البته امیدوارم حسن آقای روشن همانقدر که صراحت لهجه
دارد سعه صدر هم داشته باشد و انتقاد منِ نویسنده را به چشم دشمنی و یا تخریب تلقی
نکند و بداند که احترامش بر ما و همه اهالی فوتبال واجب است و این نقد فقط یک درد
ودل ساده نسبت به مردی است که در سالهای اخیر بیشتر از آنکه حرفهای محبت آمیز و
دوستانه بزند با حرفهای تلخ وگزنده اشخاطرِاهالیورزش وبخصوص استقلالیها را مکدرکرده
است ،چه این حرفها از سر دلسوزی بوده باشد که حدس نگارنده هم قطع بر یقین چنین است
و چه از سرکدورت و یا لجبازی با برخی از آدمها که روشن خودش را محقتر از آنها در
تصدی پستها و مناصب باشگاه استقلال میدیده و بایستی در این خصوص به اذهان عمومی و
رسانه ها پاسخگو باشد چرا که وی را همواره به عنوان یک فرد منتقد با زبانی تلخ و
گزنده می شناسیم و صدالبته که خودش شاید نظری متفاوت با این داشته باشد و عنوان
کند که این صراحت لهجه بخاطر دلسوزی است در صورتیکه در سالهای اخیر خلاف آن را
شاهد بوده ایم و چیزی که در صحبت های حسن روشن می بینیم صرفاً صراحت لهجه و قاطعیت
گفتار نیست بلکه حرفها و صحبتهای تلخ و گزنده و بعضاً توهین و تحقیر با چاشنی
صراحت لهجه است .
برای گواهی این موضوع هم نیازی به اسناد و مدارک نیست و یک
جستجوی ساده در اینترنت و سایتهای خبری کافی است تا ادبیات گفتاری روشن مورد نقد و
بررسی قرار بگیرد . بطور مثال او سال گذشته مصاحبه کرد و گفت : « مظلومی با
کارهایی که منصور پورحیدری انجام داد، سرمربی استقلال شد! و ۱۵ سال پیش پورحیدری سرمربی بود و مظلومی به
عنوان دستیار اما حالا جای این دو فقط عوض شد. در واقع استقلال به ۱۵ سال پیش
برگشته است»
اما دو روز پیش و پس از فوت پورحیدری در مصاحبه ای متفاوت گفت : «پورحیدری
عاشق تر از حجازی بود » و این همان مثل معروف است که میگوید قسم حضرت عباس را باور
کنیم یا دم خروس را ! در مجموع از این مثالهای نقض در حرفهای روشن زیاد است و
اسامی افرادی که وی در مورد آنها حرفهای تند و تلخ و بعضاً گزنده و توهین آمیز زده
آنقدر زیاد است که در این مطلب نمی گنجد و جهت اطلاع بیشتر و یکطرفه به قاضی نرفتن
خوانندگان گرامی را به جستجو در آرشیو روزنامه ها و سایتهای خبری دعوت میکنم و حسن
روشن عزیز را به خواندن این دو خط بعنوان نتیجه گیری این مطلب ؛
" صراحت لهجه و قاطعیت در گفتار؛ برخی مواقع ،خوب و پسندیده است و برخی
مواقع، بد و ناپسند. اما همان مواقعی که این صراحت لهجه خوب و لازم است، نباید در
آن تعابیر زننده و توهین آمیز باشد و سبب تحقیر و بی احترامی به افراد شود. همچنین
باید توجه داشت که رُک سخن گفتن؛ به معنای صراحت لهجه و جسارت اصولاً در بیان حقایقی
است که بیانش به مصلحت است، نه جسارت در بیاحترامی به دیگران و یا بیان حقیقتی که
به مصلحت نیست و اعتبار انسانها را خدشه دار ساخته و موجب کدورت خاطر
هواداران می گردد .