* بازی با پیراهن استقلال چطور بود؟
سالها بود که انتظار این لحظات را میکشیدم تا با پیراهن استقلال بازی کنم.
* ...، اما سابقه پوشیدن پیراهن جوانان پرسپولیس را در کارنامهات داری!
از بچگی عاشق استقلال بودم و بازیهای این تیم را در استادیوم میدیدم، اما مربیای که با من در پایهها کار میکرد، مرا به پرسپولیس برد. خودم هم نمیخواستم بروم، ولی او با خانوادهام حرف زد و آنها مرا مجاب کردند که به پرسپولیس بروم.
* اسم مربیات چه بود؟
منوچهر عبدالله نژاد. من در پرسپولیس هم آقای گل تهران شدم و در شهرآورد جوانان هم ۲ گل به استقلال زدم، اما همان زمان هم دلم با استقلال بود. حالا خوشحالم که به استقلال پیوستم.
* پیش از شروع بازی استرس نداشتی؟
نه! اتفاقاً وقتی شنیدم اسمم در فهرست نفرات اصلی است، انگیزه گرفتم که با قدرت به میدان بروم و بازی کنم.
* هیچ هیجانی نداشتی؟
قطعاً اینکه برای اولین بار در استادیوم آزادی به میدان میرفتم، برایم مهم بود، ولی هیجانم مثبت بود نه منفی.
* خیلی زود هم تو را زدند! در مورد آن صحنه حرف میزنی؟
بازیکن حریف را دریبل دوطرفه زدم که با کف استوک روی ساقم رفت. اگر ساقبندم ضخیم نبود، استخوانم مثل استخوان ساق فریدون زندی میشکست. قلمبندم بعد از آن اتفاق ۵ تکه شد.
* یادگاری نگهش داشتی؟
نه! پزشک تیم یک قلمبند جدید به من داد و آن را دور انداخت.
* ۱۰، ۲۰ دقیقه بعد خودت هم خطای خطرناکی روی بازیکن پیکان انجام دادی.
پایم را کشیدم!
* اما با استوک به شکمش زدی.
من نگاهم به سمت توپ بود که از من رد شد. خواستم پا را پایین بیاورم که دیدم بازیکن حریف مقابلم است، ولی پایم را کشیدم و به حریف نخورد.
* بعد از بازی شفر حرفی به تو نزد؟
نه! از همه تشکر کرد. فقط از او ممنونم که به من اعتماد کرد.