پس
از سلام و تشکر بابت وقتی که برای این گفتگو گذاشتید ، بعنوان اولین سوال، با توجه
به ناکامی های اخیر استقلال در کسب نتیجه، عده ای از حمایت بی چون و چرا و عدم انتقاد
از استقلال صحبت می کنند ، نظر شما در این رابطه چیست ؟
اجازه
بدهید ابتدا سلامی عرض کنم خدمت شما و هواداران خوب و دوست داشتنی فوتبال ایران. در
ابتدای صحبت هایم باید اشاره کنم که رسانه ها نقش پررنگی در پیشرفت و توسعه فنی فوتبال
دارند و بازیکنان ، مربیان ،مدیران و بطور کلی باشگاههای ما باید به این نتیجه برسند
که وقتی شما، فرد یا مجموعه ای را نقد می کنید این نقد دلیل بر انکار توانایی های آن
فرد یا آن مجموعه نیست.
وقتی
شما راجع به یک مسابقه (مثلا بازی چلسی با یک تیم دیگر) صحبت می کنید و این بازی را
نقد یا تحلیل می کنید این نقد مربوط به آن مسابقه بخصوص است و نهایتاً ارزیابی یک مربی
، یک تیم و یا کادر فنی و گروه مدیریتی در انتهای سال یا انتهای فصل انجام می شود،
لذا اگر ما عملکرد بازیکنان، مربیان، تیم ها ، مدیران و هریک از این گروهها را نقدیا
تحلیل می کنیم دلیلی بر انکار توانمندی های آنان نیست چراکه بالاخره آنها توانمندی
های خودشان را دارند اما ممکن است در یک بازی اشکالات یا اشتباهاتی داشته باشند و یا
تعلل در تصمیم گیری از جانب آنها، موجب موفقیت یا عدم موفقیت تیم شود. در هرحال نقدکردن،
انکار توانمندی ها نیست و ارزیابی نهایی بر اساس عملکرد مربیان و تیم ها در میانه یا
انتهای فصل انجام می شود .
تحلیل
شما از بازی استقلال و سایپا چیست ؟
در
قدم اول باید می بایست گرایش تیم ها را مورد بررسی قرار بدهیم. از آنجایی که معمولاً
در همه جای دنیا رسم بر این است که با تیم برنده شروع می کنند اجاره بدهید با سایپا
شروع کنیم
.
گرایش
تیم سایپا در فاز هجومی استفاده از عرض زمین بود و دو هافبک کناری این تیم در مصاف
های تک به تک بسیارخوب و موثر عمل می کردند و چه بسا اگر سایپا مهاجمی همچون شهباززاده
را در نوک حمله خودش داشت می توانست چندگل به استقلال بزند . همچنین با بازی هجومی
که از سمت چپ و راست این تیم توسط رضاوند و قلی زاده انجام می شد و بازی موثری که این
دو با حمایت هافبک های هجومی شان داشتند کاملاً مشخص بود که سایپا تمایل زیادی به استفاده
از کناره های زمین دارد.
استراتژی
استقلال در راستای خنثی سازی این شیوه ی بازی از سایپا عملاً استراتژی مناسبی نبود
و منصوریان و کادرفنی استقلال نتوانستند سیستمی اتخاذ کنند که سایپا را مجاب کنند مدل
دیگری بازی کند یا سبک بازی خودش را تغییر بدهد . ساپیا در طول نود دقیقه، فضای باز
دفاع کناری استقلال را در اختیار داشت و هرمرتبه که توپ را به یک سوم دفاعی استقلال
و کناره ها می برد ووریا غفوری و یعقوب کریمی نمی توانستند جلوی این حملات را بگیرند
و آن را خنثی کنند .
گرایش
و شیوه بازی استقلال در این بازی، با توجه به تغییرات زیادی که در ترکیب این تیم در
چند هفته اخیر ایجاد شده مشخص نبود، چرا که در طول این هفته ها یکبار سانتر از جناحین
، یکبار بازی مستقیم و یکبار بازی مالکانه (طبقه گفته های منصوریان ) در دستور کار
این تیم قرار گرفته است .
