شکایت شاید واژهای صحیح نباشد چراکه بازیکنان طلبکار ایرانی مجاز به شکایت از باشگاه ایرانی به کنفدراسیون فوتبال آسیا نیستند.
نخستین جرقهای که در این ارتباط زده شد توسط آندرانیک تیموریان و کاوه رضایی بود. این بازیکنان مشاورانی داشتند که آنها را راهنمایی کردند؛ به این ترتیب که کنفدراسیون فوتبال را بابت مطالبات سنگین خود طی نامههایی مطلع کنند.
وقتی نامه بازیکنان همراه مدارک و مستندات آنها به AFC ارسال شد کنفدراسیون به باشگاه استقلال اخطار داد ظرف مدت معینی باید با این طلبکاران تسویهحساب کند.
پس مسئله شکایت بازیکنان به کنفدراسیون نیست. بلکه آنها مستندات خود را به همراه نامهای به آدرس ایمیل AFC ارسال میکنند.
در آخرین نامه ارسالی از سوی بازیکنان استقلال اما این آرش برهانی است که بابت مطالبات یک و نیم میلیاردی خود AFC را در جریان کار قرار داده است.
استقلال روز به روز دچار بحران بدهی به بازیکنان طلبکار میشود و در این سالها متأسفانه کسی نخواسته در رابطه با این بدهیها با طلبکاران تسویهحساب کند.
تسویه به معنای پرداخت تمام این پولها نیست. بلکه باشگاه اگر صاحب مدیران هزینه نبود (نه فقط این مدیران، بلکه همه آنهایی که در این سالها مدیرعامل استقلال بودهاند). مدیران باشگاه در تمام این سالها استقلال را مثل خانههای دانشجویی و مجردی اداره کردهاند؛ ظاهر را تمیز نگه داشته و آشغالها را زیر فرش قایم کردهاند.
آنچه از چهره باشگاه استقلال مثل یک غبار در حال فرو ریختن است میتواند همین مطالبات سنگین بازیکنان و نامههای پیاپی به کنفدراسیون فوتبال آسیا باشد.
هر قدر ما اهمال کردیم و دچار پدیده مماشات شدیم خارجیها اهل کوتاه آمدن نیستند. حالا برای AFC مسجل شده باشگاههای ایرانی بدهکار و پر مشکل هستند و از نظر اقتصادی جزو شرکتهای ورشکسته محسوب میشوند.
بازیکنان هم بیگمان دوست نداشتند از طریق کنفدراسیون به حق و حقوقشان برسند اما وقتی شکایتهای آنها به کمیته انضباطی بیاثر است چه کنند؟ شما چه راهکاری به آنها پیشنهاد میکنید؟
آقای تاج توصیه میکند بازیکنان دست از نامهنگاری با مراجع بینالمللی بردارند اما واقعیت این است که بیتعهدیها در فوتبال ایران به اوج خود رسیده و دیگر نمیشود با این باشگاههای ورشکسته اقتصادی و کم درآمد به این راه پرمخاطره در فوتبال آسیا ادامه داد...