سیدحسین حسینی که با کنار رفتن موقتی
سیدمهدی رحمتی دروازه بان شماره یک استقلال شده است، صحبت های جالبی مطرح کرده که در ادامه می خوانید:
بازی با سپیدرود؟
سختی این بازی بیشتر از لحاظ روحی و روانی بود چون مدتی بود که نتیجه
نمیگرفتیم. فشار ذهنی تیم بالا بود و این مساله بازی در خانه حریف را
سختتر کرده بود چون تماشاگر داشت و واقعا کارمان دشوار بود. خدا را شکر
در این بازی سربلند و پیروز از زمین بیرون آمدیم و توانستیم یک هدیه خوب در
جشن تولد 72 سالگی باشگاه به هواداران تقدیم کنیم.
منصوریان بدشانس بود
علی آقا واقعا بدشانس بود و در بازیهای قبلی خیلی مصدوم داشتیم. شما نگاه
کنید در دو بازی اخیر مقابل پارس جنوبی و ذوبآهن که بهترین خط حمله را
داشتند روزبه چشمی را مجبور شد در پست غیرتخصصی اش بازی بدهد و نیمکت ما
خالی بود و بازگشت مصدومان به تیم خیلی کمک میکرد. دیدید که داریوش
شجاعیان عالی بود و با آمدنش روند بازی را عوض کرد. امید ابراهیمی وسط
زمین را به بهترین شکل جمع کرد و این حضور قطعا در برد ما مقابل سپیدرود بی
تاثیر نبود و همه این عوامل دست به دست هم داد تا برنده شویم.
هدف منصوریان کمک به استقلال بود
واقعا نمیدانم چرا؟! به شخصه میدیدم که علیرضا منصوریان چقدر برای
استقلال زحمت میکشد. هر روز قبل از تمرین فیلمهای تمرین روز قبل را
مشاهده میکرد و همه میدیدند که چقدر برای استقلال وقت میگذارد. خودش
وسایل بدنسازی خریده بود و کنار زمین گذاشته بود و هه جوره هدفش کمک به
استقلال بود ولی نمیدانیم دلیل این بدشانسی چه بود.
ذوب آهن را می بردیم، همه چیز خوب بود
به هرحال این مساله بی تاثیر نیست. سال گذشته نیم فصل دوم به جوانها
اعتماد کرد و نتایج بهتری گرفتیم. کلا از بازی با سپاهان وقتی بیشتر به
جوانان فرصت داده شد، آنها فهمیدند که اگر خوب باشند به ترکیب اصلی
میرسند. سال گذشته جوانان خوبی داشتیم که امسال در کنار بزرگترهای خوبی
مثل مجتبی جباری و پژمان منتظری که به ما اضافه شدند، تلفیقی خوبی از جوانی
و تجربه داشتیم اما نفهمیدیم چرا این طوری شد. در بازی با استقلال
خوزستان هرچه زدیم به گل تبدیل نشد و بازی با ذوبآهن یک گل آفساید به ما
زدند که حالا شما نگاه کنید اگر این دو تا بازی را برده بودیم الان بالای
جدول بودیم و این همه حرف و حدیث درست نمیشد. دو مسابقهای که میتوانست
ورق را برای ما برگرداند.
در شکست سپیدرود علی آقا نقش داشت
علی آقا را همه دوست داشتند و میخواستند بماند و ادامه دهد. در بازی
ذوبآهن همه رفتیم که با تلاشمان کاری کنیم تا او بماند. علیرضا منصوریان
واقعا یک استقلالی دو آتیشه هست که همه دوست داشتیم بماند. قطعا علیرضا
منصوریان برای استقلال سالها زحمت کشیده بود که میخواستیم بماند اما هرچه
کردیم جواب نداد و فرصت نشد. به هرحال اینکه چرا علی آقا نماند و چرا رفت
بحث مدیریتی است و من نظر خاصی نمیتوانم بدهم. به نظرم برد ما مقابل
سپیدرود شوک نبود بلکه ادامه راه زحمات علیرضا منصوریان بود چون مدت زمان
زیادی از رفتن ایشان نمیگذشت. در این چند روز میک درموت بیشتر از لحاظ
روحی و روانی روی تیم کار کرد و قطعا علی آقا در این برد نقش داشت.
