کد خبر : ۸۱,۹۸۳
"ماهی سیاهِ کوچولو" از زندگی در برکه خسته شده بود، دوست داشت ماه را ببیند. با آن که ماهیان دیگر اعتقاد داشتند خارج از برکه زندگی دیگری وجود ندارد، تصمیم گرفت زندگی در دریا را تجربه کند. او می دانست جویباری که در آن زندگی می کند، آخر دنیا نیست و زندگی بهتر و لذت بخش تری هم وجود دارد. قصه منصوریان هم بی شباهت به ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی نیست. منصوریان بعد از مدتی در برکه ماندن، حالا هوس دریا کرده است. او به راه افتاده تا هم تصویرِ کامل ماه را در زندگی اش ببیند و هم فضای دیگری را تجربه کند.
منصوریان دریا را می بیند یا نه؟


منصوریان بعد از مدتی در برکه ماندن _ کار در تیم های کوچک _ ، می خواهد دنیای جدیدتری را ببیند. او اما بر خلاف ماهی سیاه کوچولو، چندان از تغییر فضا مطمئن نیست.

او چشم بسته مسیرِ دریایی را در پیش گرفته که مهارت کافی برای عبور از موانع آن را ندارد. در سه هفته ای که از برکه جدا شده روزهای ناخوشی را تجربه کرده است.

ماهی سیاه کوچولو اما آگاهانه تصمیم به تغییر فضا گرفت. او از دنیای کوچکش فاصله گرفت تا دنیای زیباتری را لمس کند.

ماهی کوچولو فیلم بازی نمی کرد! خواست و رفت. از سختی راه آگاه شد و رفت. برای مقابله با حوادث آماده شد و رفت. چاقوی کوچکی گرفت تا اگر در راه، اسیرِ مرغان شد، کیسه را بشکافد و فرار کند.

ماهی سیاه کوچولو ابتدا قدرتمند شد، سختی های مسیر را فهمید، علمش را یافت، از مشاوران قدرتمند استفاده کرد و بعد راهی انتهای جویبار، محل اتصال او با دنیایی بزرگ تر، یعنی دریا شد.

اما منصوریان برای بزرگ شدن، و برای زندگی در دریا اینچنین نبود. منصوریان فقط دریا را دوست داشت. چند نفر گفتن برو و رفت! از خوبی های دریا و از زرق و برق های بی پایان دریا شنید و رفت.

او حالا به روزهای سختی رسیده است. موج های کوچ و بزرگ می آیند و می روند. منصوریان در سه بازی اول، مغلوب موج ها شده است.

حالا او در آینده نزدیک _ هفته های پیش رو_ موج ها سنگین تر و توفان های بزرگ تری را خواهد دید که برای وصل شدن به دریای بزرگ، باید از آن عبور کند.

او سید مهدی رحمتی، هواداران، پیشکسوتان، رسانه ها، پرسپولیس و خیلی چالش های دیگر را نیز به چشم خواهد دید که اگر در مقابل آن ها ناتوان باشد، دوباره به "برکه" ای که از آن آمده، انداخته خواهد شد

۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۵۶
مصطفی فراغت |

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 
آبی به توان n
۱۳۹۵/۰۵/۱۶
0
6
16

نمیدونم مربی تو اوامری که بازیکن منتقل میکنه چرا اولویت بندی نمیکنه . میلادِ امسال ما دقیقا همون اشتباهی رو کرد که میلادِ پارسال ما انجام داد . تو دربی رفت پارسال میلاد فخرالدینی بجای اینکه توپو ببره کناره ها و وقت بازی را تلف کنه توپو داد به سوشا اونم
انداخت واسه نوکهای لنگ و بنگستون گل مساوی را زد . جالبه مربی وقت مثل همیشه فقط تماشاچی بود و مربی نبود و از کنار زمین میلاد رو راهنمایی نکرد . امسال هم سناریو برای میلاد زکی پور رخ داد و بجای گرداندن توپ در کنار گوشه سمت راستِ حریف(یا چپ خودمون) توپو داد به
هوری اونم انداخت واسه نوروزی و زد تو گل جالبه مربی فعلی نه هنگام تعویضِ زکی پور و نه حین بازی هیچ اشاره ای به میلاد نکرد و فقط نظاره گر بازی بود تا سناریوی پارسال به نوعی دیگر تکرار بشه .

حسین استقلالی
۱۳۹۵/۰۵/۱۶
0
12
10

جناب فراغت درود بر شما که واقعیت را مطرح کردید و منهم در تکمیل فرمایشات شما می گویم هر کسی دریا را دوست دارذ باید شناگر ماهر باشد که غرق نشود.

علی
۱۳۹۵/۰۵/۱۶
0
20
29

داش علی منصوریان دریا را با تمام تلاطمش هم دیده و هم لمس کرده داش علی توی دهه 70 دریا رو دیده و توش ملوان شده از دوستان هم خواهش دارم فعلا شمشیر نکشن این تیم شگفتی ساز خواهد شد حمایت حمایت لعنت به لنگ تا قیامت

کیومرث
۱۳۹۵/۰۵/۱۶
0
12
23

آقای فراغت بانوشتن این متن مغلوط هدف تان چیست؟نیش وکنایه درلوای مدح شبیه ذم ؟دوست داشت کناردریا برود؟لابد تفریحی؟پس تجربه بانفت ونتیجه گیری با ان تیم کوچک که بزرگش کرد په میشود؟کاربا این نوع تیم ها دل شیرمیخواهد وجرئت پلنگ ازهرکسی ساخته نیست.اتفاقن منصوریان
همچون ماهی سیاه کوچولو ازهمان ابتدا درفکردریا بودنه آنکه فقط وصف اش راشنیده باشد.شما مانند بعضی هواداران که نه گذشته یادتان هست ونه پای بنداصول ایدونهال هواداریتان آنقدرسست است که باکوچکترین بادی به لرزه می افتید وهمیشه ازسرترس دوست دارید که حزب بادباشیدواعتمادبنفس
ندارید وفوتبال را نه یک بازی ورزشی بلکه پله ای برای دیده شدن وبالارفتن جایگاه تان شده است .راستی چرا ما مجبوریم همیشه نوشته شمارابخوانیم اما نوشته های ما معدوم یا سانسورمیشوند؟تفاوت میان ما وشما راچه کسی تعیین می کند؟


تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید