زیرا چنین کارى در دیگر کشورها هم جا افتاده و کمتر سراغ داریم تیم ملى اى را که تمایلى به همکارى با رسانه ها نداشته باشد، با این حال در راستاى اینکه دایى اصرار دارد تا ایران را نهایتاً با کویت و نپال و افغانستان مقایسه کنیم لذا طبق معمول ارتباط تیم ملى با رسانه ها ایرانى نیز از سبکى منحصر به فرد تبعیت مى کند.
۱- نفرت على از برخى رسانه ها ریشه در دورانى دارد که او بازیکن تیم ملى بود. آرى همانگونه که مهدوى کیا و کریمى به این دلیل که - به قول خود دایى - تو چشمان کاپیتان سابق تیم کشورمان نگاه مى کردند و به او پاس نمى دادند دعوت نمى شوند و رسانه ها هم باید چوب زمانى را بخورند که مى نوشتند «على چرا از تیم ملى خداحافظى نمى کند و کفش ها را به دیوار نمى آویزد؟»
۲- به غیر از آنچه در بخش قبلى نوشتیم دلیل دیگرى براى دورى سرمربى تیم کشورمان ازرسانه ها پیدا نمى کنیم. البته دایى زرنگ تر از این حرف هاست که بخواهد به چنین دلیلى اعتراض کند اما باید از او سؤال کرد که اگر حدس ما درست نیست پس چرا تیم ملى چه آن موقع که به اروپا رفت و چه امروز که در کیش اردو زده از رسانه ها گریزان است؟ چرا دایى فکر مى کند که نظرسنجى ها براى برانداختن او هستند؟ و چرا از دید سرمربى تیم کشورمان رسانه ها فقط به درد دعوا درست کردن و انتقادات مغرضانه مى خوردند؟
۳- شک نداشته باشید که در عصر ارتباطات اگر اتفاق ناخوشایندى در اردوى تیم کشورمان بوقوع بپیوندد ماخبرنگاران زودتر از فدراسیون فوتبال از آن باخبر خواهیم شد، بنابراین وقتى راهى براى جلوگیرى از نشر اخبار بد وجود ندارد، دایى با چه استدلالى مى خواهد انزواى خبرى تیم ملى را توجیه کند؟
الان در عربستان تبلیغاتى که به بازى اول آنها مربوط مى شود از هفته ها قبل شروع شده و مردم در فضاى روحى، روانى این مسابقه قرار گرفته اند اما در کشور ما فعلاً همه چیز تحت شعاع اخبار المپیک قرار دارد و رسانه ها نیز وقتى که رفتار تیم ملى و سرمربى اش را مى بینند رغبتى به ایجاد شور و انگیزه براى کسى که به همه چیز مشکوک است پیدا نمى کند. به گواه تجربه هر زمان که چنین جوى رقم خورده عایدى ما از آن ناکامى بوده است و بس. بنابراین امیدواریم على هر چه سریعتر این دیوارى بى اعتمادى را برچیند و در نگاهى که به رسانه ها دارد تجدید نظر کند.