اختصاصی - استقلال این روزها تنها تر و مظلوم تر از همیشه است. از یک طرف مسئولین تازه به دوران رسیده فدراسیون فوتبال برای عرض اندام و قدرتنمایی خود به این تیم و بازیکنان جوانش ظلم می کنند و از یک سو رسانه های خطی و جهت دار هم سعی در موجه جلوه دادن تصمیمات غیر قانونی و مغرضانه فدراسیون دارند. در این میان خیلی ها که خودشان را استقلالی می دانند، انتظار سقوط این تیم را دارند تا هلهله سر داده و به دنیا ثابت کنند که این تیم بدون آنها هیچ است.
در این روزها که نه منصوریان، بلکه سرمربی استقلال هر فردی که بود باید به دیوار محکمی مثل پیشکسوتان این باشگاه تکیه می کرد، پشت سرمربی خالی تر و سردتر از همیشه است. اما در چنین روزهایی محمد مایلی کهن که خیلی ها او را به دلیل هنجارها و ناهنجارهای رفتاری اش غیر طبیعی ترین مربی فوتبال ایران می پندارند، برای حمایت از شاگردش و یا بهتر بگوییم برای حمایت از حق، حمایت از حق پایمایل شده یک تیم مردمی، ولو آن تیم تیمی باشد که سالها در مقابلش بوده پاشنه ها را ور کشید و سری به تمرین آن زد تا در روزهای تنهای علیمنصور، جور پیشکسوتانی را بکشد که باید برای حمایت از تیم شان برمیخاستند، اما در این کار اهمال و کوتاهی کردند.
ممنون حاجی مایلی کهن که آمدی و دلداری دادی.