۱- از ۴ بازى، ۴ امتیاز گرفته اند و روى پلکان سیزدهمى، مثل بید مى لرزند. قول اما چیز دیگرى بود و حالا که خلف وعده کرده اند، دستشان را دراز کرده اندو به هرچه که مى رسند، چنگ مى اندازند تا از انتقادات کشنده که به شدت آزارشان مى دهد رهایى یابند. آخرین سوژه «جاسوس» است. جاسوس یابى حالا در استقلال در اولویت کارها قرار دارد و هر روز هم روى جلد نشریات هوار مى کشند که اگر جاسوس را پیدا کنیم، فلان کار و بهمان کار را مى کنیم. مى خواهند هواداران - افکارشان- را از صراط مستقیم گمراه کنند اما تیرشان به سنگ مى خورد. استقلال براى قوى شدن باید ضعف ها را مستور کند، نه اینکه واقعیت ها را خدشه دار نماید وگرنه در ادامه راه، قصه براى آبى ها همین طور تلخ روایت مى شود. اولین نقطه ضعف آبى ها به امیر قلعه نویى و دایره محدود تفکراتش برمى گردد. قلعه نویى مى خواهد استقلال را با همان افکار نخ نما شده ۳ سال قبل به قله قهرمانى برساند. حالا تفکرات و سیستم بازى مدنظر امیر براى دیگر حریفان، مثل «مشت باز شده» است. استقلال در اولین دیدار مقابل ابومسلم با آرایش ۲-۵-۳ کار را آغاز کرد و در ۳ بازى دیگر نیز همین سیستم اساس کار آبى ها بود. استقلال در مجموع ۴ دیدار و ۸ نیمه، با سیستم مدنظر امیر، فقط در ۲ نیمه- یک نیمه با پگاه و یک نیمه مقابل سپاهان- از حریف برتر بود. آبى ها از ۴ بازى، ۴ امتیاز گرفتند در حالى که براى قهرمانى، لااقل به ۱۰ امتیاز از ۱۲ امتیاز ممکنه نیازمند بودند. استقلال براى قهرمانى تقریباً ابزار مطلوبى دارد اما در بعد نتیجه گیرى، آنچه عیان است، نگران کننده مى نماید. حسین کاظمى که قرار است در سیستم ۲-۵-۳ امیر قلعه نویى، یک مرکز ثقل باشد و براى «در»هاى هجومى استقلال بازیسازى کند، آن اعتماد به نفس گذشته را ندارد و این یک ایراد معظم و اساسى براى تیم استقلال است. زمانه دگرگون شده و حالا براى قهرمانى، نیازهاى بسیار بیشترى نسبت به ۳ فصل قبل وجود دارد. استقلال ۳ فصل قبل اگر با یک ستاره- منظورمان از ستاره دقیقاً مدیر است- مى توانست قهرمان شود اما حالا براى قهرمانى از زمین سبز به مدیران متعددى نیاز است. استقلال حالا تهى از بازیکنانى است که بتوانند در زمین مدیریت کنند. اگر نقبى به زمان ماضى بزنیم، درمى یابیم که پرسپولیس براى قهرمانى، عناصر زیادى در زمین داشت که مدیریت مى کردند. مهدى واعظى، محمد نصرتى، سپهر حیدرى، کریم باقرى، عباس آقایى و محسن خلیلى همه براى سرخپوشان در نقش مدیر ظاهر مى شدند. نابسامانى و پریشانى این روزهاى استقلال، البته علل دیگرى نیز دارد. یکى از مشکلات بزرگ قلعه نویى، این است که روى نیمکت، یک فکر بزرگتر از خودش ندارد. قلعه نویى یک دستیار فوق العاده هوشیار ندارد که در لحظات سخت و نفسگیر بازى به دادش برسد و ناجى استقلال باشد. در تیم هاى قهرمان، سرمربى همیشه مدیون کمک هایش است و حتماً قرار است در استقلال چنین اتفاقى نیفتد و چنین دینى نیز برگردن امیر نباشد.
استقلال باید فکر بکرى براى کاظمى، جبارى و اکبرپور بکند. اگر این ۳ بازیکن در استقلال به شرایط آرمانى برسند، چرخ آبى ها راه مى افتد اما حالا که این اتفاق نیفتاده و احتمال وقوع آن نیز کم است، باید فکرى کرد. باید به ترکیب استقلال دست زد. باید اکبرپور، جبارى و کاظمى را از ترکیب بیرون کشید وگرنه در ادامه نیز، آش همین آش و کاسه همین کاسه است. مجموعه استقلال در لیگ، اگرچه ناقص نیست اما مکفى و کامل هم نیست. در فصل قبل اگر قطبى با پرسپولیس قول قهرمانى داد علتش این بود که مجموعه چیده شده توسط استیلى را کامل دید و پسندید و بعد قول قهرمانى داد اما قلعه نویى بدون آنکه مجموعه کاملى داشته باشد، مدام دم از قهرمانى مى زند و بعید است که به مقصد برسد. تیمى که دلبسته قهرمانى است… تیمى که دم از قهرمانى مى زند و تیمى که خودش را شایسته قهرمانى مى داند، مى بایست اشتباهاتش را به حداقل برساند اما تیم متبوعه قلعه نویى در ۴ بازى به اندازه ۱۰ بازى اشتباه داشته است. اینها با این «غلط ها»ى تاکتیکى چگونه مى خواهند قهرمان شوند. قهرمانى در لیگ برتر شرایط متنوعى را مى طلبد که استقلال فارغ از آن است. استقلال فقط ۲-۵-۳ بازى مى کند. مدافعان جلوزن استقلال، تحت فشار تیم حریف زیر توپ مى زنند… پیستون ها از بازیکن روبرو رد نمى شوند… حسین کاظمى تحت فشار حریف، به جاى بازیسازى رو به عقب کار مى کند و این گونه است که سیستم بازیسازى استقلال مختل مى شود و آنارشیسم بر فوتبال استقلال مستولى مى گردد. عیب نیست که فرهاد مجیدى تا محوطه جریمه خودى عقب مى آید و تکل مى زند اما سؤال اینجاست که آیا همین فرهاد مجیدى وقتى چند بار چنین کارى را مى کند- عقب نشینى به زمین خودى- آیا مى تواند در حملات استقلال زهردار باشد؟ جواب روشن و واضح است: نباید از او توقع داشت. استقلال وقتى در جریان بازى عقب مى افتد، به فکر هجوم است و این تفکر پسندیده اى است نزد استقلالى ها اما اینکه استقلال با ۶ مهاجم و به طرزى عجولانه دروازه حریف را هدف بگیرد، از نظر علم فوتبال، اشتباه محض است. مشکل این روزهاى استقلال گل نزدن است و این گل نزدن، در درجه اول به عدم سازش گل مربوط مى شود. استقلال با چشمان بسته حمله مى کند، لذا به در بسته مى کوبد. بازى با پگاه را حتماً یادتان هست!