جابر انصاری نیز که قراردادش را با استقلال تمدید کرد
همواره یا پشت مهاجمان قرار میگرفت، یا به اصطلاح وینگر چپ و راست بود و
گاهی نیز بهعنوان مهاجم دوم در ترکیب قرار میگرفت. او نیز هرگز در
استقلال بدل به مهاجم اول تیمش نشد چون اساسا تواناییهایش به شکلی نیست که
قابلیت بازی در این پست را داشته باشد.
خسرو
حیدری و محسن کریمی که بازیکنان قطعی استقلال در فصل هفدهم محسوب میشوند
ذاتا متخصص بازی در گوشها و کنارههای زمین هستند. حتی علی قربانی هم هرگز
در استقلال بدل به مهاجم اول نشد و میدیدیم که سرمربی استقلال از این
بازیکن بلند قامت و گاها فیزیکی در گوشهای چپ و راست بازی میگرفت. با این
محاسبات استقلال 5 بازیکن برای پست گوش چپ و راست در اختیار دارد و تنها
بازیکنی که شاید قابلیت پرکردن جای کاوه رضایی را داشته باشد، سجاد
شهباززاده است. مهاجمی که با یک آمار بسیار نا امید کننده به استقلال
بازگشت و هرگز در تیم آنالیا اسپورترکیه موفق نبود و روزهای سیاهی را در
تیم ترکیهای سپری کرد.
شهباززاده
که فصل پانزدهم در صف گلزنهای استقلال قرار داشت و آمارش نسبتا خوب بود
با این انتقال متحمل ضررهای بسیاری شد و از فرم بدنی مطلوب فاصله گرفت. افت
سجاد در یک سال اخیر به حدی بود که او مجموعا دوبار توانست دروازه رقبا را
باز کند.
او یک گل با
پیراهن آنالیا اسپور به تیم گالاتاسرای زد و یک گل هم زمانی به ثمر رساند
که عضو باشگاه نفت تهران بود و در فینال جام حذفی موفق شد دروازه
تراکتورسازی را بازکند. این گلها اگر چه ارزشهای بسیاری برای سجاد داشت
اما نتوانست آمار بسیار نگرانکنندهای که در فصل شانزدهم از خود بر جا
گذاشته بود را لاپوشانی کند.
حالا آن سجاد که
فرسنگها از شرایط بدنی مناسب فاصله گرفته، به استقلال بازگشته تا تک مهاجم
تیمش باشد و مسوولیت گلزنی را به دوش بکشد. کاری که کاوه رضایی در فصل
هفدهم کرد و گلهای با ارزشی برای استقلال به ثمر رساند.
گرچه
تعداد گلهای رضایی نیز آنچنان چشمگیر نبود اما در مجموع وقتی به
گلزنیهای او در لیگ قهرمانان آسیا مینگریم و تعداد پاس گلهایی که در لیگ
ارسال کرده را روی کفه ترازو قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که او بی
گمان آمادهترین بازیکن استقلال بود. بازیکنی که حالا بار سفر بسته و به
لیگ بلژیک پیوسته است.
صرفنظر از اینکه تصمیم
کاوه رضایی خوب است یا بد و اینکه آیا به سرنوشت شهباززاده دچار میشود یا
نه اما با رفتنش استقلال متحمل ضررهایی شده و از همین حالا این پرسش بزرگ
به وجود آمده که به واقع چه کسی میتواند جای خالیاش را در ترکیب استقلال
پرکند؟ آیا شهباززاده همان مهره گمشدهای است که منصوریان باید از امروز
برای یافتنش کند و کاو کند؟ اینکه آیا او میتواند همان مهاجمی باشد که
انتظار دارند موقعیتهای گلزنی را بی آنکه اسیر فضای ورزشگاه شود و با
کمترین استرس وارد دروازه کند، معمای بزرگی است.
یک
سوال بسیار مهم که ظاهرا آینده استقلال در لیگ هفدهم با آن گره خورده،
همین است. استقلال هر قدر هم که در پست دفاع خوب باشد و با جذب منتظری به
تیمی آرمانی بدل شود، یا از داشتن هافبک دفاعیهای متعدد، بازیکنانی همچون
نورافکن، ابراهیمی، چشمی و باقری سود ببرد و درباره وینگرها هم که وصف
حالشان را گفتیم اما باید تمام کننده داشته باشد. چیزی شبیه کاری که کاوه
کرد البته با شدت بیشتر. یا کاری که ساسان انصاری در فولاد انجام میداد.
ایضا گلزنیهای سریالی گادوین منشاء در پیکان. شاید برای استقلال بهتر بود
که خیلی زودتر از اینها سراغ مهاجمان طراز اولی برود که راه گلزنی را خوب
بلدند و اینقدر دور خودش بال چپ و راست جمع نمیکرد و بازیکن برای خط میانی
نمیگرفت.
البته فرشید اسماعیلی هم هست.
بازیکنی که نه منصوریان دوست دارد نیمکت نشینش کند و نه اقتضای امروز
میگذارد که او در ترکیب اصلی به میدان نرود.
به
طور قطع فرشید اسماعیلی هم باید به میدان برود و با توجه به اینکه سیستم
بازی پایه استقلال با دو هافبک دفاعی و یک مهاجم راس است به طور قطع باید
یک تمام کننده حاضر و آماده درخط حمله باشد تا موقعیتها را بی معطلی بدل
به گل کند.