«نمیخواهم حرف بزنم. منتظرم تا باشگاه با استعفایم موافقت کند.» این تنها جملهای است که صمد مرفاوی در پاسخ به خبرنگار ما میگوید.
او حتی به واسطه نزدیکترین دوستانش هم حاضر نیست فعلاً مصاحبه کند. به برنامه زنده تلویزیونی نرفت تا حرف هایش بماند برای پس از نشست صبح شنبه او با امیر واعظ آشتیانی.
مساوی با پیکان و سومی در لیگ برتر، نقطه پایان کاری صمد مرفاوی بود تا او با صدور بیانیهای از این تیم خداحافظی کند درحالی که تنها سه روز پیش از آن اعلام شد قراردادش برای یک سال دیگر تمدید میشود.
مرفاوی البته قبل از بازی آخر هم میدانست که برای آخرین بار روی نیمکت تیمش مینشیند. متنی که او در دست داشت را قبل از بازی خیلی از مسولان باشگاه خوانده بودند و حتی یکی از مسولان تیم در facebook این خبر را منتشر کرده بود: «بازی تمام شد. او امشب از استقلال میرود.»
صمد مرفاوی در ابتدای فصل درحالی جای قلعه نویی را گرفت که مدیران استقلال وعده داده بودند، با قطع همکاری با امیر قلعه نویی، مربی بزرگ و علمگرایی را به این تیم میآورند که برای همیشه پرونده فوتبال سنتی و ناپاک در استقلال بسته شود. فوتبالی که در آن خبری از تماس با بازیکنان حریف، داوری و. . . وجود نداشته باشد. همه در پی این وعده انتظار جذب یک مربی خارجی بزرگ را میکشیدند اما این صمد مرفاوی بود که راهی استقلال شد. کسی که سه سال قبل از این یکبار به استقلال آمد و تیم قهرمان را از قلعه نویی در اختیار گرفت و انتهای فصل، چهارم تحویل داد. اگرچه او با آن تیم بحران زده تا هفتههای پایانی صدرنشین بود و 12 امتیاز از پرسپولیس بیشتر داشت اما از 4 بازی آخر خود فقط 3 امتیاز گرفت و به جای قهرمانی توانست چهارم باشد.
همان فصل بود که سکوها بارها علیه ین مربی شعار دادند. باخت در داربی و عدم توانایی سرمربی در مصاحبه سبب میشد تا جمعیت علیه او مواضعی سخت بگیرند. مرفاوی اگرچه مربی خوبی بود و فوتبال را از نظر فنی خوب میفهمید اما در زمان مسابقه استرس داشت و نمیتونست بازیهای حساس را به پایان ببرد. اگرچه خودش در پایان فصل از بازیکنانی میگفت که در بازیهای پایانی علیه او موضع گرفتند و در زمین راه رفتند تا استقلال قهرمان نشود.
آن خاطره تلخ و حضور او از همان روز اول به جای قلعه نویی سبب واکنش طرفداران شد. عدهای اعتقاد داشتند که مدیر استقلال با انتخاب قلعه نویی و خریدن ستارههایی قیمتی و سرشناس، میخواهد قهرمان شود و از این راه، توانمندی هایش را به رخ قلعه نویی بکشاند و بگوید ما حتی با مرفاوی هم میتوانیم قهرمان شویم. ادعایی که هیچ وقت واعظ آن را نپذیرفت و هر بار میگفت: «من به توانمندیهای مرفاوی اعتقاد داشتم. حتی خبر مذاکرات با مربیان خارجی را هم خودمان الکی شایعه میکردیم تا بتوانیم با صمد به توافق برسیم و جو را برای حضور او مهیا کنیم.»
واعظ این حمایت را البته در طول فصل هم نشان داد و در اوج ناکامیهای تیم، حاضر به اخراج مرفاوی نشد و همین اعتماد سبب شد تا آنها از مرحله گروهی شان در لیگ قهرمانان صعود کنند و حتی تا هفته پایانی لیگ در پله دوم جدول قرار بگیرند. با این وجود مرفاوی را هیچ وقت سکوها نمیپسندیدند. واعظ همه داشته هایش را روی مرفاوی گذاشته و همه را یکجا باخته بود اما باز هم نمیخواست نشان دهد در رفاقت کم آورده که اصلاً شعار ایستادن به پای مربی رابه نام خود در این فوتبال ثبت کرده بود. به همین دلیل قبل از بازی با پیکان اعلام شد قرارداد مرفاوی تمدید میشود. قراردادی داخلی که تنها 72 ساعت امتداد داشت اما سبب میشد تا تیم پس از حذف در لیگ قهرمانان کمی انسجام بگیرد. این البته اولین بار نبود که واعظ این کار را میکرد چون قلعه نویی هم در وصف مدیر پیشینش گفت: «روزهایی که با استقلال میباختم، واعظ دوبار از من خواست قراردادم را تمدید کنم و این نشان از توجه او به حمایت از سرمربی دارد.»
با این وجود اما حتی واعظ هم میدانست که چه بماند و چه رفتنی شود، نمیتوان استقلال را برای سال بعد با مفاوی اداره کرد. او خود به ماجرای استعفای از قبل پیشبینی شده مرفاوی اعتراف میکند و میگوید: «قبل از بازی در جریان این نامه بودم. حالا هم فکر میکنم اگر دلایلش منطقی باشد، نمیتوانیم او را مجبور به ماندن کنیم.»
هم مرفاوی هم هواداران تیم و هم اهالی فوتبال میدانند که مرفاوی اگرچه تمرین دهندهای موفق است اما اتوریته مربیگری در استقلال را ندارد. او اگرچه بازیکنی به مراتب بزرگتر از قلعه نویی بود اما در نتیجهگیری هیچ گاه نتوانست فاتح باشد و این البته ریشه در اشتباهاتی تاکتیکی داشت. اینکه او تیمی قهرمان را هر دو بار تحویل گرفت که روی سکوها سایه فاتحش بر سر تیم افتاده و عذابش میداد؛ «میروم آرزوی موفقیت میکنم و مثل بعضی چشمم به دنبال اینجا نیست که بخواهم به تیم محبوبم ضربه بزنم. بعضی با من مشکل داشتند و استقلال را نابود کردند.» او رفت و طوری رفت تا از استقلال طلبکار نباشد