در
نیمه اول، استقلال تیم برتر میدان بود و گرایش به بازی ترکیبی سریع در یک سوم پایانی
زمین داشت که همین موضوع سبب شد چندین بار استقلال موقعیت های خوبی در محوطه جریمه
تیم سایپا داشته باشد که اگر در زدن ضربات
آخر یا پاس ها دقت می کردند موقعیت های خوبی برای گل زدن داشتند اما در نیمه دوم علی
دایی آنالیز خوبی از استقلال داشت و خیلی خوب با این قضیه مقابله کرد.
سایپا
نیمه اول را با دو هافبک دفاعی و یک هافبک هجومی آغاز کرد اما در نیمه دوم، علی دایی
با یک تغییر کوچک فاصله هافبک های این تیم را کم کرد و بنوعی فِلَت یا نشسته تر بازی
کردند، مخصوصاً وقتی که در زمین خودشان بودند سه هافبک دفاعی داشتند و سیستم خودشان
را به 1-5-4 با سه هافبک دفاعی و دو هافبک کناری تغییر دادند، که دو هافبک کناری جمع
می شدند و با کشیدن بازی به عرض زمین، استقلال را از بازی دلخواه خودش دور و آنها را
مجبور به بازی در کناره ها می کردند تا استقلال بجای بازی ترکیبی سریع در میانه میدان
مجبور به بازی در کناره ها و ارسال های بلند شود .
بنظر
می رسد که علی دایی و کادر فنی سایپا در نیمه دوم، پیش بینی خوبی از بازی استقلال داشتند
و برخلاف نیمه اول که استقلال حرکات ترکیبی خوبی بین جپاروف ، جباری و شهبارزاده و
بقیه بازیکنان در عمق زمین و یک سوم دفاعی حریف داشت با کشیدن بازی به کناره ها استقلال
را مجبور به استفاده از عرض زمین کردند و خودشان همچنان در ضدحمله ها از این فاصله
با پاس های طولی استفاده می کردند و موفق شدند نقطه قوت استقلال در مرکز میدان را به
ضعف تبدیل کنند.
هر
دو تیم در بحث انتقال بازی خوب عمل می کردند مخصوصا انتقال از دفاع به حمله که باعث
شد فرصت های خوبی را روی دروازه یکدیگر ایجاد کنند.
مساله
دیگری که در این بازی به چشم آمد موضوع پرس بود که ساپیا به خوبی اینکار را انجام داد
و خط میانی استقلال را که بنوعی نقطه قوت این تیم بود در هر دو نیمه خیلی سنگین پرس
کردند و باعث شدند روزبه چشمی ، جباری ، جپاروف و شجاعیان بیشتر به بازی خنثی و پاس
های در عرض یا پاس های رو به عقب که به دفاع ختم می شد روی بیاورند تا جایی که به ندرت
دیدیم هافبک های هجومی استقلال در بالای زمین حاضر باشند و برای مهاجم ها موقعیت تک
به تک ایجاد کنند و این بخاطر پرس سنگین سایپا بود که عملاً با این کار نقطه قوت استقلال را به ضعف این
تیم تبدیل کردند
.
با
توجه به صحبت هایی که مطرح شد نقش مربیان و بخصوص منصوریان را در میزان تاثیرگذاری
بازیکنان در طول مسابقه چطور ارزیابی می کنید؟
ما
در فوتبال حرفه ای یک بحث پیرامون کیفیت بازیکن و یک بحث پیرامون تاثیر یا تاثیرگذاری
بازیکن در طول مسابقه داریم . ما بازیکنان با کیفیت زیادی را استقلال می بینیم، هم
امسال و هم در سال گذشته ، بازیکنان با کیفیتی مثل بختیار رحمانی، امید ابراهیمی، مجتبی
جباری، جپاروف و شجاعیان و بیت سعید و غیره که کیفیت فنی بالایی دارند اما باید سوای
کیفیت، نقش مربیان و کادرفنی در میزان تاثیرگذاری این بازیکنان در طول مسابقه را هم
بررسی کنیم. به عقیده من پژمان منتظری تنها بازیکنی است که کیفیت خودش را حفظ کرده
و تاثیر خودش را در انتهای زمین دارد و فاکتورهایی مثل بازیخوانی، شجاعت، جنگندگی و
اعتماد به نفس و آرامش سبب می شود بگوییم او
بهترین دفاع بی چون و چرای حال حاضر فوتبال ماست.
