیم. به جان… حتماً این کار را میکنم. قسمهای آقای
مدافع در استقلال معروف شده است.
سرش در موبایلش است
در
اردوهای استقلال بیشتر از اینکه با بچهها باشد سرش در موبایلش است. یا
بازی میکند و یا اینکه چت میکند. همه برنامهها را هم در گوشیاش نصب
کرده و به خاطر همین سرش در گوشیاش است.
بدقول
به یکی از
خصوصیات مهم عمرانزاده که باید اشاره کرد بدقولی او است. مدافع استقلال
به شدت بدقول است و به همین دلیل اطرافیانش میگویند اصلاً نمیتوانیم روی
قولهای او حساب باز کنیم. نمونهاش عکاس روزنامه خودمان دادود امانا…
است که در شرح حال حنیف عمرانزاده میگوید: دو ماه است که به من قول داده و
مدام امروز و فردا میکند. ما هم از این دست قولهای حنیف زیاد دیدهایم.
درست وقتی میگوید فلان روز حتماً برای مصاحبه میآید و حتماً او به اصلاً
تبدیل میشود.
اسپورت میزند
بیشتر از
تیپهای اسپورت استفاده میکند و خیلی کم لباسهای کلاسیک میپوشد. حنیف
همیشه لباسهایی را انتخاب میکند که رنگ روشن مثل آبی یا سبز باشند و خیلی
کم از رنگهای تیره در انتخاب لباسهایش استفاده میکند.
کارخانهدار
حنیف
عمرانزاده یکی از آن بچه پولدارهای استقلال هم است. از آنهایی که از
همان قراردادهای اولیهاش در فوتبال خیلی خوب کار کرده و پولش را به
پدرش سپرده تا برای او سرمایهگذاری کند. او با پولهایش یک کارخانه روغن
موتور زده است.
کمپ میزند
یکی از
اهداف او احداث یک کمپ است. با توجه به اینکه اعتقاد دارد منطقهشان
فوتبالخیز است دوست دارد بعد از پایان فوتبالش در منطقهشان کمپ بزند و در
این محل نوجوانانی که استعداد خوبی در فوتبال دارند را شناسایی کرده تا
بتواند خدمتی هم به شهر خود کرده باشد.
خط رند بیجواب
خطش رند
است. خط ۹۱۲ او با عددهای تکراری تنظیم شده که نشان از این میدهد حنیف خطش
را گران خریده با این حال او خیلی کم جواب تلفنها را میدهد و به قول
دوستانش وقتی خودش با کسی کاری دارد فقط زنگ میزند، اما وقتی کسی با او
کار دارد از جواب دادن فراری است و اصولاً خطش را خارج از سرویس میگذارد.
فراری از هواپیما
حنیف هنوز
ترسش از سوار شدن هواپیما را دارد. با این همه ترس از هواپیما مجبور است
حداقل در ماه دو بار را سوار هواپیما شود. او همیشه در هواپیما از آرامبخش
استفاده میکند تا چیزی در پرواز متوجه نشود.
رئالی
از جمله
رئالیهای استقلال است. همیشه طرفداری رئال را میکند و با استقلالیهای
بارسایی هم کُری میخواند. البته برای حنیف اول استقلال مهم است و بعد
رئال.
هر سال میرود
در فصل
نقل و انتقالات همه ساله صحبت از جدایی حنیف عمرانزاده از استقلال میشود،
اما با این حال او از جمله بازیکنانی است که در همان روزهای اول به عشق
استقلال قراردادش را ثبت میکند تا خیال هواداران را هم از حضور خود در
تیم راحت کند.
فعال در شبکههای اجتماعی
علاقه
زیادی به حضور در شبکههای اجتماعی دارد و در اینستاگرام هم فعال است. هر
پستی که در اینستا میخواهد بگذارد به مشورت یکی از دوستان صمیمیاش
میگذارد و این رفیق حنیف است که او را راهنمایی میکند که چه صحبتی را پست
کند.