انرژی در تمرینهای استقلال موج میزند. بازیکنان
پرشورتر از همیشه تمرین میکنند و کادرفنی هم با تلاش فزایندهای در حال
اجرای متدهای تمرینی است. استقلالیها صبح و بعد از ظهر تمرین میکنند.
صبحها پرفشار و متمرکز بر روی کارهای بدنسازی و عصرها به دنبال
هماهنگیهای تاکتیکی. رویه استقلال تا زمانی که در ایروان ارمنستان باشد
همین است. دو جلسه تمرین در روز.
فایده این
نوع تمرین کردن هم کاملا روشن است. استقلالیها میتوانند زودتر به شرایط
آرمانی برسند و با آمادگی کامل گام به بازیهای لیگ برتر بگذارند.
در
طول فصل بی شک نمیشود این چنین فشار آورد و بازیکنان زمانی برای انجام
کار بدنی سنگین نخواهند داشت. بنابراین بهترین فرصت همین است. اینکه صبح
فشار را زیاد کرد و بعد از ظهر به تمرینهای تاکتیکی پرداخت. زیر پوست این
تمرینها اما اهدافی خوابیده که اشاره به آن میتواند تلاش فزاینده کادرفنی
را برای ساختن استقلالی بهتر عیان کند. باید به این مهم اشاره کرد که در
مغز منصوریان و همکارانش چه میگذرد.
آنها
علاوه بر اینکه تمرینهای بدنی را سازماندهی میکنند و به کارهای تاکتیکی
تاکید ویژهای دارند، آرام آرام به سمت یافتن بهترین ترکیب و ایدهآلترین
شکل بازی میروند. در حقیقت منصوریان در ماورای آنچه میبینیم به دنبال
چینش وگزینش نفرات جدید است.
بازیکنانی که
باید به ترکیب اصلی نزدیک شوند و مردانی که باید کمی دورتر بهعنوان بازیکن
تعویضی ایفای نقش کنند. در میان افکار منصوریان که کنکاش میکنی دو پرسش
را کلیدیتر از همه مییابی. آنجا که او از خود میپرسد، کدام بازیکنان را
جانشین دو عنصر جدا شده و کلیدی کنم.
سوال را
سادهتر مطرح کنیم؛ جانشین کاوه رضایی و رابسون جانواریو کیست؟ شاید بدیهی
به نظر برسد اما وقتی به سیاهه عملکرد این دو در فصل شانزدهم مینگریم به
این نتیجه میرسیم که یافتن بازیکنانی که قابلیت پرکردن جای خالی این دو
بازیکن ارزشمند را داشته باشند چندان هم ساده نیست. کاوه رضایی گلهای
ارزشمندی در بازیهای داخلی و برون مرزی برای استقلال به ثمررساند.
او
مهاجمی بود با تواناییهای خاص. کاوه در مواقع لزوم پاسهای گلتر و
تمیزی هم برای دیگر بازیکنان مهیا میکرد. او به واسطه همین نبوغ بهترین
پاسور لیگ شانزدهم لقب گرفت. بازیکنی که هر چه از زمان حضورش در استقلال
گذشته پختهتر شد. شاید اگر کاوه در استقلال استمرار مییافت اکنون شانس
بالایی برای رسیدن بهعنوان آقای گلی لیگ هفدهم هم داشت. یا حتی رسیدن به
خواستگاهش تیم ملی اما کاوه عمر کوتاهی در استقلال داشت و خیلی زود راهی
لیگ بلژیک شد تا علاوه بر آنکه معماهای استقلال را در خط حمله افزایش دهد
منصوریان را هم با دشواریهای انتخاب مهاجم جدید مواجه سازد.
هر
چه هست او اکنون سوال مهم استقلال و منصوریان است. اینکه جایگاهش چگونه پر
شود و اینکه با چه تدابیری بازیکنی در خط آتش قراربگیرد که همان کاوه فصل
پیش باشد. همان کاوه موثر. همان بازیکن کارا و خلاق که هر آن بوی گلزنیاش
به مشام برسد یا رویه گلسازی را ادامه دهد. برای منصوریان حقیقتا انتخاب
فردی شایسته به جای کاوه راحت نیست.
او به
همین علت بارها خط حمله تیمش را تغییر میدهد. گاهی سجاد، گاهی بیت سعید،
گاهی جابر و گاهی علی قربانی. منصوریان هنوز نتوانسته مرد اول خط حمله تیمش
را بیابد هر چند که گفته میشود شهباززاده به این وضعیت نزدیکتر از همه
است. بازیکنی که فصل خوبی را سپری نکرده اما به واسطه سابقهای که در لیگ
پانزدهم داشت هنوز مورد توجه است.
درباره
انتخاب بهترین زوج برای خط دفاع نیز همین پرسشها و همین تعدد نظر موجود
است. بازگشت پژمان منتظری گرچه خیال منصوریان را بسیار راحت میکند اما
پژمان تنها نمیتواند کلید موفقیت استقلال باشد. آن هم استقلالی که از
دروازهبانی کاملا پرفراز و نشیب و کاملا روحی- روانی سود میبرد.
شاید
اگر رحمتی روند ثابتی داشت میشد با خیالی آسودهتر زوجسازی کرد و حتی
نترسید از اینکه مجید حسینی را در کنار منتظری قرار داد اما مهدی رحمتی
گاهی چنان رویایی است که تصور میکنی بهترین دروازهبان آسیا است و گاهی
چنان تنزل جایگاه مییابد که تا سطح بازیهای محلی پایین میرود.
البته
این وضعیت ناشی از سن و سال شماره یک است و باید باور داشت که او به خط
پایان نزدیک میشود. نداشتن دروازهبانی در حد علیرضا بیرانوند یا
دروازهبانی در حد دوران اوج همین مهدی رحمتی کار انتخاب زوجهای خط دفاع
را بسیار سخت میکند.
بخصوص اینکه گزینهای
سختکوش به نام رابسون جانواریو از استقلال جدا شده است. منصوریان برای این
پست مگویان را هم دارد و ظاهرا این بازیکن در استقلال خواهد ماند اما هرائر
هم آن مدافع آرمانی همیشه مطمئن نیست و زمانی که رابسون در استقلال بازی
میکرد او بیشتر نظارهگر بود یا در پستهای دفاع کناری به میدان میرفت.
فصل
آمادهسازی به روزهای پایانی نزدیک میشود و نزدیک به 20 روز دیگر به
پایان دوران آمادهسازی زمان باقی است. بله، فقط 20 روز دیگر. به اندازه یک
چشم برهم زدن؛ باید دست جنباند که البته منصوریان سختکوشیاش را بارها
نشان داده است.