اما
وقتی تاثیر بازیکنانی چون بیت سعید، شجاعیان، جباری، شهباززاده و بطور کلی بازیکنانی
که در فاز هجومی و اصطلاحاً جایی که قسمت پایانی زمین است و ما در آن قسمت نیاز به
موفق شدن داریم را بررسی می کنیم ، می بینیم که ضعف داریم و این دقیقاً هنر مربی است
که بتواند از این کیفیت استفاده کند و بازی را جذاب تر کند. مثلاً می توان گفت که از
نظر فیزیکی مدل دوندگی بازیکنان استقلال دوندگی مثبت و تاثیرگذاری در زمین نیست چرا
که تاثیرگذاری داریوش شجاعیان یا مجتبی جباری وقتی نمود پیدا می کند که دوندگی های
مورب در میانه و یک سوم پایانی زمین داشته باشند و با بازی سریع و گردش توپ در طول
و عمق زمین مهاجمان این تیم را تغذیه کنند. برای حل این مشکل باید نحوه دویدن و حرکات
این بازیکنان اصلاح شود چرا که دویدن های مستقیم و خطی قابل پیش بینی است و هیچ وقت
سبب نمی شود شما در نقطه کور خط دفاع حریف قرار بگیرید و در برنامه هجومی تیم تاثیرگذار
باشید و اینطور است که به هدف نمی رسیم . بنابراین
کیفیت یک بحث است و تاثیرگذاری یک بحث دیگر است .
بنظر
می رسد استقلال پلن و برنامه خاصی برای کل فصل ندارد و منصوریان از سیستم های مختلفی
برای بازی ها استفاده می کند و یکی از آیتم های مدنظرش در این فصل بازی مالکانه است،
نظر شما در این رابطه چیست؟
ببینید
شما وقتی بازی را با یک سیستم آغاز می کنید، باید توانایی اجرای آن را هم داشته باشید
. بطور مثال در بارسلونا، کیفیت، دانش و سنواتی که بازیکنان در کنار هم بوده اند اینقدر
بالاست که اجازه می دهد شما با سیستم های مختلفی بازی کنید که بستگی به فلسفه فکری
و نوع نگرش شما بعنوان مربی دارد . بنابراین این تفکر در بارسلونا به شما اجازه می
دهد که بعنوان یک مربی وقتی می بینید بازیکنان شما سالها با هم بازی کرده اند و مثلاً
سیستم 3-3-4 را بخوبی می شناسند و به آن اشراف
کامل دارند یک سیستم جایگزین دیگر مثل
2-5-3 تدافعی یا 1-1-4-4 را بعنوان سیستم آلترناتیو و فقط برای مقطعی از فصل
بنا بر ضرورت بکار بگیرید و نه اینکه اگر یک بازی نتیجه نگرفتید سیستم را تغییر بدهید
. تیم ها معمولاَ پلان های یک و دو دارند که در مواقعی که لازم است بین این پلن ها
سوییچ می کنند اما در ایران این قضیه را نمی بینیم و معمولاً پلان A مشخص ، تمرین شده و کاملی نداریم که از پلان B صحبت می کنیم . بنابریان شما این فرصت را
در جایی که تیمی حداقل سه سال کنار هم بوده دارید که روی سیستم های دیگری کار کنید
بشرط اینکه زمانی سراغ سیستم آلترناتیو یا جانشین برویم که سیستم خودمان را کاملاً
به نحو احسن و بدون نقص بلد باشیم و بتوانیم آنرا اجرا کنیم . زمانی که ما سیستم اولیه
خودمان را بدون نقص اجرا کنیم و به جایی برسیم که تیم حریف با بازی خوانی و هماهنگی
اجازه اجرای آن سیستم را به ما ندهد باید سراغ سیستم آلترناتیو برویم و ببینیم طرح
