شکست ناباورانه استقلال در دربی 68 نگاهها را متوجه مردی میکند که روی نیمکت استقلال نشسته بود. مردی که عبدالصمد مرفاوی نام داشت و به تعبیر خودش آمده بود طلسم ناکامیهایش در دربی را بشکند و مرد دربی لقب بگیرد. صمد همه ابزار لازم برای پیروزی در دربی را در اختیار داشت؛ حمایت مدیرعامل که اصلیترین شاخصه موفقیت سرمربی محسوب میشود! بازیکنان درجه یک که تیم امروزی استقلال از این مزیت تمام و کمال برخوردار بود و حمایت هواداران که تا پایان بازی تداوم داشت که این هم در زمره دلایل اصلی موفقیت یک تیم به حساب میآید. آیا صمد توانست از همه این عوامل تأثیرگذار که تا پایان بازی زنجیروار در کنار هم قرار داشتند بهره بگیرد؟ برای این سوال پاسخی نمییابی! استقلال به صمد مرفاوی باخت؛ مردی که برخلاف دو سه بازی اخیر استراتژی نامشخص و ناهمگونی برای پیروزی در دربی داشت. استقلال نه از حیث تاکتیکی و نه از درجه فنی، آن تیم بازیهای قبل نبود و فقط آه، حسرت و افسوس پیروزی در دربی را بر دل هوادارانش باقی گذاشت. شاید امروز و فردا واعظ آشتیانی را دوباره در مقام دفاع از مرفاوی رؤیت کنی اما به این دفاع هم دیگر نمیتوان امیدی داشت چرا که صمد مقصر اصلی این ناکامی بود و نه هیچ کس... سوالهایی از مرفاوی داریم که شاید ذهن او را به تکاپوی تازهای بیندازد. سوا لهایی که بیتردید با این پاسخ که من میدانم! روبرو میشود. اما مگر میتوان دایره عظیمی از سوالها را نادیده گرفت؟
پست بازی خسرو کجا است؟
اولین سوالی که به ذهن می رسید آنقدر واضح بود که وقتی آن کودک هفت هشت ساله هم دقایقی نظارهگر بازی استقلال شد، به سرعت آن را از خودش میپرسید؛ پست بازی خسرو کجا است؟ هافبک میانی؛ جایی که مردان تنومندی همچون کریم باقری و حتی حسین بادامکی مقابلش قرار دارند یا لب خط؟ صمد با چه استدلالی برترین بازیکن تیمش را که از درجه تأثیرگذاری جزو مردان ممتاز لیگ نهم محسوب میشود، به میانه زمین منتقل کرد؟ شاید صمد چنین میپنداشت که هادی شکوری میتواند از جناح راست حرکت کند، دفاع حریف را دور بزند و موقعیتهای طلایی برای مهاجمان استقلال ایجاد کند. صمد مرفاوی اگر برای این سوال کمترین ارزشی قایل نیست و آن را از این گوش میگیرد و از گوش دیگر بیرون میکند، بهتر است بار دیگر 90 دقیقه بازی بیاثر خسرو در ترکیب استقلال را نظاره کند. خسرو چند بار از جناح راست نفوذ کرد، برای مهاجمان موقعیتهایی عالی - همچون بازیهای قبلی - ساخت و در فاز هجومی در خدمت تیم بود؟ این سوال هم ذهن مرفاوی را به تکاپویی جدی وامیدارد. هرچند که پاسخ این سوال هم مشخص است: «من میدانم از بازیکنانم در کجای زمین بازی بگیرم!» صمد یا نمیبیند یا خود را به ندیدن میزند! تواناییهای بازی خسرو همگی در منطقهای نزدیک لب خط خلاصه میشود اما صمد برترین بازیکن خود را با استقرار نادرست در مرکز زمین از جریان بازی محو کرد تا بیش از همه دایی و بازیکنانش را از این تصمیم خوشحال کند. بهتر نیست صمد از خودش بپرسد وقتی دایی دید که خسرو لب خط بازی نمیکند چه احساسی به او دست داد؟!
