عکس او نقل محافل بود و عکس آن مردان تنومند مورد نقد بی نهایت مردم قرار گرفته بود. بسیاری از دوست داران او و استقلال می گفتند: مراسم ختم جای این جور رفتار ها نیست. حق هم داشتند، اینجا جای عاشقی بود و گریه کردن. حتی اگر و تنها اگر امثال رحمتی یا هواداران حجازی هم آنجا باشند برایشان امیر قلعه نوعی اهمیتی ندارد، آنها آمده اند برای گریه کردن و خداحافظی کرد.
با این حال بی توجه به این موضوع مثل بسیاری از مواقع دیگر امیر قلعه نوعی آن کرد که خودش فکر می کند خوب بوده است. آن کرد که خودش تصور می کند رفتار معمولی است.
اما دنیای بی رحم رسانه های مردم، فضای مجازی بار دیگر ثابت کرد که دوره این حرف ها گذشته، باید آنقدر مردم دار باشی که وقتی به میان آن مردم آمدی خیالت از بابت بودن آنها راحت باشد، نه اینکه چند نفری را همراه داشته باشی که از مردم مراقبت کنند یا اینکه چنین به نظر برسد.
این کار امیر قلعه نوعی باز هم در میان استقلالی ها بازتاب منفی داشت. ما نمی دانیم چه کسی یا کسانی هستند که این مشاوره های غلط را به امیر خان با هوش، امیر خان پر افتخار ، امیر خان پر جام می دهند اما هر که هست، حتی اگر خود امیر قلعه نوعی اینگونه فکر می کند، چنان در مسیر اشتباه می روند که انتهای آن را فقط خدا می داند.
تا این حد دور شدن از مرم که برای میانشان رفتن نیاز به رفقای تنومند و رفقای عجیب و غریب باشد انتهای بدی دارد، بسیار بد.
مردم از اینکه امیر قلعه نوعی جای دیگری مربیگری کند و استقلال را شکست بدهد ناراحت نمی شوند کما اینکه حجازی و منصوریان و پورحیدری هم رو به روی استقلال ایستادند اما عزت آنها هر روز بیشتر شد و نیازی هرگز به مراقبت پیدا نکردند.
امیر قلعه نوعی باید از خودش بپرسد، چه کرده که نگران است، پرسش دوم او از خودش اینست که چه کرده که نمی تواند مثل پروین که روزگاری الگوی او بود، مثل پورحیدری و دیگران به راحتی در میان مردم یا در میان شاگردان خودش حاضر شود.
اصالتا چرا باید هر کجا که می رود ده نفر دنبالش باشند تا تصاویری شبیه به فیلم فارسی های قدیمی را تکرار کند؟ اگر و تنها اگر آنها خودشان می خواهند همراه امیر قلع نوعی باشند اوضاع اصلا بهتر نمی شود و پرسش های درونی امیر قلعه نوعی باید به این سمت برود که چه کرده که فقط این عزیزان ورزشکار دوست دارند کنار وی باشند، چرا کنارش دکتر و مهندس ها و مردان درجه بالاتری از منظر علمی و یا لااقل مردمانی معمولی تر کنارش نمی ایستند.
مگر در کشور ما همه مردم به این شکل هستند؟ مردم معمولی یعنی کارمندها، کارگر ها، یعنی مکانیک، دکتر، مهندس، یعنی همه این ها که به استادیوم ها می آیند.
در این مقال اصلا قصد بی احترامی به مردان ورزشکار و تنومند پیرامون امیر قلعه نوعی را نه داریم و نه داشته ایم اتفاقا از دید ما آنها خودشان بخشی از ورزش هستند که ما به آنها می پردازیم اما در مراسم ختم و یا هر کجای دیگری به نظر می رسد تجمیع آنها تفکرات دیگری را به ذهن مردم می رساند. کما اینکه رساند، کما اینکه عکس های زیادی با انتقادهای فراوان از این دوستان و آن امیر قلعه نوعی ایجاد کرد که آن هم باز می گردد به تکرار این رفتار ها.
امیر قلعه نوعی هم مثل عباس جدیدی در این مراسم ضرر کرد، او به نظر می رسد هر روز از مردمانی که وی را دوست دارند دورتر می شود. هر روز فاصله بین او و مردم بیشتر می شود و به عنوان کسی که کنار وی کار کرده ام می دانم، درونش، ذاتش، تفکراتش، خانواده اش، شخصیتش، قلبش این نیست.
امیر قلعه نوعی انسان بزرگی است با اصرار روی انتشار تصاویری خاص از خودش.
تصاویری که حداقل بنده و بخشی از مردم اصلا آن را درک نمی کنیم و با آن ارتباط برقرار نمی کنیم و دوستش نداریم. امیر قلعه نوعی دوست داشتنی حیف است، او می تواند جانشین منصور و ناصر شود اما آنقدر پیرامونش تفکرات غلط وجود دارد که او را بایکوت کرده اند و اجازه مردمی تر شدن به وی نمی دهند.