دیگری داریم که بتواند مثلاً در بیست دقیقه پایانی بازی، ما را به موفقیت برساند. مثلاً
اگر تابحال با یک مهاجم بازی می کردیم حالا با دو فوروارد مرکزی بازی کنیم یا مثلا
اگرتابحال تمام نیروی ما متمرکز به مرکز زمین بود حالا به کناره ها برویم، نه اینکه
وقتی تیم و بازیکنان جدید هستند و کنار هم بازی نکرده اند و شما روی سیستم اولیه تان
هم موفق نیستید و نتوانسته اید آن را به نحو احسن و بدون نقص اجرا کنید از یک سیستم
روی سیستم دیگری بروید . این مساله نشان می دهد که برنامه ریزی های کادر فنی بر اساس
سیستم نیست و بر پایه توانمندی بازیکنان صاحب نام است و نشان از این دارد که تیمی مثل
استقلال بیشتر از اینکه متکی به سیستم باشد متکی به خلاقیت بازیکنان است آنچنان که
اگر یک مربی مثل دایی و یک تیم مثل سایپا پیدا شوند که شما را تحت پرس سخت قرار بدهند
و مانع خلاقیت بازیکنان شما شوند تیم دچار مشکل می شود کما اینکه استقلال نشان داده
که تحت پرس خوب بازی نمی کند و ما تابحال در این فصل ندیده ایم که استقلال تیم حریف
را تحت فشار و پرس بگذارد و زمانی که بازیکنان شما نتوانند درگیرانه تیم حریف را در
هر نقطه ای از زمین تحت فشار بگذارند شما در طول لیگ به مشکل خواهید خورد و دیگر اهمیتی
ندارد که شما چندین و چند بازیکن با کیفیت دارید! چرا که همانطور که در پاسخ به سوال
قبلی اشاره کردم کیفیت یک بحث است و مساله تاثیرگذاری بازیکن در بازی یک بحث دیگر است .
بنظر
شما چرا با اینکه استقلال امکان آنالیز سایپا با توجه به بازی های قبلی این تیم را
داشت باز هم نتوانست در مقابل این تیم موفق عمل کند ؟
همانطوری
که در بخش قبلی در بحث گرایشات تیم ها عنوان کردم علی دایی و سایپا در این بازی در
واقع در طول نود دقیقه برای حمله از جناحین برنامه داشتند و این در همان بیست دقیقه
اول بازی مشخص بود و بازیکنان این تیم مثل ترابی، رضاوند و قلی زاده بازیکنان رونده
و جسوری بودند و قابلیت عبور از بازیکنان مقابل خود را داشتند و این به سایپا اجازه
می داد از این توانایی در عرض زمین بخوبی استفاده کند. تجمع استقلال و نقطه قوت این
تیم در مرکز زمین بود جاییکه جباری ،جپاروف و چشمی حضور داشتند و اگر استقلالی ها زمانی
که توپ را از دست می دادند می توانستند لب خط را ببندند و اجازه بازی به هافبک های
کناری سایپا ندهند خود به خود بازی را به میانه میدان می کشیدند و آنوقت جنگندگی روزبه
چشمی و تسلط و بازی خوانی جباری و جپاروف در میانه میدان، بازی را به نفع این تیم تغییر
می داد و استقلال می توانست با ضدحملات مناسب فرصت های خوبی برای مهاجمان خودش فراهم
کند اما وقتی بازیکنان این تیم در مواقع لو دادن توپ عقب می کشیدند و بجای بستن کناره
ها بیشتر در وسط تجمع می کردند دقیقاً شرایطی را فراهم می کردند که سایپا به آن نیاز
داشت و برای آن برنامه ریزی کرده بود.
