فرهاد مجیدی چهره محبوبی است. این محبوبیت را به خاطر سیاست به دست نیاورد، او محبوب شد چون در زمین بازی خیلی ساده کار میکرد. بدون هیچ کار اضافهای توپ را میگرفت و به تور دروازه میچسباند. فرهاد به همین سادگی و بدون پیچیدگی بازیهای سیاسی، در دل هواداران جا خوش کرد و حالا شده محبوبترین چهره تاریخ باشگاه استقلال. فرهاد اما به تازگی در مصاحبههای خود حرفهای عجیبی میزند که مشخص میکند او خواسته یا ناخواسته درگیری بازیهای سیاسی استقلال شده است. به عنوان مثال چندی قبل فرهاد بعد از چند موضعگیری تند علیه افتخاری، در مصاحبهای به تعریف و تمجید از او پرداخت و در مقابل به علی فتحاللهزاده تاخت؛ دوست همیشگیاش. استنباط همه از مصاحبه فرهاد این بود که قصد بازگشت به استقلال را کرده است. کاملا هم طبیعی به نظر میرسید. به هر حال او میل به بازگشت داشت و چنین مصاحبهای میتوانست فرهاد را به خواستهای نزدیک کند. چندی قبل اما مشخص شد شفر او را نمیخواهد. اولین بار وقتی افتخاری این موضوع را مطرح کرد، شفر ابرو بالا انداخت و گفت وقتی کادرش خوب است، چه نیازی به حضور مجیدی است؟ با تاکید افتخاری، سرانجام گفت بعد از اتمام کلاسهای مربیگری فرهاد، با او حرف میزند. معنای جمله روشن است؛ شفر تنها میخواست با فرهاد حرف بزند. شاید او در این حرفها به مجیدی میگفت بهتر است شروع مربیگریاش از جای دیگری باشد. افتخاری روز گذشته در مصاحبهای بار دیگر گفت شفر تاکید کرده اگر کلاس مربیگری فرهاد تمام شود، با او حرف میزند. ناگفته پیدا بود این جمله یعنی «مربی آلمانی» فرهاد را نمیخواهد. مجیدی هم که تا همان لحظه علاقه به بازگشت داشت، در مصاحبهای گفت: «استقلال نیازی به من ندارد و به افتخاری گفتم نمیآیم!» اگر فرهاد مجیدی این حرف را به مدیرعامل استقلال گفته بود، چرا افتخاری صبح دیروز در مصاحبهاش به آن اشارهای نکرد و طوری حرف زد که امیدوار بود شفر فرهاد را بیاورد؟! ناگفته پیداست فرهاد حرفهای افتخاری و شفر را کسر شان خود دانسته و ترجیح داده برخلاف میلش چنین حرفهایی بزند. عجیبتر اینکه فرهاد در مصاحبه گفته بود مدرک A خود را گرفته است! این اوج تناقض است. مجیدی اگر مدرک A خود را گرفته، چطور ممکن است شفر به افتخاری بگوید زمانی که کلاس مربیگریاش تمام شد، با او صحبت خواهد کرد؟ <br>