منصوریان ابتدای فصل با آوردن استیو جونز
به عنوان بدنساز سروصدای زیادی به پا کرد. تا مدتها نام او در رسانهها
مطرح نمیشد و فقط میگفتند یک مربی بدنساز نامآشنای انگلیسی. در نهایت هم
سرمربی استقلال سورپرایز بزرگش را رو کرد. این سورپرایز منصوریان هم اما
مثل بقیه سورپرایزهایش خیلی شگفتیآور نبود.
استیو جونز روزهای خوبی را در استقلال
نگذراند. اولین مشکل او زمانی آغاز شد که منصوریان با تاکتیکهای عجیب و
غریب خودش، بدنسازی ابتدای فصل را انجام داده بود و جونز نتوانسته بود
آنطور که خودش میخواهد و با شرایط خودش بازیکنان را بدنسازی کند. مشکل
دوم زمین چمن محل تمرین استقلال بود. زمینی که آمادگی لازم برای انجام
تمرینات جونز را نداشت و بهجای آمادهتر شدن بازیکنان هر هفته یک مصدوم
جدید روی دست استقلال میگذاشت. اتفاقی که باعث عصبانیت منصوریان و تذکر
به کادربدنسازیاش شد. مشکل سوم اما از همه مهمتر بود. زبان. منصوریان و
دستیارانش زبان بلد نبودن و راه ارتباطی با استیو جونز وجود نداشت. این
اتفاق بارها در کنار زمین در بازیها مشکلاتی را به وجود آورد که یک بار هم
این فاجعه توسط دوربین نود روی آنتن رفت. جایی که کادرفنی میخواست خسرو
حیدری را به بازی بفرستد اما هیچ کس روی نیمکت نبود که بتواند به جونز این
پیام را برساند: حیدری را برای تعویض آماده کن!
از آنجایی که متوجه کردن جونز در مورد این
که کادرفنی قصد داخل زمین بردن کدام بازیکن را دارد یک فرآیند چند
دقیقهای است این مربی فرصت لازم برای آماده کردن بازیکن موردنظر را ندارد
و بارها در این مورد با محمد خرمگاه بحث کرده. او تلاش کرده خرمگاه را
متوجه کند که برای آماده کردن یک بازیکن حداقل 5دقیقه وقت لازم است. رسیدیم
به نقطه اصلی داستان. درگیری با خرمگاه. در استقلال، کسی را سراغ نداریم
که با خرمگاه درگیر شده و عاقبت به خیر شده باشد. پس بهتر است که قضیه را
بیش از این ادامه ندهیم. به تمرین برگردیم و به استیو جونزی که با لباس
شخصی احتمالا آخرین روزهایش در تمرین استقلال را میگذراند. بمب
پرسروصدایی که مانند دیگر بمبهای آبی پس از خنثیسازی توسط خرمگاه عطای
حضور در تیم را به لقایش خواهد بخشید.