ارتش آبی ها برای اولین فتح خارج از خانه، با تجهیزات کامل به مشهد لشکر
کشیده بود. نفرات سرحال و نیروهای کاربلد با تمام توان و انگیزه پای به
میدان گذاشته بودند؛ اما آنها انگار فراموش کرده بودند نقشه طراحی شده برای
این پیروزی را با خود به همراه بیاورند!
تیم آخر جدولی با 5 شکست پیاپی، پلمپ دفتر باشگاه ساعاتی قبل از آغاز بازی،
مظنون به استفاده از جادوگری(!)، تغییر نام اجباری و انواع و اقسام حواشی و
مشکلات، رقیب راحت الحلقومی به نظر می رسید؛ اما استقلال 97-96 تیم بی
رحمی نیست! به همین خاطر هم هست که نمی تواند حتی در چنین شرایطی و مقابل
چنین رقیبی، سه امتیازی شود.
وقتی هفته دوازدهم لیگ برتر از راه رسیده و آبی های پایتخت هنوز ترکیب
دلخواه خود را پیدا نکرده اند باید هم با میانگین تقریبی یک امتیاز در هر
دیدار و آمار کمترین گل زده در لیگ در جایگاه یازدهمی جدول جا خوش کنند.
این در شرایطی است که اختلاف امتیازی آنها با تیم سوم جدول رده بندی حداقل 4
بازی است! و باید گفت هیچ امیدی به قهرمانیشان نیست.
اما از شانس قهرمانی مهمتر این است که آنها هنوز حتی نمی دانند سنگربان
اصلی شان کیست؟ روی کدام بازیکن برای گلزنی حساب باز کنند؟ رهبرشان درون
زمین کدام بازیکن است؟ ستاره ی گره گشایشان شماره چند می پوشد؟
جالب آنکه هواداران این تیم هم نمی دانند دقیقاً باید به چه چیزی اعتراض
کنند؟ اشکال کار تیم مورد علاقه شان کجاست؟ جابر انصاری را به خاطر گل هایش
در دربی دوست داشته باشند یا به خاطر فرصت سوزی هایش در فصل جاری نخواهند؟
برای سجاد شهباززاده به واسطه درخشش در دو فصل گذشته صبر کنند یا قید
خاطرات خوششان با این مهاجم را بزنند؟ الان وقت آن رسیده که فرهاد مجیدی
را بخواهند یا عاقبت منصوریان، در راه خواستن 7 محبوب هراسانشان کرده است؟
استقلالی ها هنوز روی سکو می شنوند که کاوه رضایی چرا باید این تیم را ترک
کند؟! پرسشی که حتی پاسخ روشنش هم هیچ کمکی به آمار ضعیف گلزنی این تیم
پرستاره نمی کند. استقلالی که آنقدر ستاره ریز و درشت در اختیار دارد که
برای باز کردن گره تاکتیکی دیدار مقابل سیاه جامگان، فراموش می کند تعداد
تعویض های مجاز در هر مسابقه فوتبال 3 تاست؛ البته وقتی همه ی استقلالی ها
انگار پس از تعویض قائدی و ورود تکراری اش به زمین، فراموش می کنند نفرات
دیگری هم روی نیمکت هستند که می توانند چاره کار آبی ها باشند اوضاع بهتر
از این نمی شود.
شفر و استقلال لیگ هفدهم هنوز هم پتانسیل بالا نشینی در لیگ هفدهم را دارد؛
به شرط آنکه خیلی زود ابهامات تاکتیکی اش را برطرف کند. آنها خیلی پیش تر
باید به نبود رحمتی، منتظری و کاوه رضایی عادت می کردند و خیلی زود استقلال
واقعی، یکدست و هماهنگ می شدند. تیمی بزرگ که نامش، نیمی از راه بردن هر
حریفی را می رود.