ایرادات فراوانی به بیلان پایین کار مهاجمان استقلال در این فصل گرفته شده
و مکرر تاکید میشود که چرا گلزنان این تیم در فصل جاری مدافعان و
هافبکهایی مثل خسرو حیدری، سرور جباروف و امید نورافکن بودهاند. با این
حال یک «بررسی سردستی» هم میگوید که علیرضا منصوریان و دستیارانش چنان
مشغول جذب نامداران و مسنترها به ترکیب جوان شده تیمشان بودند که فراموش
کردند مهاجم به حد کفایت ندارند. در فصلی که کاوه رضایی هم بار سفر به
بلژیک را بست و جابر انصاری یا مصدوم و یا دور از سلایق سرمربی استقلال
نشان داد و مهدی قائدی جوان میتوانست فقط روی تجربه اندوزیاش در لیگ برتر
حساب کند تنها مهاجم امتحان پس دادهای که جذب آبیها شد، سجاد شهباززاده
بود.
شهباززاده هر چند دو فصل پیش بهترین گلزن آنها شده بود اما در
زمان اقامت شش ماهه و کم ثمرش در لیگ ترکیه از روحیه تهی شده بود و آمدنش
در نیمفصل به نفت تهران هر چند به فتح جام حذفی با گلزنی وی منجر شد اما
او را به تیمی آورد که مظهر تغییرات لحظهای و سرشار از بدهی و بحران است.
تصوری که رنگ باخت
این
تصور هم که بازگشت به استقلال در تابستان امسال «در»های خوشبختی را به روی
سجاد خواهد گشود با شروع بسیار بد این تیم در فصل جاری و سپس مصدومیت
یکماهه وی رنگ باخت. با این عناصر و اتفاقات بدیهی است که آبیها در خط
حمله مدعی و عنصر و مردی را برای خودنمایی و گلزنی نداشته باشند و کار
گشودن دروازه رقبا را از سایرین طلب کنند.
انباشت در خط میانی
به
واقع مسوولان نقل و انتقال ها در اردوگاه «آبی» و به ویژه شخص منصوریان
باید بگویند انباشت هافبکها در این تیم به چه سبب صورت پذیرفته است. در
ذهن خود مرور کنید که تفاوت های سبک بازی چشمی، نورافکن، باقری و ابراهیمی
در هافبک میانی به چه میزان میرسد و حتی در سمت راست چطور میتوان بین
غفوری و حیدری فرق گذاشت و اگر یعقوب کریمی را در سمت چپ داشته باشیم چرا
باید خریدهایی اضافی برای این منطقه داشت و اگر داریوش شجاعیان، هافبکی با
توانایی بازی در هر دو پست هافبک وسط و هافبک چپ است، چرا باید او را هم به
عامل شلوغتر کردن ترافیک هافبکها تبدیل کرد؟
تجربه گذشته و اتفاقات فصل
البته
هر یک از نامبردگان خصوصیاتی دارند که در صورت استفاده درست از آنها به
درد تیم خواهند خورد اما تجربه و اتفاقات فصل جاری نشان میدهد یک بار دیگر
کادر فنی استقلال در یافتن ترکیب ثابت و دلخواهش مشکل دارد و نمیداند چه
میخواهد و به همین سبب اقداماتش نیز برای رسیدن به ترکیبی ایدهآل و پویا
ناقص نشان میدهد.
بالا و پایین کردن مکرر این
نفرات تنها بهرهای که داشته شلوغتر کردن اوضاع و کاستن از کارایی تهاجمی
تیم بوده و به سختی میتوان نوع بازی تهاجمی استقلال را دید و حس و بررسی
کرد و به نتیجهای روشن رسید و گل دوم و پیروزیساز استقلالیها هم برابر
گلگهر سیرجان در جام حذفی در همین ابهام و سرگشتگی و باز هم با سانتری از
حیدری از سمت راست به دست آمد و توپ طوری در پی ارسال او به درون دروازه
رفت که برای خود آبیها هم این ابهام و سوال وجود داشت که راه چگونه به
رویشان باز شده است.