با 3 دفاع بازی میکنی یا 4 دفاع؟
«استقلال توانایی بازی با هر سیستمی را دارد.» این جزو اولین واکنشهای مرفاوی پس از پایان اردوی پیش فصل در ترکیه بود! او میگفت تیمش میتواند هر سیستمی را اجرا کند. البته صمد درست تیمش را شناخته بود. تیمی که بیتردید برترین تیم لیگ به لحاظ نیروی انسانی محسوب میشد، میبایست توانایی اجرای هر شیوهای را داشته باشد. صمد اما در عمل ثابت کرد نمیتواند آنچه میاندیشد را در میدان پیاده کند. استقلال لیگ را با 4 دفاع آغاز کرد،در میانههای راه به 3 دفاع تغییر وضعیت داد و دوباره به همان شیوه سابق یعنی 4 دفاع بازگشت. تغییرات پی در پی در دفاع و جابجاییهای گاه و بیگاه او سبب شد آرایش دفاعی استقلال از پوسته ثبات خارج شود. صمد نه تنها نتوانست آرایش مشخصی برای دفاع استقلال پیدا کند بلکه بازیکنان خطوط دفاعی را هرگاه در پست تازهای به بازی گرفت. مؤید این ادعا محل بازی پژمان منتظری است. او در بیشتر بازیها مدافع راست بود اما این روزها به دفاع میانی منتقل شده است. پیش از دربی تصور میشد تیم صمد با 3 دفاع آرایش پیدا خواهد کرد. با توجه به ابزار در اختیار، منطقی هم به نظر میرسید اما صمد ناگهان تصمیم گرفت ترکیبش را با 4 دفاع آرایش کند. در نتیجه صمد مجبور شد امیرآبادی را در دفاع چپ مستقر کند و هادی شکوری را برای اولین بار به عنوان دفاع راست به بازی بگیرد. این اولین بار بود که شکوری در اصطلاح بک چپ استقلال بازی کرد و البته در گل دوم پرسپولیس نقشی اساسی ایفا کرد چرا که شروع مجدد ضعیف او سبب شد در یک فعل و انفعال پرسپولیس صاحب موقعیت گل شود.
ملاک تعویض چیست؟
«ملاک مرفاوی از تعویض بازیکن چیست؟» این آخرین سوالی است که میتوان از او پرسید. هرچند که دایره سوالها بسیار گسترده است! صمد تعویض میکند که چه اتفاقی در تیمش رخ بدهد؟ او زمانی که بازی یک – یک پیش میرفت در اندیشه چه اهدافی بود؟ پیروزی و زدن گل دوم یا حفظ بازی؟ او به دنبال پیروزی بود. صمد میخواست برنده از میدان خارج شود اما تحلیل او برای کسب پیروزی و به دست آوردن 3 امتیاز مهم دربی اشتباه بود. صمد، سیاوش اکبرپور را که فعالترین بازیکن تیمش بود از زمین بیرون آورد در حالی که میتوانست گزینههای دیگری را انتخاب کند. اگر صمد فکر هجومیتر کردن تیمش بود میبایست یکی از عناصر خط دفاعیاش را بیرون میآورد. او میتوانست آرش را به جای امیرآبادی وارد میدان کند و آرایش تیمش را از 2-4-4 به 3-4-3 یا 2-5-3 تغییر بدهد و با مهاجمان بیشتری به سوی دروازه پرسپولیس حمله کند. ضعف صمد در تعویضها آنجا بیشتر به چشم آمد که او پس از گل پیروزی حریف هیچ تعویضی نکرد و تنها با همان ژست همیشگی تیمش را به جلو حرکت میداد و فریاد میزد. شاید تعویض در آن دقایق میتوانست در نهایت به سود استقلال تمام شود و حداقل فایدهاش بیشتر شدن زمان وقتهای اضافه بازی بود... به هر حال امیدواریم مرفاوی پاسخی قانعکننده برای بخشی از سوالهای کارشناسان و هواداران داشته باشد و با رفتاری خریدارانهتر به انتقادها نگاه کند. اگرچه او دوست دارد دور و برش را خلوت نگه دارد و مشاوری غیر از اعضای کادرفنی نداشته باشد. شاید این سوالها بتواند به آینده کاری او در استقلال یاری رساند.