آدمهایی که روزگاری در
ورزش این مملکت خوش می درخشیدند و بعد از سپری شدن دوران قهرمانی و رسیدن به
بازنشستگی از یادها و خاطره ها محو شدند و به رسمِ غلط جاری کشور ما که پهلوان
زنده را عشق است ، سالهای دوران بازنشستگی شان را بجای اینکه در رفاه ، آرامش و
آسایش سپری کنند در گمنامی و فشارهای اقتصادی و اجتماعی گذراندند .
گاهی حتی کسی
هم نبود که حالی از آنها بپرسد و خیلی هایشان مجبور به امرار معاش از مشاغلی چون
رانندگی شدند که هرچند شریف و آبرومند اما برای ورزشکار و قهرمانی که در بالاترین
رده ورزشی این مملکت فعالیت داشته مایه سرافکندگی و خجالت است .
البته شرمساری و
سرافکندگی واقعی برای ورزش کشور و مسئولانی است که هیچ سازوکاری برای پیشکسوتان
ندارند و وقتی کسی به سن بازنشستگی می رسد یا از کار کنار می رود براحتی فراموش می
شود و تشکیلاتی نیست تا با سازماندهی این افراد سمت های اجرایی یا اداری باشگاه ها
در اختیار آنها باشد تا یک پیشکسوت محترم و با ارزش بخاطر مشکلات مالی و اقتصادی در
تلویزیون و جلوی چشم میلیون ها بیننده اشک نریزد و داغ دل ورزشی ها را تازه نکند
.حرف از این قصه پرغصه زیاد است اما گوش شنوا میخواهد و عزمِ جزم که اگر نباشد
هزاران بار دیگر هم من و امثال من از این درد نهفته بنویسند باز هم شاهد چنین
مشکلات ناراحت کننده ای در ورزش کشورمان خواهیم بود . به امید روزی که پیشکسوتان
را دریابیم .