در
حقیقت با توجه به جمیع جهات می توان گفت که در فوتبال، روند بهتر زمانی ایجاد می شود
که شما گرایشات تیم حریف را پیدا کنید و به آن پاتک بزنید و بنوعی نقطه ضعف تیم مقابل
را نقطه قوت خودتان کنید، کاری که استقلال در این بازی موفق به انجام آن نشد .
مشکل
گلزنی استقلال را در کجا می بینید ؟
در
فوتبال، مرزی بین خط هافبک و خط حمله و یا بعبارتی منطقه یک سوم دفاعی حریف وجود دارد
که آن منطقه، منطقه بینش است. در این منطقه ما به دو عامل یا دوعنصر نیازمندیم که یکی
از آنها نوع حرکات مهاجمان یا هافبک های کناری ماست که در استقلال بصورت خطی انجام
می شود، یعنی هافبک های کناری یا مهاجمان، روی یک خط صاف حرکت می کنند و با این مساله
این اجازه را به تیم حریف می دهند که بصورت متمرکز در عمق زمین دفاع کنند. این سبک
از بازی قابل پیش بینی است در حالیکه اگر فرارهای مورب در دستورکار هافبک ها یا مهاجمان
کناری استقلال باشد، با جدا شدن از کناره ها و رفتن به عمق وکانالهای میانی زمین می
توانند در نقطه کور بین خط هافبک و دفاع حریف قرار بگیرند و درنهایت با این حرکات موجب
اشتباه در بازی خوانی خط دفاع و هافبک حریف شوند و با این روش بتوانند موقعیت حمله
یا گلزنی خلق کنند و به گل برسند. بنابراین تا زمانی که ما قابل پیش بینی بازی می کنیم
ایجاد موقعیت و گلزنی سخت است وهمه می دانیم
که قبل از رسیدن به گل باید موقعیت آن ایجاد شود و این یعنی ما یک مرحله در رسیدن به
این نقطه عقب هستیم .
بعنوان
سوال آخر ، آینده را چطور پیش بینی می کنید؟
با
اینکه سال گذشته استقلال نقطه ضعف هایی داشت اما به آن تیم بیشتر از تیم فعلی اعتقاد
داشتم برای اینکه احساس می کنم تیم سال قبل با وجود نیروهای جوانی چون نورافکن، اسماعیلی
، برزای و غیره ، تیم نیرومندتری بود و دوندگی خط میانی اش بسیار بالاتر بود و این
سبب می شد بازیکنان یاد شده در زمانهای مورد نیاز که تیم بلحاظ نیروی بدنی کم می آورد
با دوندگی و جنگندگی و توانایی بالایی که داشتند در موقعیت های حساس به تیم کمک کنند
و مثمرثمر واقع شوند.
به نظر من استقلال خریدهای زیادی کرد که شاید
واقعاً لازم نبودند و البته این نظر من است چراکه شاید باشگاه و هواداران علاقه داشته
باشند بازیکنان جدیدی را به خدمت بگیرند و این شاید از نظر هواداران جذاب باشد و یا
در بحث تجاری و یا عملکرد تبلیغاتی باشگاه موثر باشد اما در روند فنی تیم، این حجم
از تغییرات و هماهنگی و سازگار کردن آنها با تیم و با یکدیگر کار پیچیده و دشواری است.
در
هر صورت پیش بینی آینده کار سختی است و نمی توان گفت در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
تنها چیزی که می توان با دیدن چهار هفته از لیگ گفت این است که استقلال شش امتیاز با
صدرجدول فاصله دارد و جبران این شش امتیاز اختلاف اگر در رقابت با یک تیم باشد گاهی
نیاز به شش الی ده هفته زمان دارد اما برای جبران این فاصله وقتی تعداد رقبای شما زیاد
هستند(مثل لیگ امسال)گاهی شاید نیاز به زمانی معادل یک فصل باشد و این مساله تیم را
از کورس قهرمانی دور می کند .
اگر
بعنوان سخن آخر مطلب ناگفته ای باقی مانده است خوشحال می شویم بشنویم .
خواهش
می کنم ، برای شما و همه هواداران خوب فوتبال ایران آرزوی موفقیت دارم .