همه گریه کردیم
در رختکن همه ناراحت بودند و وقتی علی آقا صحبت میکرد همه ما گریه
میکردیم و ناراحت بودیم. علی آقا آمد خیلی کوتاه به ما گفت: «نشد که
بشه... تمام تلاشم را کردم اما نتیجه نداد.» فضای خوبی نبود و همه دوست
داشتند علی آقا بماند که متاسفانه نشد.
از منصوریان دلیل بازی نکردنم را پرسیدم
درست است که منصوریان من را نیمکت نشین کرد اما من به شخصه علیرضا منصوریان
را دوست دارم. هر بازیکنی حق دارد با سرمربی خودش صحبت کند و اگر
مسالهای هست با او در میان بگذارد. من عاشق استقلال هستم و دوست دارم در
این تیم بازی کنم و همین مساله را با علی آقا در میان گذاشتم. از علی آقا
دلیل بازی نکردنم را پرسیدم و همه چیز را به ایشان گفتم و او چنین تصمیمی
گرفت. با این حال این مساله نباید باعث شود گذشته خودم را فراموش کنم. در
سال 91 همین علی آقا و محمدآقا (خرمگاه) مرا از تیم امید به استقلال معرفی
کردند و شاگرد امیرخان قلعه نویی شدم. انتظار ناراحتی ایشان را بابت
اعتراضی که کردم داشتم. علی آقا ناراحت شده بود و بدون شک هر چیزی یک
تاوانی دارد. ایشان گفت دور زمین بدو و من هم دویدم و به نظرشان احترام
میگذارم و تمرینات خودم را پیش بردم که بعد از آن هم قرار شد مقابل پارس
جنوبی بازی و به تیم کمک کنم.
کبودی چشم رحمتی؟
راستش را بخواهید در این مورد نمیخواهم
صحبتی بکنم چون همیشه تمرینات اضافه خودم را انجام میدهم تا هر موقع و هر
کجا که خواستند در خدمت تیم باشم.
گفتند منصوریان خواسته حسینی را خراب کند
خیلیها گفتند علی آقا خواسته مرا خراب کند که در بازی با پارس جنوبی به من
بازی داده است. وقتی این را شنیدم واقعا به آن خندیدم چون مسخرهتر از
این چیزها نشنیده بودم. کدام مربی است که موفقیت تیم را فدای سلایق شخصی
کند. من اصلا در جریان نبودم که قرار است برای این بازی به میدان بروم و
دو، سه ساعت پیش از مسابقه فهمیدم که باید بازی کنم. فشار زیاد بود اما به
خودم گفتم آمدی که کمک کنی پس بهترین عملکرد را داشته باش که خدا را شکر
عملکرد خوبی داشتم اما زحمات مان با آن تک گل حریف به ثمر ننشست.
کاپیتانی استقلال شب رویایی برایم رقم زد
بالاخره من از سال 91 به استقلال آمدم و سختیهای زیادی کشیدم. از سال
اولی که به این تیم آمدم همه مشکلات و سختیها را تحمل کردم که بتوانم درون
دروازه تیم محبوبم قرار بگیرم. خدا را شکر خدا کمک کرد تا هم درون دروازه
بایستم و هم کاپیتان استقلال شوم. واقعا افتخار بزرگی بود که این بازوبند
که بر دستان بزرگان این فوتبال و استقلال بود را به دستم بستم و یک شب
رویایی برایم رقم خورد اما حیف که آخرش تلخ تمام شد.
وقتی در سرمای زمستان با دو جوراب میخوابیدم، کجا بودند؟
بعد از کاپیتانی ام در استقلال، صحبتها را میدیدم و میشنیدم اما دادن
بازوبند به من توسط منصوریان به خاطر لج و لجبازی با رحمتی نبود. بالاخره
از میان بازیکنانی که قرار بود در میدان بازی کنند من از همه قدیمیتر
بودم. هرچند که بحث کاپیتانی مهم نیست و نتیجه گرفتن استقلال مهم است اما
باید جواب این آدمها را بدهم. آنهایی که گفتند چرا کاپیتانی را به من
دادند کجا بودند. در سال 91 وقتی که آن همه سختی کشیدم و برای فرار از سرما
با دستکش و دو تا جوراب شب را صبح میکردم. هرچه میخواهند بگویند اما
کاپیتانی در آن بازی حق من بود.
