<<چیزی که مرا متمایز می کند این است که تقریبا دست به هر کاری در فوتبال زده ام.>> این جمله ای است که فیلسوف فوتبال خورخه والدانو بازیکن آرژانتینی که او را مرد رنسانس می نامند گفته است.
برای ایجاد رنسانس و برای متمایزبودن باید دست به کارهای متفاوت زد و برای متفاوت بودن باید تاوان داد و بعد از تاوان دادن باید خود را برای گرفتن جشنی بزرگ آماده کرد و شاید استقلالی ها باید خود را برای جشنی بزرگ آماده کنند. استقلال در بازی های آسیایی نماد کاملی از آنهایی بود که این تیم را ساخته اند. تیمی که به مصاف دشمنانی قدر رفته بود و شکست دادن این تیمها در حضور بیش از 80 هزار هوادار آبی دل شیرین ترین بردهای استقلال در دو فصل اخیر لیگ قهرمانان آسیا بود کسب 11 امتیاز از5بازی دور رفت و برگشت لیگ قهرمانان نشان از برتری مطلق استقلال در گروه خود دارد
استقلال، فارغ از تمام نتایجی که این فصل بدست آورده و بدون در نظر گرفتن آن چه در ادامه راه در انتظارش است به تیمی خودکفا و لایق نامش تبدیل شده. تیمی که(( استقلال)) از سر و رویش می بارد و همین می تواند هوادارانش را به ادامه راه امیدوار کند. بازی های آسیایی علاوه برامتیازات شیرین یک پیغام بسیار خوب برای همه داشت. در این دیدارها استقلال تا حدود بسیار زیادی بازی های بدون نقصی را به نمایش گذاشت و خط هافبک و دفاع استقلال فوق العاده کار کردند به طوری که مهره های تهاجمی حریف در زمین محو شدند و فرهاد مجیدی تک ستاره این روزهای فوتبال ایران 4 گل حیاتی زد وپاس گل های زیبا و... به اندازه سه بازیکن دوید تا به همراه نه بازیکن دیگر این امتیازات ارزشمند را از آن خود کنند.
این پیروزیها در دوران رنسانس استقلال صورت گرفت و همین مساله است که بر ارزش های آن می افزاید. شاید نه تنها آبی پوشان بلکه هیچ تیم دیگری برایش پیش نیامده بود که درطول یک فصل با این همه تغییر مواجه شود. از مصدومیت های جباری و کوشکی و روانخواه و این بازیکن و آن بازیکن که بگذریم به محرومیت سیاوش اکبرپور و رضا عنایتی و حسین کاظمی می رسیم. بعد از آن عنایتی از این جمع جدا می شود و کادر فنی مجبور می شود تا وحید طالب لو و امیرحسین صادقی و آرش برهانی را به نیمکت اضافه کند. همه این هاست که باعث می شود یک رنسانس در استقلال ایجاد شود و از دل آن محمد محمدی ها بیرون بیایند. بعد از این رنسانس است که استقلال کبیر رخ مینماید. استقلالی که برای بزرگ بودن احتیاجی به هیچ احدی ندارد.
تفاوتی ندارد وحید طالب لویی باشی که سالهاست دروازه استقلال خانه ات بوده و فرقی نمی کند رضا عنایتی ای باشی که نام استقلال به گل هایت مدیون است. حتی اگر آقای گل فصل گذشته باشی باز هم روی نیمکت جایی برای نشاندنت پیدا می شود. تفاوتی ندارد ابتدای فصل یا میانه فصل یا روزهای اوج لیگ باشد هر زمانی که می خواهد باشد درب خروج برای آنها که می خواهند « سالار» باشند باز است. همین رنسانس از استقلال ، استقلالی را می سازد که کبیر است چون به صغیران محتاج نیست و بی نیازی است که اقتدار می آورد. این اقتدار از آن جا ناشی می شود که دیگر وحید طالب لو، ناجی اول و آخر دروازه استقلال نیست بلکه دروازه بانی هست که صمد مرفاوی بابت او تاوان داده، بابت او تمام تحقیرها را تحمل کرده تا محمدی را بسازد که در عربستان او را سربلند کند. فرهاد مجیدی هنگام نشستن روی نیمکت دیگر وقتی برای کتاب خواندن ندارد چون باید به این فکر کند که چطور با چنگ و دندان جایش را در ترکیب استقلال پیدا کند همین می شود که به جایی می رسد که به اندازه سه مهاجم جوان برای تیمش می دود و کمیته مبارزه با دوپینگ را به شک وامی دارد! امیر حسین صادقی بعد از چند بازی نیمکت نشینی برای به دست آوردن جایگاه از دست رفته اش با تمام وجود بازی میکند تا بتواند همان امیر حسین صادقی شود که در تیم اعزامی به جام جهانی 2006 قرار داشت . سیاوش اکبرپور هم متوجه این تغییرات شده و بعد از پایان محرومیتش فقط و فقط پاس گل می دهد تا از بازی عقب نماند.
این می شود که استقلال روی پای خودش می ایستد و سربلند می کند. این تیم برای ساخته شدن آبروها را به حراج گذاشته. واعظ آشتیانی به پای صمد مرفاوی تاوان ها داده و حتی تا پای اخراج پیش رفته، صمد مرفاوی پای اصولش ایستاد و سیبل سکوها شد تا آن استقلالی را بسازد که به کسی محتاج نیست و بازیکنانی که غیرت و تعصبشان را به پای صمد گذاشتند. این جا همه قسمتی از وجودشان را گرو گذاشته اند تا استقلال را مستقل کنند. این جا کسی به خاطر مدیربرنامه هایش در ترکیب قرار نمی گیرد و « آتو» داشتن فاکتوری برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی محسوب نمی شود. این جا برای هیچ بازیکنی در فصل آینده جا رزرو نشده است. این جا استقلال است و پیراهنش را ارزان نمی فروشند که راحت بتوانی آن را بخری. این جا استقلال است، تیمی که کم کم در حال بازپس گرفتن نام از دست رفته اش است.