بدون شک با یک شکست نمیشود درباره آینده استقلال و
منصوریان به صورت قاطع اظهار نظر کرد. او فصل قبل، نیمفصل نخست را با
تبصره پشت سر گذاشت و در نیمفصل دوم موفق شد تیمش را دوم کند. اما اتفاقی
که در بازی با نفت آبادان افتاد، سوال مهمی را درباره چگونگی فرم بازی
آبیها مطرح کرد.
منصوریان دقیقا لیگ را همان
گونه آغاز کرد که فصل گذشته قصد اجرایش را داشت. او که چند فصل با نفت
تهران پیرو یک مکتب خاص بود و بیشتر روی انسجام دفاعی و استفاده از ضدحملات
برنامهریزی میکرد در ابتدای لیگ قبل دید، قابلیت اجرای تغییر پلان را
ندارد. از این رو بعد از رفتن بختیار رحمانی، نوع دیگری از بازی را ارائه
داد. استفاده از دو هافبک دفاعی، نفوذ کم مدافعان کناری و دولایه کردن
مدافعان تیم. ابزار مناسب این فوتبال را هم در اختیار داشت. او یکسری جوان
را در تیمش میدید که با ارقام کم به استقلال آمدند و فقط منتظر درخشش
بودند. مرتضی کریمی، فرشید اسماعیلی، علی قربانی، امید نورافکن، بهنام
برزای و میلاد زکیپور همان جوانانی بودند که برای نشان دادن خودشان 90
دقیقه در هر بازی دوندگی ویژهای را داشتند.
استقلال
با منصوریان زمانی اوج گرفت که دست از «افکار اولیه» یعنی فوتبال
«مالکیتمحور» برداشت (فوتبالی که برانکو ارائه میدهد) و سراغ تاکتیکی رفت
که تخصصش را دارد. داربی برگشت فصل قبل آینه تمام قدی است از آنچه
منصوریان اجرا کرد. او در طول 90 دقیقه در بهترین حالت 10 دقیقه بازی رو به
جلو را ارائه داد و نزدیک به 80 دقیقه در لاک دفاعی فرو رفت و از ضدحملات
نهایت بهره را برد. استقلال بازیهای بسیاری را با همین حربه پشت سر گذاشت و
حتی موفق شد بازی رفت با العین را با همین تاکتیک برنده شود. اما دریافت 6
گل در بازی برگشت، به کل همه افکار و ذهنیات منصوریان را همچون سونامی با
خود برد. حالا نگاهی به بازیکنان جذب شده استقلال میاندازیم. با رفتن
کاوه رضایی، آبیها عملا هیچ مهاجمی را با خصوصیات کاوه در اختیار ندارند.
بازیکنی که بتواند به تنهایی در آن جلو باشد و با استفاده از سرعت و قدرت
بدنی، دو، سه مدافع را به خودش مشغول کند. در خط میانی، او سراغ داریوش
شجاعیان با خصوصیات فانتزیتر رفته، مجتبی جباری را هم در اختیار دارد.
مهدی قائدی هم فوتبالی را ارائه میدهد که مستلزم داشتن مالکیت توپ است،
همچنین جباروف.
آنچه در آبادان رخ داد باز
هم نشانههایی از تغییر منصوریان بود. بیتسعید و سجاد شهباززاده،
تواناییهای کاوه را در فوتبال ضدحملهای ندارند. شجاعیان هرگاه صاحب توپ
میشد ترجیح میداد حتما خودش چند متری را با توپ برود. حتی ورود جباروف هم
نتوانست تغییری در نوع بازی آبیها ارائه دهد. البته پیش افتادن زودهنگام
نفت و سپس عقب کشیدن این تیم و چشم داشتن شاگردان کمالوند به ضدحملات هم در
نوع بازی استقلال بیتاثیر نبود.
از این رو
فعلا برای قضاوت زود است اما در چند بازی پیش رو خواهیم فهمید منصوریان به
دنبال تغییر نوع بازی تیمش است یا نه. شاید او فصل قبل نداشتن مهره مناسب
را دلیل شکست تاکتیک اولیهاش (فوتبال مبتنی بر مالکیت توپ) میدانست. مثلا
بختیار رحمانی آن طراحی نبود که او فکرش را میکرد و باقی مهرهها اما
حالا سراغ بازیکنان متفاوتی رفته است.
باید
دید آیا در بازی با استقلال خوزستان میتواند فوتبال مالکانه را ارائه دهد
یا نه. وجود هافبکهای فانتزی در میانه میدان به این منزله است که او
میخواهد بازی را در اختیار بگیرد. نوع بازی شهباززاده و بیتسعید هم به
گونهای است که با در اختیار داشتن توپ، قادر به خلق موقعیتهای بیشتری
هستند.
آنچه منصوریان به سراغش رفته یک رفرم
اساسی است. شاید هم خیالش جمع است در صورت شکست میتواند همانند فصل قبل
ناگهان سراغ همان فوتبال همیشگیاش برود اما فرق امسال و پارسال در این است
که قطعا دیگر کسی تا نیمفصل به منصوریان فرصت نمیدهد. او یکی از
گرانترین استقلالها را بسته و اگر نتواند نتایج مورد انتظار را بگیرد
شاید بر خلاف فصل قبل، فرصت تغییرات را نداشته باشد. مخصوصا با از دست دادن
کاوه رضایی که مهمترین بازیکن منصوریان در ارائه آن فوتبال خاص بود. شاید
هم سرمربی آبیها میخواهد همان فوتبال مد نظرش را با این بازیکنان ارائه
دهد که در صورت این اتفاق باید کارش را بسیار مشکل دانست. در آبادان 90
دقیقه سردرگمی در میانه زمین دیده شد که پشت اعتراض به محمدرضا ساکت و
گرمای جنوب مستتر ماند.