استقلال روزهای چندان خوبی را با علیرضا منصوریان سپری
نمیکند. رتبه هفتمی در پایان نیم فصل لیگ شانزدهم، حذف از جام حذفی و یک
بازی سخت با السد قطر که اگر پیامدش پیروزی باشد تازه حضور در مرحله گروهی
لیگ قهرمانان آسیا را هموار خواهد کرد. منصوریان با چالشهای بسیاری در
استقلال مواجه است و بعید است که او در این فصل بتواند تیمی را که 3 فصل
ناکامی پیدرپی را تجربه کرده، به این سادگیها به سرمنزل مقصود برساند.
زمان اما شاه کلید موفقیت احتمالی منصوریان خواهد بود. چیزی که خودش هم
اعتقاد بسیاری به آن دارد و بارها در نشستهای خصوصی با بزرگان استقلال به
آن اشاره کرده است.
منصوریان برای رساندن استقلال به موفقیت زمان
میخواهد. چیزی شبیه آنچه در اختیار امیر قلعهنویی قرارداده شد و سرمربی
جوان آن روزهای استقلال سرانجام توانست پس از 3 فصل و از دست دادن جامهای
پی در پی استقلال را بر سکوی نخست لیگ بنشاند.
بعد
از امیر قلعهنویی تا حدودی مرفاوی هم به دنبال اخذ چنین زمانی از مدیران
باشگاه استقلال بود اما سایه سنگین امیر با آن قهرمانی وسپس مربیگری در تیم
ملی هرگز به صمد جوان چنین اجازهای را نمیداد که پس از اولین تجربه
مربیگریاش در فصل ششم بتواند دوباره طعم مربیگری در استقلال را بچشد تا
شاید با آبیها جامی به دست آورد. حتی چنین مجالی به مرحوم ناصر حجازی که
محبوبیت خاصی در میان هواداران داشت، داده نشد.
شاید
به این دلیل که ناصرخان به سالهای پایانی دوران مربیگریاش رسیده بود و
مدیران وقت تنها به همین دلیل نمیتوانستند با او همان رفتاری را داشته
باشند که با امیر قلعهنویی داشتند. البته سایه امیر قلعهنویی در آن دوران
بر سر حجازی نامدار و جامآور هم سنگینی میکرد، درست مثل آقا صمد. بعدها
پرویز مظلومی هم وقتی سر از نیمکت استقلال در آورد بارها در مصاحبههایش به
زمان 3 ساله اشاره داشت.
او به رغم آنکه دو
فصل پی در پی روی نیمکت استقلال بود و یک جام حذفی را هم صاحب شد اما در
نهایت به سال سوم نرسید و مدیر عامل وقت دوباره دست گذاشت روی امیر
قلعهنویی و او را به استقلال بازگرداند که نتیجه این بازگشت باز هم
قهرمانی بود. مساله مظلومی هم سن بود و شاید نداشتن طراوتی که در ایام
جوانی در سیمای امیر قلعهنویی دیده میشد. حال اما موضوع منصوریان تا
حدودی با مساله مرفاوی و مظلومی متفاوت است. او علاوه بر آنکه همچون
قلعهنویی در سن و سال بسیار مطلوبی به سر میبرد، در میان تماشاگران صاحب
جایگاه خاصی هم هست. ویژگی که نه مظلومی داشت و نه مرفاوی. از سویی امیر
قلعهنویی دیگر برای استقلالیها آن منجی همیشگی محسوب نمیشود.
دو
فصل ناکامی که سرمربی سابق در فصول سیزدهم و چهاردهم رقم زد، دست
تصمیمگیران باشگاه را بازمیگذارد تا به منصوریان همزمان بیشتری بدهند.
گرچه ممکن است با وخیم شدن اوضاع فنی استقلال و سقوط بیشتر، منصوریان زودتر
از آنچه تصورش را میکنیم به نقطهای برسد که ناچارا از کار برکنار شود
اما اکنون اوضاع استقلال آنقدر هم وخیم نشده که بخواهند سراغ مربی جدید
بروند. گرچه در روزهایی که استقلال نتایج خوبی نمیگرفت، عدهای در داخل
باشگاه استقلال به دنبال استخدام سرمربی خارجی بودند و حتی با یک مربی
انگلیسی هم مذاکره کردند که افتخاری، مدیرعامل باشگاه استقلال به شدت با
این مساله برخورد کرد.
در حقیقت نوعی دودستگی
میان مدیران باشگاه وجود دارد. برخی که آخرین روزهای کاری خود در استقلال
را سپری میکنند، بر این باورند که منصوریان نمیتواند استقلال را به جایی
برساند و برخی هم اعتقاد دارند - ولو ظاهری - که منصوریان قابلیتهای زیادی
دارد و میتواند در نهایت با استقلال به موفقیتهای چشمگیری دست یابد.
معالوصف منصوریان نیز در راستای تثبیت جایگاه خود دست به یکسری اصلاحات
زده است.
او قدمهای اول را در این راه
برداشته است. گام اول کنار گذاشتن بازیکنانی بودند که چندان با تفکرات
منصوریان پیش نمیرفتند و سعی میکردند در تیم دو دستگی ایجاد کنند.
نگاهی
به ترکیب بازی با سپاهان این واقعیت را به اثبات میرساند که منصوریان در
پی چیست و قصد دارد در ایام باقی به چه دستاوردهایی برسد.
در
واقع او هر چند دیر اما دارد کارهایی را انجام میدهد که امیر قلعهنویی
در سالهای ابتدایی ظهور خود انجام داد. روزهایی که بدون در نظر گرفتن نام
برخی بزرگان، بازیکنانی را از استقلال کنار گذاشت که در مخیله هیچ کس
نمیگنجید. قلعهنویی با آن سیاستها تیمی را ساخت که سالها برای استقلال
مفید بود.
سیاستهایی که حالا هم منصوریان به
کار گرفته است؛ او اصلاحات را از بازی با سپاهان شروع کرد تا شاید به همه
بفهماند که عزمش را جزم کرده تا تغییراتی بنیادین را در استقلال باعث شود.
منصوریان
اگر در نیم فصل دوم با این ابتکارات تازهای که به خرج داده، به موفقیت
برسد و نمایش بهتری را با استقلال ارائه دهد بدون شک موفق خواهد شد تا
مدیران استقلال را برای یک سال دیگر به ماندن ترغیب کند.
گرچه
جایگاه همین مدیران هم در استقلال چندان سفت و محکم نیست و ممکن است همین
مدیران ناگهان از سوی وزیر ورزش عزل شوند و جای خود را به مدیران با
تجربهتر بدهند اما هر مدیری هم که در آینده سکان هدایت استقلال را در دست
بگیرد همچنان به منصوریان اعتماد خواهد کرد تا شاید او نیز در آیندهای نه
چندان دور به یک مربی جامگیر بدل شود و استقلال دیگر مجبور نباشد که با
بازگشت به عقب دوباره دست بگذارد روی امیر قلعهنویی و برای جبران
ناکامیها او را بازگرداند.