جباری برایمان بخاری آورد
وقتی در همان سال اول به عنوان گلر سوم استقلال به میدان آمدم و بعد
دروازهبان دوم شدم محل ماندنم در کمپ بود که اصلا جای زندگی کردن نبود.
زمستانها با دستکش و دوتا جوراب اضافه میخوابیدیم تا قندیل نبندیم و
تابستانها کاری میکردیم که از گرما آب پز نشویم. یادم هست یک روز بعد
بازی با مس کرمان که بازی داشتیم وقتی برگشتم کمپ آنقدر سرد بود که تا صبح
هرچه لباس داشتم پوشیدم که یخ نبندم و آنجا بود که مجتبی جباری از ما حمایت
کرد و یک بخاری کوچک برای ما آورد و بعد با بقیه بزرگ ترها صحبت شد که
برای ما هتل گرفتند.
امیدوارم خداحافظی جباری درست نباشد
آقامجتبی سالها در استقلال زحمت کشیده و واقعا بازیکن بزرگی است و حتی
برای این تیم بارها مصدوم شده است. با این همه امیدوارم خبر خداحافظی او
درست نباشد چون همه استقلال علاقه دارند او بماند و به تیم کمک کند.
اشتباه کردم به حرف قلعه نویی گوش نکردم
راستش را بخواهید سال دومی که در استقلال بودم میخواستم از این تیم بروم
که امیر قلعه نویی به من گفت بمان و میخواهم فصل بعد تو را گلر یک تیم کنم
که به نظرم اشتباه کردم و به حرف ایشان گوش نکردم. آن موقع سرباز بودم و
تصمیم گرفتم سربازی ام را در یک تیم نظامی سپری کنم. وقتی به انزلی رفتم
تا چند وقت همه فکر و ذکرم استقلال بود و اینکه چرا کارم را درست نکردم که
در این تیم بمانم. واقعا استقلال را دوست دارم و این مساله را در عمل نشان
داده ام. همانجا خیلی از هواداران ملوان و حتی حبیبی، مربی گلرهای تیم هم
میگفت که فکرت با استقلال است و نمیتوانی موفق باشی.
ذخیره بودن را دوست ندارم
رحمتی گلر بزرگی است، ادعایی ندارم چون سرباز استقلال هستم اما ذخیره بودن را دوست ندارم.
به دربی فکر می کنم
چرا فکر نکنم. امیدوارم عملکرد خوبم را در داربی تکمیل کنم و مطمئن باشید
اگر کادرفنی قرار باشد به من اعتماد کند تمام تلاشم را برای موفقیت استقلال
به کار خواهم بست. این مسابقه با بقیه مسابقات فرق دارد و امیدوارم
بتوانیم یک نتیجه خوب مثل فصل گذشته را به دست بیاوریم.
تصمیم نهایی درباره سرمربی با مدیران است
همه این مسایل بستگی به نظر مدیریت باشگاه دارد چون کمیته فنی و هیات مدیره
حضور دارند و تصمیم نهایی آنها را میگیرند. ما هم به عنوان بازیکن وظیفه
مان این است که کار را با قدرت ببریم. امیدوارم هر انتخابی که صورت
میگیرد در نهایت به نفع استقلال شود و بتوانیم با آن انتخاب هم از بحران
خارج شویم و هم به روزهای خوب استقلال نزدیک شویم.
استقلال مدعی قهرمانی است
واقعا بازیکنان خوبی داریم و تا اینجای کار با این همه مصدوم و بدشانسی
نتوانستیم نتایج لازم را به دست بیاوریم. شما نگاه کنید در جدول امتیازات
بهم نزدیک است و شک نکنید وقتی با یک برد مقابل سپیدرود رشت این همه بالا
آمدیم با یکی، دو برد دیگر قطعا به جمع مدعیان اضافه خواهیم شد.