«موضوع مربوط به زمانی است که در پرسپولیس با دایی رفتار بدی میکردند. ما مذاکراتی هم با او کردیم و با اطمینان میگویم اگر من میخواستم این اتفاق بیفتد، حتما دایی به استقلال میآمد، اما خودم نخواستم و موضوع را رها کردم.»
با کدهایی که حاجی استقلالیها داده، معلوم میشود موضوع مربوط به اواسط و اواخر لیگ دهم بوده؛ یعنی زمانی که دایی به شدت با حبیب کاشانی در پرسپولیس اختلاف داشت. دایی در آن فصل در یک مقطع پنج باخت متوالی در لیگ را تجربه کرد و از سمتش استعفا داد، اما کاشانی به دلایل استراتژیک این استعفا را نپذیرفت. به این ترتیب دایی در پرسپولیس ماند و آخر فصل این تیم را قهرمان جام حذفی کرد، اما حواشی رخ داده برای او که حتی به کتککاری هم کشیده شد، باعث شد او قهر کند و حاضر به دریافت مدال نشود. بعدش هم که آن مناظره تاریخی بین دایی و کاشانی در نود پیش آمد و استیلی سرمربی پرسپولیس شد. جالب است که در آن زمان پرویز مظلومی هدایت استقلال را بر عهده داشت و فتحاللهزاده بنا به اذعان خودش میخواست خیلی شیک و بی سر و صدا علی دایی را جایگزین او کند؛ چرا؟ چون پرسپولیسیها قلب دایی را شکسته بودند!
خدا میداند اگر دایی به استقلال میرفت یا قلعهنویی به پرسپولیس میآمد، هواداران دو تیم چطور از چنین انتقالهای نامتعارفی استقبال میکردند، اما دشوار است که بشود برای این پیوندها عاقبت خوبی تصور کرد. همین الان ۹۰ درصد بازیکنانی که به طور مستقیم بین سرخابیها جابهجا شدهاند از نظر هویتی بلاتکلیف و پا در هوا هستند، چه برسد به اینکه یک مربی، آن هم از جنس مردان معتبر دو باشگاه بخواهد تن به چنین انتقالی بدهد. شما ببینید در ذهن مدیران ایرانی چه میگذرد و این قبیل ماجراجوییها غیر از تاراج پول و اعتبار حرفهای دو کاراکتر معتبر، چه نتیجه دیگری میتوانست داشته باشد. خدایا تا ابد سرخابیها را از نعمت خدمات این قبیل مدیران در امان بدار!